۰ نفر
۲۵ فروردین ۱۳۹۱ - ۲۳:۵۴

سعید الشهابی:

هنگاميكه جمال عبد الناصر رئيس جمهوري مصر بود ، از شرق تا غرب ، جهان عرب با شعارهاي سياسي او بخصوص آن دسته از شعارها كه درباره روياروئي با استعمار ونيز درباره وحدت اعراب و آزادي فلسطيبن بود همسوئي مي كرد . البته شايد بسياري از آن شعارها به نتيجه نرسيد وتحقق نيافت وشايد امت عرب پس از جنگ ژوئن بسيار ناكام گرديد وبراي مدت زماني نزديك به چهل سال درجا زد.
هنگاميكه انقلاب الجزاير بوقوع پيوست و در آغاز دهه شصت ميلادي به اوج خود رسيد ، جهان عرب با آن همسوئي نشان مي داد و شعارها و سرودهاي آنرا تكرار كرد واحساس نمود كه در آن انقلاب ذوب شده است . در آغاز دهه هشتاد ميلادي ، جهان عرب با انقلاب اسلامي ايران بخصوص در سالهاي نخستين آن همسوئي نشان داد چون سرنگوني رژيم شاه در ايران كه داراي پنجمين ارتش در جهان بود و توانمنديهاي نظامي واطلاعاتي آن بخصوص سازمان وحشتناك " ساواك " ، این انقلاب داراي دو گونه واكنش در جهان عرب بود : نخست احساس ملتها بضرورت انقلاب وتغيير واينكه رژيمهاي موجود هرچند كه پايدار هستند نمي توانند در برابر قدرت مردم مقاومت كنند.
دوم اينكه موضوع " اسلام سياسي " كه انقلاب ايران براساس پايه هاي مذهبي و ايدئولوژي استوار بود ، در جهان عرب و اسلام قابل درك بود وهمه با آن همسوئي نشان دادند . اما تحولات بعدي كه از سوي ضد انقلاب برهبري آمريكا صورت گرفت توانست موانع بزرگي را در هردو وضعيت و واكنش فوق بوجود آورد تا آنجا كه انقلاب مردمي ایران چنان به محاصره درآمد كه از وقوع وتكرار آن در ديگر كشورها جلوگيري كرد .
اما در عين حال سياستهاي غربي نتوانست پديده اسلام سياسي را از ميان بردارد البته ممكن است بعضي از جنبه هاي اسلام سياسي تضعيف شده باشد ويا به گونه اي بصورت افراط گري مذهبي درآمده باشد كه اين وضعيت مانع گسترش پديده انقلاب اسلامي در دو جهان عرب واسلام طي بيست سال گرديد.
سال گذشته انقلاب تونس ناگهاني وبدون مقدمه بوقوع پيوست و اين در حالي بود كه گرايش براي تغيير ودگرگوني در سراسر جهان عرب از ميان رفته بود بخصوص كه پديده امريكائي كردن همه چيز واز جمله سپردن سرنوشت ملتها بدست امريكا با پشتيباني نظامي وامنيتي غرب معمول شده بود. انقلاب تونس آغازي براي جنبش گسترده بيداري عربي اسلامي بود كه با سرعت مرزهاي جغرافيائي را پشت سر گذارد وبه بزرگترين كشور عربي ( مصر ) رسيد در آمد.
ملت مصر مشعل انقلاب را بدست گرفت وطي چند هفته وهنگاميكه جوانان بحرين در حال آمادگي براي منفجر كردن انقلاب خود در شرقي ترين مكان در جهان عرب بودند ، ديديم كه اين انقلابها با سرعت بسيار به ليبي و يمن رسيدند و البته نزديك بود كه كشورهاي ديگري را نيز دربر بگيرند كه عملكردهاي سريع وفوري رژيمها مانع اين پيامد شد.
اين بدان معني است كه انقلاب بعنوان يك پديده ارزشمند و هماهنگ با توجهات بشردوستانه براي دستيابي به كرامت و آزادي قابل محاصره و سركوب نمي باشد و در عين حال به آساني نمي توان از گسترش آن جلوگيري نمود . در اين زمينه بعضي كشورها بودجه هاي هنگفت وسنگيني وابزارهاي نظامي وامنيتي و مذهبي در سطح منطقه ای وبين المللي براي روياروئي با اين انقلابها بكار گرفتند .
