به گزارش خبرآنلاین، «میخائیل میلشتاین»، نویسنده و تحلیلگر روزنامه یدیعوت آحارنوت در یادداشتی نوشت که بیش از بیست ماه پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲)، به نظر میرسد آنچه رژیم صهیونیستی با آن روبهرو است نه یک نبرد در هفت جبهه، بلکه مجموعهای از جنگها با شدتهای متفاوت و پیوندهایی پیچیده میان آنهاست.
به گزارش روز دوشنبه ایرنا، وی مینویسد: در میان این نبردها، تلخترین جنگ، جنگ غزه است؛ جبههای که همهچیز از آن آغاز شد و همچنان، اختلاف میان اهداف و واقعیت در آن محسوس است. در کنار آن، جنگهای کمشدتتری نیز در جریان است، مانند نبردهایی در یمن، کرانه باختری و سوریه که در آنها تشخیص دشمن و هدف با دشواری همراه است.
در ادامه این یادداشت آمده است که حمله رژیم صهیونیستی به ایران با یک غافلگیری راهبردی آغاز شد اما اکنون باید بررسی شود چگونه میتوان از موفقیت در لبنان، بهرهبرداری و از تکرار اشتباهات در جنگ غزه، پرهیز کرد. نخست، باید اهداف روشن و قابلتحقق، تعریف و از شعارهای پرزرقوبرق اما دستنیافتنی، مانند «نابودی حماس» پرهیز شود.
نویسنده صهیونیست می افزاید: در مورد ایران، مهم است که شعاری چون «نابودی برنامه هستهای» با واقعگرایی بررسی شود؛ شعاری که اخیراً «تساحی هنگبی» رئیس شورای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی و برخی کارشناسان تأکید کردهاند تنها با عملیات نظامی محقق نمیشود، بلکه نیازمند توافق سیاسی است و پافشاری کورکورانه بر این هدف ممکن است به جنگی فرسایشی و بیپایان با یک قدرت منطقهای خطرناک بینجامد.
نویسنده در ادامه آورده است که در گفتمان رژیم صهیونیستی، درسی تکرار میشود که هنوز بهطور کامل اجرا نشده و آن «پرهیز از سرمستی و غرور» است. در این چارچوب، شناخت عمیق ماهیت دشمن اهمیت دارد.
میلشتاین تصریح می کند: نفرت شدید از تکبّر، تحقیر و تهدیدهای وجودی از سوی قدرتهای خارجی، در آگاهی جمعی ایرانیان – چه حاکمان، چه مخالفان – ریشه دارد. صبر و توان نبرد بلندمدت (همچون جنگ ایران و عراق ۱۹۸۰–۱۹۸۸) نیز در ایرانیان نهادینه شده است. برخلاف «حماس» و «حزبالله»، ایران تنها به دنبال «ایستادگی» نیست؛ بلکه بهدنبال ایجاد توازن با حملات متقابل است. از اینرو، بهاحتمال زیاد، زیرساختهای مهم، سامانههای امنیتی راهبردی و مسئولان ارشد حکومتی اسرائیل هدف قرار خواهند گرفت.
در ادامه این یادداشت آمده است: درس دیگر آن است که نباید دچار توهم «مهندسی آگاهی دشمن» یا تغییر ذهنیت او شد. این اشتباه در غزه با سازوکار جدید کمکرسانی که در آغاز جنگ ایران، فروپاشید و نیز در تسلیح گروهها یا تلاش برای زدودن رادیکالیسم از میان فلسطینیان، آشکار شد. در مورد ایران، تمرکز باید بر هدف اصلی یعنی برنامه هستهای باشد، نه آرزوهایی چون بیدارسازی ملت ایران علیه نظام. در این مرحله، اسرائیل باید از پراکندگی و ورود به درگیریهایی بدون برنامهریزی قبلی یا جنگ فرسایشی اجتناب کند و بر اهداف مشخص تمرکز کند.
میخائیل میلشتاین ادامه می دهد: در پایان، باید به گفتمان اسرائیل اشاره کرد که مدام، ضعف تحلیل شکست ۷ اکتبر را نشان میدهد. تمسخر قدیمی هرکس که خواستار یک استراتژی منسجم است – غالباً از سوی همان کسانی که در تحلیل وقایع ۷ اکتبر اشتباه کردند – ادامه دارد. این رویکرد مانع از طرح پرسشهای ضروری و سالم میشود؛ پرسشهایی که نه در تضاد با حمایت از عملیات نظامی، بلکه در جهت بهبود آن هستند. اسرائیلیها که در آستانه ۷ اکتبر سکوت کردند، باید اکنون صدایشان را بلند کنند و سران نیز باید به آن گوش دهند و از گذشته درس بگیرند.
310310
نظر شما