الهه جعفرزاده: آزمون استخدامی آموزش و پرورش ۱۴۰۴، که قرار بود فرصتی برای جذب معلمان شایسته باشد، به کانون اعتراضات گسترده داوطلبان تبدیل شده است. هزاران نفر که ماهها برای این رقابت نفسگیر آماده شده بودند، با فرآیندی غیرشفاف، تبعیضآمیز و غیراستاندارد روبهرو شدند.
این اعتراض به طور مشخص بر نبود ظرفیت در بسیاری از شهرها، امتیازدهی ناعادلانه براساس تأهل، فرزند و سابقه، حذف برخی رشتهها در فرآیند جذب، اضافه شدن منابع جدید تنها یک ماه پیش از آزمون و ... وارد است.
محمدرضا نیکنژاد، معلم بازنشسته و کارشناس آموزش، این نابسامانی را نتیجه برنامهریزی غلط و بیتوجهی به اصول عدالت اجتماعی میداند و به خبرآنلاین میگوید: «این وضعیت نشاندهنده ابهام و آشفتگی برنامهریزانی است که هدایت و ارائه این آزمون را به عهده دارند. ما چیزی به نام رسانه داریم و در عصر انفجار اطلاعات زندگی میکنیم؛ اگر قرار است نهاد مربوطه تغییراتی، در نوع گزینش، ویژگیهای داوطلبان، رشتههای مورد نیاز و منابع، ایجاد کند، باید خیلی زودتر از طریق پلهای ارتباطی گوناگون اطلاعرسانی لازم را انجام دهد، نه یک ماه قبل از امتحان.
حداقل یک سال برای برنامهریزی چنین آزمونهایی نیاز است که دستکم سه ماه آن باید صرف تحلیل نقاط ضعف و قوت شود. تغییرات باید بهموقع به داوطلبان اعلام شود تا غافلگیر نشوند. بسیاری از داوطلبان در لحظه آخر متوجه شدند که واجد شرایط نیستند، چون اطلاعرسانی شفافی صورت نگرفته است.»
همچنین بخوانید:
ماجرای پذیرش دبیریِ فیزیک با درصد منفی در کنکور/ «جاذبه شغل معلمی بخصوص در مردان بهشدت کاهش پیدا کرده»
رسمیشدن؛ مهمترین دغدغه معلمان خرید خدمات/مدام تهدید به اخراج میشویم/ ما را با نیروی خدمات اشتباه میگیرند

تبعیض در تخصیص ظرفیتها و فشار روانی بر داوطلبان
به گفته این کارشناس، نبود ظرفیت در بسیاری از شهرها تبعیضی آشکار است که هزینههای سنگین روانی و مالی را برای متقاضیان در بر دارد. او با انتقاد از حذف رشتهها، اطلاعرسانی دیرهنگام و معیارهای ناعادلانه، هشدار میدهد که این روند کیفیت آموزش را به ورطه نابودی میکشاند.
نیکنژاد در همین راستا اشاره میکند: «تأخیر در اطلاعرسانی باعث شده که برخی داوطلبان دقیقهی نود متوجه شوند شهر خودشان سهمیه و ظرفیتی برای پذیرش ندارد. چرا کسی که سالها در شهر خود تحصیل یا زندگی کرده، باید با ظرفیت صفر مواجه شود، در حالی که همان شهر با کمبود معلم روبهروست؟ این تصمیمات هزینههای مالی و روانی سنگینی به داوطلبان تحمیل کرده و آنها را در زندگی شخصی و اجتماعی دچار چالش میکند. این اتفاقی که برای داوطلبان آزمون استخدامی آموزش و پرورش رخ داده، مثل حکایت بچههای یازدهم است که سه ماه به کنکور متوجه شدند امتحاناتشان نهایی است. این به مثابه دخالت در سرنوشت افراد است و آسیبهای جدی به دنبال دارد.»
تهدید کیفیت آموزش با گزینشهای غیرحرفهای
نیکنژاد بر ضرورت جذب معلمان حرفهای و تأثیر آن بر آینده نظام آموزشی تأکید میکند و میگوید: «ما به معلمان حرفهای نیاز داریم؛ معلمهایی با دانش، بینش و مهارت برای آموزش و پرورش دانشآموزان. اما در این آزمونها، شایستگیها نادیده گرفته میشود و افرادی جذب میشوند که صرفاً به دنبال شغل و درآمد هستند، بدون انگیزه یا توانمندی لازم.
نتیجه این روند، آموزش و پرورشی بیکیفیت است. آزمون استخدامی میتوانست ابزاری برای سنجش توانمندیها باشد، مثل نمونههای جهانی، اما در ایران فقط برای پر کردن پستها با افرادی با توقعات پایین طراحی شده است. این رویکرد به جذب افرادی با سطح استعداد متوسط به پایین منجر میشود که نمیتوانند گرهای از مشکلات آموزش باز کنند.»
ضرورت ارزیابی شایستهمحور و نظارت مستمر
نیکنژاد خواستار بازنگری در فرآیند جذب و ارزیابی مستمر معلمان برای تضمین کیفیت است و خاطرنشان میکند: «برگزارکنندگان آزمون باید به نقش کلیدی معلم توجه کنند. معلمی شغلی نیست که هرکسی از عهده آن برآید، بلکه نیازمند ویژگیهای ذاتی و گرایش درونی است. برنامهریزان باید این استعدادها را شناسایی کنند. متأسفانه شاهد بودهایم که در طول سالهای گذشته برخی معلمانِ استخدامشده در نقاط مختلف کشور مرتکب تخلفات جدی، مثل سوءاستفاده از دانشآموزان، شدهاند. در این موارد، علاوه بر مجازات فرد، باید پرسید چه کسی او را استخدام کرده است؟ ارزیابی دقیق در زمان جذب و نظارت مستمر حین خدمت ضروری است. نظام آموزش زیربنای توسعه کشور است و باید با تمرکز بر کیفیت، از تغییرات بیمورد در آزمونها پرهیز کرد.»
همچنین بخوانید:
به ظاهر معلم بیشتر از سلامت روانش توجه میشود/ خیلی از موارد تنبیه بدنی دانشآموزان اصلا رسانهای نمیشود/ در زمینه آموزش معلمان خیلی فقیریم
۴۷۲۳۲
نظر شما