در اينجا بايد به دو موضوع اشاره كنيم : نخست اينكه مردم از يك روحيه طبيعي مخالفت با فساد ويا سركوب از سوي نيروهاي خودخواه برخوردار هستند و اين مردم در حقيقت در برابر فساد مالي واداري و اجتماعي مصونيت دارند اما بزرگان وشخصيتهاي سياسي وحزبي كه در جهان سياست فعاليت دارند چنين مصونيتي را ندارند بلكه هرگاه كه بخواهند مي توانند امتيازهايي را عرضه كنند ويا در برابر فشارها آمادگي براي عقب نشيني نشان دهند كه البته در اينجا فريب پروتوكولهاي وبازيهاي سياسي و ديپلماتيك را مي خورند كه انقلابيون هيچگاه فريب آنها را نمي خورند.
از اينجا نبرد " انقلاب " و " ضد انقلاب " تنها ميان مردم و رژيمهاي سياسي موجود بوجود نيامد بلكه در ميان نيروهاي انقلابي نيز پديد آمد كه در اين ميان بعضي نيروهاي مذهبي وسياسي را در بر گرفت كه از امكانات مالي گسترده اي برخوردار هستند و درآمدهاي نفتي زمينه ساز تسلط چنين شخصيتهايي بر اوضاع سياسي كنوني شده است . همچنين سخنرانان مذهبي در قرن بيست ويكم از امكانات تكنولوژي غربي نيز برخوردار شده اند وبا زبان كهن سخناني در هواداري از سلاطين برزبان مي آورند .
در اين ميان واقعيتهايي وجود دارند كه نمي توان آنها را ناديده گرفت:
نخست : فراخوانها براي جنبش گسترده با سرعت بسيار وهمانند زبانه هاي آتش منتشر ميشوند بخصوص اگر پيرامون انها خشك باشد. اوضاع فرهنگي جهان عرب همانند هيزم خشك شده است وهر لحظه ممكن است يك زبانه آتش آنها را در بر بگيرد. همانند جنگلي كه مي تواند بسرعت بر اثر يك ته مانده سيگار به آتش كشيده شود.
دوم : روند جان گرفتن ملتها موفقيت آميز است چون ملتها بطور طبيعي توانمند هستند و مي توانند در روند سازندگي جامعه خود شركت كنند . اما كوشش براي كنار گذاردن و يا مهار آنها و جلوگيري از برعهده گرفتن نقش طبيعي خود نمي تواند مدتي طولاني بدرازا بكشد اگرچه وقوع چنين وضعيتي در كوتاه مدت امكان پذير مي باشد.
انقلابهايي كه هدف انها تغيير وتحول مي باشد ، با وجود تمامي موانع همواره مورد توجه ملتها قرار ميگيرند كه البته روشهايي كه رژيمهاي سركوبگر براي روياروئي با ملتها در پيش ميگيرند همواره نتایج معكوسي را ببار مي آورند وهرچه رژيمهاي بر اقدامات سركوبگرانه وخشونت طلبانه خود در برابر مردم بيفزايند ، اصرار شهروندان بر ضرورت دگرگوني بیشترمي شود. پديده شكنجه و قتلهاي سياسي در حقيقت مي تواند در محدوده خاصي از جنبش مردمي جلوگيري كند اما درصورتي كه گسترش يابد نتايج معكوسي ببار خواهد آورد.
اگر اوضاع بر ملتها تنگ شود تا آنجا كه شهروندان تفاوتي ميان مرگ وزنده ماندن در برابر خود نبينند ، اوضاع به زيان رژيم تغيير خواهد كرد . انقلابهاي عربي اين واقعيت را به اثبات رساندند . گسترش پديده قتل بوسيله دستگاههاي امنيتي وارتش مي تواند انگيزه و انديشه براندازي رژيم را بهر قيمتي كه شده تحكيم بخشد . يعني هنگاميكه مرگ براي همگان یکسان باشد ، مردم از قرار گرفتن در صحنه انقلاب خودداري نخواهند كرد . اين وضعيت در عملكرد بعضي رژيمها ديده شده كه براي سركوب مردم از قتل مستقيم تظاهر كنندگان خودداري مي كنند . در اين زمينه تجربه هاي امنيتي امريكائيان وانگليسي ها و عربستاني ها براي روياروئي با انقلاب مردم بحرين بكار گرفته شده است از جمله خودداري از قتل مستقيم تظاهر كنندگان بوسيله نيروهاي امنيتي وارتش وروشهايي مانند سركوب اعتراضهاي لندن و طی تابستان گذشته بكار گرفته ميشود . جان تيموني يكي از افسران پليس لندن كه سال گذشته از مقام خود استعفا كرد تا براي سركوب مردم به بحرين برود ( همانند همكار سابق خود هندرسون ) افتخار مي كند كه از روش تنگ كردن محاصره وجلوگيري از گردهم آمدن تظاهر كنندگان با یکدیگر استفاده مي كند ودر اين روش از بكارگيري گلوله خودداري ميشود.
