جواد مرشدی: دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، که چند هفته پیش از احتمال مذاکره با جمهوری اسلامی سخن گفته بود، اکنون پس از گذشت یک هفته از تجاوز نظامی اسرائیل علیه تمامیت ارضی ایران، با چالشهایی جدی روبهرو شده است.
رئیس جمهور ایالات متحده ار فرصت ۶۰ روزه به ایران می گوید و تاکید میکند تماس دائمی با نتانیاهو دارد و تکرار میکند که خواهان جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای است.
ترامپ ضد و نقیض سخن میگوید، یک روز خواهان صلح میان ایران و اسرائیل میشود، یک روز از اقدامات اسرائیل حمایت میکند و یک روز خواهان تخلیه تهران میشود. سیانان نوشته است اظهارنظر ترامپ مبنی بر درخواست تخلیه تهران، نشاندهنده خواست او برای فوریت مذاکره با ایران است.
نیویورک تایمز هم گزارش میدهد که ترامپ این هفته از استیو ویتکاف (نماینده ویژه ترامپ) و جی دی ونس (معاون رئیس جمهور آمریکا) خواست تا با مقامات ایرانی دیدار کنند.
یک مقام آمریکایی هم به «آکسیوس» گفت: «دیداری که قرار است میان ویتکاف و عراقچی برگزار شود مسأله مشارکت واشینگتن در جنگ را تعیین خواهد کرد.» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به گزارش رویترز به طرف آمریکایی خبر داده است که تا پیش از پایان تجاوز نظامی اسرائیل به ایران خبری از مذاکره نخواهد بود. ادعای رویترز این است که عراقچی و ویتکاف با یکدیگر مستقیما تماس تلفنی داشتهاند.
به گزارش نیویورک تایمز، ترامپ گزینههای خود را یا ورود به جنگ و نابود کردن تأسیسات غنیسازی هستهای فردو ایران با بمبافکنهای رادارگریز B-2 و بمبهای سنگرشکن آماده کرده است، اما سخنگوی کاخ سفید گفتهاست که ترامپ تصمیم در این مورد را تا دو هفته آینده به تعویق انداخته است.
ظاهرا از اظهارات مغشوش دونالد ترامپ چنین برداشت میشود که او در تدارک اولتیماتوم دادن به جمهوریاسلامی برای پذیرش یک پیشنهاد مصالحه و یا ورود ایالات متحده به جنگ است تا به زعم خود کار آن را یکسره کند. این در حالی است که در تهران، مقام معظم رهبری تاکید کردند ایران نه جنگ تحمیلی و نه صلح تحمیلی را نخواهد پذیرفت.
«خبرآنلاین» در گفتوگو با حیدرعلی مسعودی کارشناس مسائل بینالملل تناقضگوییهای دونالد ترامپ را مورد بررسی قرار داده که با هم می خوانیم.
*** برداشت شما از تناقضگوییهای اخیر ترامپ درباره جنگ اسرائیل و ایران چیست؟
به نظر من ابتدا باید مشخص کنیم منظورمان از "تناقض" چیست. آقای ترامپ، حتی در دوره اول ریاستجمهوریاش، بهصراحت بر عنصر پیشبینیناپذیری در سیاست خارجی تأکید داشت. او معتقد بود که ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون رفتاری پیشبینیپذیر در سیاست خارجی داشته که باعث سوءاستفاده برخی کشورها، بهویژه متحدانش در اروپا و سایر مناطق، شده است. به همین دلیل ترامپ تلاش کرد این الگو را بشکند و سیاست خارجی آمریکا را غیرقابل پیشبینی کند.
اگر "تناقض" را دراین چارچوب ببینیم، در واقع این موضوع جزو سیاستهای اعلامشده ترامپ بوده و نه یک ضعف یا ناهماهنگی. اما اگر از زاویهای دیگر نگاه کنیم، سیاست ترامپ در قبال ایران از ابتدا بر دیپلماسی جبری (Coercive Diplomacy) بنا شده بود؛ یعنی استفاده ترکیبی از تهدید و مشوق برای وادار کردن ایران به مذاکره، عقبنشینی یا پذیرش خواستهها.
