به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، نشستن در یک کافه، بدون داشتن فرزند، برای گذراندن وقت پیش از تماشای یک فیلم کودکانه بهصورت زنده مثل «لیلو و استیچ»، تجربهای فروتنانه است؛ و فروتنانهتر زمانی است که با سرخوش به تماشای آن فیلم بروی.
اما درست مانند یک نوشیدنی خنک، نوستالژی هم مادهای نیرومند است.
در تعطیلات آخر هفته، یک موجود فضایی آبیرنگ شبیه سگ، همراه با دختربچهای ششساله و بازیگوش که هیچ روشی از تربیت نرم نمیتوانست از پس مشکلات رفتاریشان برآید، توانستند تام کروز، یکی از آخرین ستارگان واقعی سینما را، نه یک بار، بلکه دو بار کنار بزنند. این فیلم با فروش ۱۸۲.۷ میلیون دلار در گیشهی داخلی، از «ماموریت غیرممکن: حسابرسی نهایی» پیشی گرفت و حتی رکورد «تاپ گان: ماوریک» در سال ۱۴۰۲ را نیز بهعنوان موفقترین اکران تعطیلات شکست.

در حالی که انتظار میرفت یک فیلم خانوادگی در تعطیلات گرم روز یادبود آمریکا به فروش بالایی برسد، آنچه بسیاری از کارشناسان، حتی در همین نشریه را شگفتزده کرد و موفقیت از آنِ «لیلو و استیچ» شد؛ فیلمی که در زمان خود، در ردهی دوم یا سوم انیمیشنهای دیزنی دستهبندی میشد.
اما برای گروهی خاص از مخاطبان، یعنی مرز میان نسل هزارهی جوانتر و نسل زِد بزرگتر، که با نام «نسل زِد ـ میانه» شناخته میشوند «لیلو و استیچ» تأثیری عمیق در خاطرات کودکانه داشت.
این فیلم که در سال ۱۳۸۱ اکران شد، پس از دورهی طلایی دوم انیمیشنهای دیزنی مانند «پری دریایی کوچک»، «علاءالدین» و «دیو و دلبر» و در زمانی که تولیدات سنتی این استودیو رو به افول بود. انیمیشنهایی مانند «لیلو»، «آتلانتیس: امپراتوری گمشده» و «زندگی نوِ امپراتور»، به تدریج جای خود را به تولیدات موفقتر شرکت پیکسار دادند. «لیلو» میان دو موفقیت بزرگ «هیولاها» و «در جستوجوی نمو» عرضه شد.
گرچه موفقیت مالی عظیمی نداشت و مانند پیشینیان خود نه به جوایز بزرگ رسید و نه اقتباسهای نمایشی موزیکال درخشان داشت، اما به واسطهی محصولات جانبی بیوقفهاش، در دل نسلی جا خوش کرد. از نسخهی خانگی روی نوار و لوح فشرده، تا سریال انیمیشنی در شبکههای کودک، و مجموعهای از بازیهای ویدئویی. همین تنوع نقاط تماس باعث شد پیوندی احساسی با مخاطب شکل گیرد که تا بزرگسالی هم باقی بماند.
در نسخهی جدید فیلم، طبق دادههای شرکت دیزنی و مرکز نظرسنجی پسا نمایش، ۵۶ درصد مخاطبان را بینندگان عادی تشکیل دادهاند؛ سهمی بالاتر از میانگین برای یک فیلم خانوادگی (برای مقایسه، این عدد در «موانا ۲» تنها ۴۳ درصد بود). در میان این جمعیت، افراد بین ۱۸ تا ۲۴ سال، ۳۲ درصد را تشکیل میدهند و گروه سنی ۲۵ تا ۳۴ سال نیز ۳۳ درصد از تماشاگران غیرخانوادگی را به خود اختصاص دادهاند.
نکتهی جالب اینکه فیلم جدید ابتدا قرار بود بهصورت ویژه برای سرویس نمایش خانگی دیزنی تولید شود، اما شرکت تصمیم گرفت آن را برای نمایش در سالنهای سینما آماده کند. پس از چند سال تمرکز بر تولید محتوای خانگی، دیزنی دوباره به تجربهی سینمایی بازگشته است و توجه کمتری به ساخت آثار اصلی برای پلتفرمهای اینترنتی نشان میدهد.
اوایل دههی ۱۳۸۰، واپسین نشانههای روح زمانه منسجم در فرهنگ عامه دیده میشد. هنوز نوجوانان آمریکایی عادت داشتند ساعتها بیرون سالن سینما پرسه بزنند و برنامههای تلویزیونی پربیننده تماشا کنند. برای نسل زِد ـ میانه، رفتن به سینما عادتی ریشهدار بود؛ گرچه با آمدن پلتفرمهای خانگی تضعیف شد، اما هنوز بهکلی از بین نرفته است.
یکی از دستاندرکاران میانسال این پروژه که خاطرهی نوستالژیک خاصی از «استیچ» نداشت، گفته است از شور و اشتیاق کارمندان جوانتر شرکت ـ در دههی بیست و سی زندگیشان برای ساخت نسخهی زندهی این فیلم شگفتزده شده بود. آنها در دنیای «لیلو و استیچ» بزرگ شدهاند.
این تابستان، آزمون دیگری برای قدرت این گروه سنی در راه است: اکران «جمعهی عجیبتر»، دنبالهای برای فیلم «تعویض بدن» محصول سال ۱۳۸۲، با بازی لیندزی لوهان و جیمی لی کرتیس (که خود بازسازی فیلمی در سال ۱۳۵۵ با بازی جودی فاستر بود).
گرچه این فیلم بهنظر میرسید گزینهای مناسب برای پخش اینترنتی باشد، اما برای نمایش در سینماها برنامهریزی شده است و یکی از معدود فیلمهای زندهی دیزنی در سالهای اخیر است که از روی انیمیشن ساخته نشده است.
در اواخر سال گذشته، پس از سالها تردید، شرکت دیزنی اعلام کرد که قسمت سوم «دفتر خاطرات شاهزاده» را تولید خواهد کرد. پست رسمی این خبر در صفحهی اینستاگرام بازیگر نقش اول، آن هاتاوی، بیش از سه میلیون بار پسندیده شد.
در پایان باید گفت، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، نوستالژی سالهاست بخشی از سرگرمیسازی است. اما تاکنون هیچگاه چنین مشخص و کامل، برای نسل زِد ـ میانه به کار گرفته نشده بود.
در یک تعطیلات طولانی، این نسل به سینما برگشت تا تکهای از کودکی خود را باز یابد. چه با کودکانشان آمده باشند، چه بهتنهایی، آنها ندای «استیچ» را لبیک گفتند. چون همانطور که شعار فیلم میگوید «اُهانا یعنی خانواده، و خانواده یعنی هیچکس تنها گذاشته یا فراموش نمیشود» ـ مخصوصاً در سالن سینما.
مترجم: ریحانه اسکندری
منبع:هالیوودریپوتر
۵۹۲۴۴
نظر شما