سوم : واقعيت اينكه انديشه " وحدت عربي " كه عبد الناصر آنرا عنوان كرد و" انقلاب مردمي " كه انقلاب اسلامي ايران آنرا ارائه نمود و " انقلاب غير نظامي " كه پس ازشهادت البوعزيزي ( در تونس ) مطرح گرديد ، همه و همه نامهايي هستند براي خيزش مردمي كه همين مردم در آن نقش برجسته وسرنوشت سازي در آن برعهده دارند .
براي جلوگيري از گسترش اين پديده به خارج از مرزها عملكردهاي دشواري صورت گرفت كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران بوجود آمد و سلاح " فرقه گرائي " و " جنگ نظامي " تأثير گسترده اي در جلوگيري از نفوذ و انتشار انقلاب در كشورهاي عربي داشت اگر چه انگيزه انقلابها انديشه اسلام سياسي بود كه هيچكس نتوانست آنرا مهار نمايد.
نيروهاي ضد انقلاب دانستند كه پديده قتلهاي دسته جمعي تظاهر كنندگان آتش انقلاب را گسترش مي دهد و خون شهيدان در حقيقت بصورت سوختی در مي آيد كه اين انقلابها را گسترده تر ميسازد. اينان همچنين دانستند كه سياست پنجه آهنين براي روياروئي با انقلابهای مردمي سودمند نمي باشد. در اينجا بود كه اينان بفكر بكارگيري " عربستان سعودي " براي روياروئي با انقلابها افتادند . بخصوص كه برانگيختن احساسات مذهبي بهترين اسلحه براي بكارگيري عليه يكپارچگي ملتهاست . چه انقلاب زماني به نتيجه مي رسد كه مردم دربرابر رژيم ستمگر ، يكپارچه ومتحد شوند واين ستم رژيم است كه مردم را متحدمی کند . البته تفاوتي ندارد كه ستم رژيم انگيزه مذهبي ويا اجتماعي داشته باشد بخصوص كه مسيحيان در كنار مسلمانان و شيعيان در كنار اهل تسنن در برابر رژيم سياسي ستمگري كه مردم را قلع وقمع مي كند قرار ميگيرند . اما اين وحدت مردمي كافيست براثر يك اختلاف مذهبي كوچك طعمه آتش گردد واز بين برود . كه البته فرض بر اين است كه انقلابيون هيچگاه تحت تأثير مسائلي كه وحدت انها را ازبين ببرد و يا انقلاب آنها بخطر بيندازد قرار نمي گيرند .
البته اين صحيح است چون كسانيكه به روند انقلاب مي پيوندند به مرور زمان بصورت اشخاصي با روشن بيني خاصي تبديل ميشوند كه مي توانند در برابر كوششهاي مغرضانه دور از مسائل اصلي مانند كرامت وحقوق مشروع وحق تعيين سرنوشت و حق زندگي كه خداوند آنها را به بندگان خود بخشيده است مقاومت كنند .
در دهه هاي اخير درآمدهاي نفتي توانستند " دین " را ملی کنند ودر عین حال هرگاه ضرورت داشت روحانیون مورد بازجویی قرار گیرند و نیز هرگاه بازهم ضرورت داشت فتواهای سیاسی صادر کنند که در خدمت آن دلارهای نفتی باشند . هنوز فراموش نکرده ایم که درکنفرانس مکه در اکتبر 1990 که بیش از 400 روحانی در آن شرکت کردند چگونه فتوای معروف خود را صادر کردند که برای بیرون راندن نیروهای عراقی که کویت را در آن هنگام اشغال کرده بودند می توان از نیروهای بیگانه یاری گرفت.
بدست آوردن آن فتوا موضوع دشواری نبود بلکه آسان نیز بود چون پولهای نفت به سردمداران سعودی امکان داد تا از طریق نهاد مذهبی که از سه قرن پیش همبستگی خود را با آن اعلام کرده بود امکاناتی را برای سعودیان فراهم کند که برای دیگران امکان پذیر نبود : دوبازی ضربتی علیه دشمنان ومخالفان آنها که همانا سیاست ودین است . بدین ترتیب تمامی فتواهای صادر شده با هدف توجیه موضعگیریهای و سیاستهای حکومتی بکار گرفته شد و فراموش نکنیم که بعضی از همین فتواها مقاومت لبنان و فلسطینی ها را هدف قرار داد از جمله ممنوعیت برگزاری تظاهرات به طرفداری از مقاومت فلسطینیان وبخصوص جنبش حماس . بدین ترتیب ثابت گردید که برنامه فرقه گرائی بهترین ابزار برای سرکوب جنبشهای ملی گرائی و نیز کوششهای بعمل آمده برای آزادی از تسلط غربی واشغالگری است .