*** تفاوت سیاستهای ترامپ در دوره اول و دوم ریاستجمهوری او در قبال ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، ما با نوعی دیپلماسی اجبار نرم مواجه بودیم؛ به این معنا که نه ضربالاجل زمانی مشخصی برای ایران تعیین شده بود، و نه تهدید نظامی علنی و معتبر وجود داشت. اما در دوره دوم، بهویژه طی ماههای اخیر، شاهد دیپلماسی اجبار سخت هستیم: هم ضربالاجل زمانی (برای مثال ادعای ۶۰ روز فرصت)، و هم تهدید نظامی علنی.
بر این اساس، سیاست ترامپ در دولت دوم همچنان مبتنی بر همان منطق است، با این تفاوت که شدت و صراحت آن بیشتر شده است. از این منظر، آنچه ممکن است "تناقض" بهنظر برسد، در واقع بخشی از الگوی رفتاری اعلامشده ترامپ و تاکتیک افزایش فشار محسوب میشود.
آیا میتوان گفت ترامپ از سیاست قبلی خود مبنی بر عدم مداخله در جنگهای خاورمیانه فاصله گرفته است؟
به نظر میرسد دیپلماسی اجبار سخت، از دید ترامپ، جایگزینی برای جنگهای فرسایشی و طولانیمدت است. آمریکا هنوز هم مستقیماً وارد جنگ نمیشود؛ بلکه با حمایت، پشتیبانی و ایجاد قدرت بازدارندگی برای متحد اصلیاش، اسرائیل، نقش ایفا میکند. پس بهنوعی سیاست او همچنان در چارچوب عدم ورود مستقیم به جنگهای خاورمیانه باقی مانده، ولی شکل و ابزار آن تغییر کرده است.
آیا ممکن است آمریکا در آینده وارد جنگ مستقیم با ایران شود؟
بهنظر میرسد هدف ترامپ در شرایط کنونی این است که با ایجاد یک پیروزی ملموس برای بنیامین نتانیاهو (مثلاً نابودی تأسیسات هستهای فوردو) شرایطی را رقم بزند که هم ایران و هم اسرائیل وادار به آتشبس یا توافق شوند. درواقع، حرکت در مسیر افزایش فشار با هدف رسیدن به توافقی است که ترامپ آن را بهعنوان دستاورد بزرگ خود ارائه کند.
ترامپ اعلام کرده که به دستیارانش مأموریت داده مقدمات مذاکره با ایران را فراهم کنند. نظر شما در اینباره چیست؟
این اقدام نیز در راستای همان دیپلماسی اجبار قابل تفسیر است، به عبارتی افزایش فشار نظامی و همزمان باز نگهداشتن درِ مذاکره. هدف ترامپ از این فشارها، کشاندن ایران به پای میز مذاکره برای پذیرش شروطی مانند توقف کامل غنیسازی است. او احتمالاً احساس میکند که ایران، با توجه به ضربات اخیر، اکنون در موقعیتی قرار دارد که احتمال پذیرش این شرایط بیشتر است.
آیا ایران به این خواستههای ترامپ چراغ سبز نشان خواهد داد؟
در حال حاضر موضع رسمی وزارت امور خارجه ایران این است که ایران آمادگی پذیرش میانجیگریها و مذاکرات را دارد. اما اینکه آیا ضربات اخیر و فشارهای موجود واقعاً باعث تغییر محاسبات تهران شده یا نه، هنوز مشخص نیست. بهنظر میرسد تحلیل مقامات ایرانی این باشد که آمریکا، تا حدی ناخواسته، در مسیر موردنظر نتانیاهو قرار گرفته و در نتیجه ممکن است مذاکره، راهی برای اجتناب از دام طراحیشده توسط اسرائیل برای آمریکا و ایران باشد.
آیا آمریکا حاضر خواهد شد اروپا را نیز در مذاکرات مشارکت دهد؟
بهنظر میرسد اروپاییها، بهویژه فرانسه و آلمان، به این نتیجه رسیدهاند که دیپلماسی دوجانبه و غیرمستقیم ایران و آمریکا به بنبست رسیده است. آنها معتقدند مدل چندجانبهای که از سال ۲۰۰۳ آغاز شد و منجر به برجام گردید، میتواند الگوی بهتری باشد. از طرف دیگر، بهنظر میرسد تمایل از سوی ایران برای بازگشت به آن مدل نیز وجود دارد؛ چراکه ترامپ کاملاً در راستای منافع اسرائیل عمل میکند و حضور اروپا میتواند نقش تعادلبخشی ایفا کند.
۲۱۲/۴۲
نظر شما