۰ نفر
۵ تیر ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۳

چهره پلید جنگ

محمدجواد غلامرضا کاشی
چهره پلید جنگ

نمی‌توان بر این واقعیت عرصه سیاست چشم پوشید که هر کشوری نیازمند بمب و موشک و نیروی جنگ‌آور است. اگر جنگ‌آوران در روز مبادای جنگ نقش خود را خوب بازی کردند، دست‌شان را هم باید بوسید. اما قبل از آنکه دست آنان را ببوسیم، باید مردان سیاست و ایده‌ها و مدعاها و نهادهای دیگر اجتماعی و سیاسی را به پرسش کشید. آن ها باید پاسخگوی این روز مبادا باشند. اجتماع سیاسی باید برای آن روز مبادا تجهیز شده باشد، اما همزمان توان و توش اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و همه هستی داخلی و بین‌المللی باید در جهت ممانعت از آن روز مبادا ساخته و پرداخته شده باشند. 

باید اجازه دهیم جنگ در همان چهره نفرت‌انگیز و پلیدش بماند. سر و صداهای بلند پس از یک جنگ خونین، این چهره پلید را می‌آراید. اگر جنگ برکتی هم داشته باشد، باطل کردن صداهاست. هر آن مدعا و صدایی که پیش از جنگ شنیده می‌شده، باید سکوت پیشه کند به خود بیاندیشد. نکند بستری برای چنین فاجعه‌ای گسترده باشد.

البته و صد البته حساب آنکه جنگ را آغاز کرده با آنکه دفاع کرده یکی نیست. اما هر دو سوی ماجرا خواسته یا ناخواسته دست به کار یک رویداد پلید شده‌اند. نخستین واکنش انسانی در مقابل چنین پدیده‌ای سکوت و تامل فردی و جمعی است. همزمان با تصویر اجساد بر زمین مانده، ویرانی‌های گسترده، چشم‌های اشک‌آلود و امیدهای برباد رفته، اجازه دهیم آدمیان از خود و دیگران بپرسند چرا چنین شد؟

سیاست به شرطی شریف است که از ظهور جنگ ممانعت کند. اگر نتوانست و لاجرم دست به گریبان آن شد، به آن افتخار نکند. تا جایی که ممکن است از شدت و گسترش آن جلوگیری کند. اگر افتخاری هست، پایان دادن به فاجعه خونین جنگی است.

جنگ هنگامی که در لباس‌های رنگین افتخار و پیروزی و حقانیت مزین می‌شود، از خود پدیده جنگ خطرناک‌تر و پلیدتر می‌شود. همه هستی جامعه و سیاست را می‌بلعد به طوری که لذت زندگی و دین و اخلاق و معنویت و اقتصاد و معاش، در ربط و نسبت با لحظه موعود جنگ بازتعریف می‌شوند. 

نمی‌توان بر این واقعیت عرصه سیاست چشم پوشید که هر کشوری نیازمند بمب و موشک و نیروی جنگ‌آور است. اگر جنگ‌آوران در روز مبادای جنگ نقش خود را خوب بازی کردند، دست‌شان را هم باید بوسید. اما قبل از آنکه دست آنان را ببوسیم، باید مردان سیاست و ایده‌ها و مدعاها و نهادهای دیگر اجتماعی و سیاسی را به پرسش کشید. آن ها باید پاسخگوی این روز مبادا باشند. اجتماع سیاسی باید برای آن روز مبادا تجهیز شده باشد، اما همزمان توان و توش اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و همه هستی داخلی و بین‌المللی باید در جهت ممانعت از آن روز مبادا ساخته و پرداخته شده باشند. 

آراستن چهره پلید جنگ با سر و صدای فراوان، فرصت آن پرسشگری را از جامعه می‌رباید. سبب می‌شود تا یک جامعه به فقر تجهیزات مدنی‌اش افتخار هم بکند. به محض پایان جنگ، خود را برای یک موقعیت تازه جنگ آماده کند. به این دور باطل باید پایان داد.

اگر جنگ را آرایش ندهیم، آدمیان در پرتو چهره پلید جنگ، به کاستی‌های سرشت خود می‌اندیشند. به کلام و مدعاها و آرزوهای و حسرت‌ها و کینه‌ها و اشتیاق‌های روزمره خود بیشتر فکر می‌کنند. متواضع و نقدپذیر می‌شوند. دیگری را بیشتر می‌بینند و به رسمیت می‌شناسند. دوستی به شرط چهره پلید جنگ در عرصه سیاست معنادار می‌شود. وای به آنانکه این همه را خطری برای موجودیت خود می‌بینند.

*عصو هبات علمی دانشگاه علامه طباطبایی

216216

کد خبر 2082846

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =