تجاوز حرامیان صهیونیست به خاک ایران، اگرچه در آستانه دور ششم مذاکره با امریکا غافلگیرانه و حیله گرانه بود و خسارات انسانی و مادی به بار آورد، اما صلابت و شوکت ایران را به دشمن دیرین یادآور شد. نتانیاهو تصور می کرد ایران سوریه یا لیبی است که به یک دو حمله، هراس و وحشتی درگیرد و آشوب شود و مردم ایلغار کنند و به نبرد با حکام و همسایه در محله و شهرها بپردازند.
پیامهای احمقانه ای که بی بی مکرر در شبکه های اجتماعی و رسانه های معاند می داد و اوستادان مجرب در اپوزیسیون قلابی و سلطنت طلب و رسانه های اینترناسیونال به او یاد داده بودند، برایش جای شبهه نگذاشته بود که اگر چند بمب بیندازد و چند ترور در پایتخت و مراکز مهم ایران انجام شود، مردم به خیابانها می ریزند و حکومت هم بی واکنش خواهد ماند و احتمالا سرنگون خواهد شد. سپس کت و شلوار بدقواره ای بر تن یک مزدور بی اراده مشابه فلان داعشی خواهند کرد و کراواتی به گردنش می بندند و اطوار و احوالش را هم طوری می سازند که مقبول خودشان باشد و او را به نیابت به تهران خواهند فرستاد!!! زهی جهل و حماقت.
باری، با این ایده، این جنگ تمام عیار آغاز شد. موش صهیون، که عفونت طاعون و مرگ را یک سده در خاورمیانه پراکنده است، اینک ویروس تباهی و جنگ را به خاک ایران آورد، غافل از آن که گربهی خشمگین او را بیچاره خواهد کرد. وقتی شاعر گفته بود: "این وطن مصر و عراق و شام نیست"، و من تفسیر می کنم که جنگ ایران همچون ۱۹۶۷ و اعراب نیست که ۶روزه و به سرعت و به سود اسرائیل پایان یابد. ما مثل آن ها نیستیم و جنگ را آغاز نکردیم. تاریخ گواه است که نجابتی داریم. ایرانیان دوهزار و پانصد و پنجاه سال پیش، مردم اورشلیم را از سیاهچاله و اسارتگاه بابل آزاد کردند تا به دیارشان بازگردند. حالا نتانیاهو پس از کشتن دههاهزار کودک فلسطینی، گام در دام ایران نهاده است. به زودی آوازهی خدنگ پارسی را خواهد شنید.
اما توجه داشته باشیم که جنگ اگر نیاز به روحیهی حماسی دارد، نباید خود در دام شعار و تبلیغات گرفتار شویم. اوضاعی سخت و پیچیده در پیش است و همین بس که آمریکا و غرب در کنار نتانیاهو از هیچ کمک و اطلاعاتی دریغ نمی کنند. این درحالی است که منابع ما محدود و دوستان ما اندک هستند. بنابر این باید خردمند، صبور و فرصت شناس باشیم. دیپلماسی و جنگ دوروی یک سکه اند و هنگامی که تهدید وجودی در کار است، دوست و دشمن دائمی برای یک ملت، دیگر معنا ندارد. آنچه عجالتا باید در نظر داشته باشیم،اینهاست:
ا. این جنگ مربوط به کل ایران است. نه یک گروه یا فرقه و گرایش خاص، نباید شکاف میان حکومت و دولت با مردم و ملت در این شرایط هیچ نمودی داشته باشد و هر امری که موجب تنش و نارضایتی شود، بی شک لطمه به ایران و تضعیف جبههی خودی است.
۲. صدا و سیما بدبختانه جولانگاه جماعتی فرقه گراست که هیچ ربطی به زندگی و زبان و اندیشه مردم عادی ندارند. حال آنکه باید صدای تمام مردم و سلایق و علایق باشد. باید بازگوی نظرات جریانها و رهبران سیاسی متفاوت در راه بسیج ملی و وحدت مردمی باشد. همه می باید در این رسانه سهم داشته و در صورت لزوم مسائل را توضیح دهند و مردم را توجیه کنند. در خوانش پیامها، دعوت کارشناسان و طرح شعارها باید متناسب با معتقدات و شیوه ها و سبکهای متفاوت زندگی بهره ببرند.
۳. دولت باید ارائه اخبار موثق را با ستاد مشترک نیروهای مسلح هماهنگ سازد و دائما اخبار موثق و اطلاع رسانی ضروری و لحظه به لحظه را در نظر بگیرد. لازم است مرجعیت اخبار جنگ در داخل کشور قرار داشته باشد. اگر حتی یک شبکه تلویزیون و رادیو هم برای اخبار و اطلاعیه های این امر خطیر برقرار شود ارزش دارد.
۴. درهای دیپلماسی و گفت وگو هیچگاه نباید بسته شود. ما آغازگر این جنگ و هیچ جنگی نبوده ایم. باید رسانه های اجتماعی، در نشان دادن حمله بزدلانه اسرائیل به مناطق مسکونی و قتل و شهادت زنها و بچه ها. مدام سرخط خبرها باشد. دیپلماتها و به ویژه نمایندهی ایران در سازمان ملل نیز باید در هر فرصتی تصاویر کودکان و زنان شهید و خانه های مسکونی و تاسیسات و زیرساختهای ویران شده را به اشتراک بگذارد و تا پایان منازعات به صورت مداوم برای دبیرکل، معاونان، و سفرای تمام کشورها بفرستد.
۵. ما وارد جنگ شده ایم و باید بپذیریم. اگر امروز تن به شرایط طرف مقابل بدهیم ما را خلع سلاح خواهند کرد. ایران به هیچ وجه نباید خلع سلاح شود و بی دفاع بماند. تا رفع و دفع حملات اسرائیل باید سرسخت و شکیبا باشیم و وحدت ملی را حفظ کنیم. امروز ایران و سرنوشت میهن در حال رقم خوردن است. هرکس در هر لباسی و با هر اندیشه و عقیده ای، سنگ تفرقه بیندازد و حرفی جز مصلحت ایران و وحدت ملی بگوید، بی تردید خسارتی به ملت و میهن زده است.
216216
نظر شما