با اینهمه می بینیم رژیمهایی که هدف جنبشهای مردمی قرار دارند با کمکهای امنیتی وبا شعار " کمک برای اصلاح " به گونه هایی نفرت انگیز مورد حمایت و پشتیبانی قرار میگیرند از جمله بجای برکناری مقامات دست اندر کار بحرانی کردن اوضاع ونیز مسئولان شکنجه زندانیان سیاسی ، اینان مورد حمایت وپشتیبانی قرار میگیرند تا هیچگاه درباره جنایتهایی که مرتکب شده اند مورد تعقیب قرار نگیرند . در عین حال فرماندهان ارتش وپلیس ونیروهای امنیتی ومسئولان وزارت کشورهمچنان در جای خود ابقا میشوند و در عین حال مورد تشویق وارتقای درجه قرار میگیرند .
در این میان موضوع کاندیداتوری عمر سلیمان برای انتخابات ریاست جمهوری مصر یک تحول نگران کننده بشمار می آید که هدف از آن اعمال فشار بر محافل سیاسی که انقلاب به آنها فرصت داد تا جایگاه سیاسی خود را در پارلمان و شوراهای محلی و نهادهای دولتی باز یابند . این کاندیداتوری ضمن اینکه نشان دهنده توافقهای سیاسی بزرگی با ارتش است در عین حال ضامن ماندن وی در رأس قدرت برای سرکوب نهائی انقلاب وفرار از مسئولیت کشتار تظاهر کنندگان وانقلابیون و شکنجه مخالفان در زندانها می باشد ودر عین حال چنین پیامی را برای مردم در بر دارد : " ما همچنان قدرت را دست داریم " . در این میان یک فعال و حقوقدانی همانند عبد الهادی خواجه ( در بحرین ) خود را ناچار می بیند در زندانهای رژیم بحرین و در اعتراض به ادامه بازداشت خود تا سرحد مرگ دست به اعتصاب غذا بزند . این در حالی که یک کمیسیون دولتی خواستار آزادی مخالفان سیاسی که مرتکب جنایتی نشده اند که قانون برای آن مجازاتی تعیین کرده باشد . همه اینها نشان می دهد که جنگ روانی در حقیقت بصورت یک ابزار اساسی در استراتژی نیروهای ضد انقلاب درآمده است .
واینچنین آینده ملتهای عرب بخصوص در کشورهایی که سال گذشته شاهد انقلابهای مردمی بوده اند میان موفقیت وناکامی در حال بالا وپائین آمدن است . پیروزی انقلابها به شکست " نگهبانان قدیمی " وابسته به رژیمهای سیاسی عربی که مردم خواستار سرنگونی آنها هستند خواهد انجامید و یا اینکه اوضاع کنونی همچنان برجای بماند اما به گونه ای بدتر. البته این بار واکنش بسیار دشوار خواهد بود و ممکن است به به یک جنگ داخلی تن به تن بیانجامد واین وضعیت را دو انگیزه زیر افزایش می دهد :
یکم : " دیانت حکومتی " که هم اکنون بعضی از شخصیتهای سرشناس جنبشهای اسلامی را دربر گرفته است واینان را برای روز مبادا که به قدرت برسند ذخیره سازی می کند وبا همین هدف از نهاد مذهبی حکومتی با درآمدهای نفت پشتیبانی می گردند و در عین حال در اوضاع کنونی بر اساس مصلحت و دوراندیشی باید با اوضاع وتحولات کنونی همسوئی نشان دهند و در آینده برنامه های ضد انقلاب را انجام دهند .
دوم : موضوعات مذهبی ویا ایدئولوژیک در حقیقت اسلحه ای هستند که خطر آنها بیش از روشهای سرکوبی است که نیروهای امنیتی وارتش علیه انقلابیون بکار میگیرند . این ابزارها می توانند آشوبهای داخلی را در میان انقلابیون بوجود آورند و از همبستگی آنان جلوگیری نمایند .
سعید الشهابی چهره سیاسی معروف بحرینی ساکن در انگلیس این یادداشت را برای خبرآنلاین نوشته است

ترجمه: محمدماجد نجار

4949

کد خبر 207747

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین