جواد مرشدی: طی پنجاه سال گذشته حمله شوروی به افغانستان ، جنگ های داخلی و سپس تغییر نظام سیاسی و روی کار آمدن طالبان موجبات مهاجرت افغان ها به ایران را فراهم کرد. قبل از روی کار آمدن طالبان بین دو تا سه میلیون اتباع افغان در ایران بودند و بنابر آمارها پس از روی کار آمدن آنها حدود دو تا سه میلیون نفر به تعداد مهاجرین اضافه شد.
افزایش حضور مهاجران غیرقانونی طی این سالها بارها مورد نقد قرار گرفت،موضوعی که با تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به خاک کشور مان رنگ و بوی بیشتری گرفت و اخباری نیز در این خصوص شنیده شد.
در چنین فضایی، کارزارهای مردمی نیز شکل گرفتند و از نهادهای امنیتی خواستند نسبت به خروج سریع، قانونمند و البته انسانی مهاجران غیرمجاز اقدام شود. در یکی از این کارزارها، با اشاره به جنگ اخیر با رژیم صهیونیستی، حضور بیضابطه اتباع بیگانه تهدیدی برای ثبات امنیتی و فرهنگی کشور دانسته شده است.
گفتنی است برنامه سازماندهی مهاجران افغان در ایران پیش تر و از سال ۱۴۰۱ آغاز و اعلام شد که باید مهاجران غیرقانونی ظرف مدت معینی کشور را ترک کنند. اما این برنامه، بهطور جدی پیگیری نشد. در سال ۱۴۰۳ دوباره این موضوع با جدیت مطرح شد و گفته شد تا پایان سال، اتباع غیرمجاز باید ایران را ترک کنند.
در اسفند ۱۴۰۳ و با فشارهای اجتماعی این مهلت تا ۱۵ تیر تمدید شد؛ زیرا بسیاری از فرزندان مهاجران در مدارس ایران مشغول تحصیل بودند. گفته شد که پس از این تاریخ، در صورت عدم خروج داوطلبانه، افراد دستگیر و به مرزها منتقل خواهند شد و به مدت پنج سال امکان دریافت ویزای ورود به ایران را نخواهند داشت.
بنابراین، این تصمیم ناگهانی نبوده و از سالها قبل در حال پیگیری بوده است.با این حال، قابل درک است که تغییر ناگهانی زندگی برای هر کسی، بهویژه کسانی که سالها در ایران زندگی کردهاند، دشوار است.
خبرگزاری"خبرآنلاین"در گفتگو با محسن روحیصفت، دیپلمات پیشین ایران در افغانستان و مسئول پیشین ستاد پشتیبانی افغانستان در وزارت امور خارجه به واکاوی علت های این مهاجرت و شیوه بازگشت مهاجرین به افغانستان پرداخته است.
این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
طبق آمارها، بیش از ۶ میلیون تبعهٔ افغان در ایران زندگی میکنند که جمعیتی معادل یک کلانشهر است. علت این فزونی مهاجر در ایران چیست؟
داستان مهاجرت گسترده افغانها به ایران از زمانی آغاز شد که اتحاد جماهیر شوروی افغانستان را اشغال کرد. در آن دوره، ارتش سرخ بیشتر مناطق روستایی را هدف بمباران قرار میداد؛ زیرا مجاهدین غالباً در همین مناطق بهصورت چریکی علیه ارتش میجنگیدند. جان و امنیت مردم عملاً در دستان ارتش سرخ و دولت وقت افغانستان بود؛ به همین دلیل، جمعیت زیادی از روستاییان افغانستان به ایران پناه آوردند؛ میلیونها نفر. مردم ایران نیز در آن سالها با تمام توان از مهاجران افغان پذیرایی کردند.
موج دوم مهاجرت مربوط به دوران جنگهای داخلی افغانستان بود که پس از خروج شوروی رخ داد. در این مرحله نیز جمع زیادی از شهروندان افغان، بهویژه از مناطق شهری، راهی ایران شدند و پس از پایان درگیریهای داخلی، بیشتر این مهاجران به کشور خود بازنگشتند.
سومین موج مهاجرت افغانها به ایران مربوط به ظهور و تسلط طالبان بود؛ هم در دورهٔ اول حکومت این گروه و بهویژه در دورهٔ دوم که از سال ۱۴۰۰ هجری شمسی آغاز شد. اینبار نیز عمدتاً مردم شهرنشین افغانستان به دلیل ناامنی و آیندهٔ مبهم، به سوی مرزهای ایران حرکت کردند. در مجموع، باید گفت طی ۴۰ تا ۵۰ سال گذشته، اتفاقات تلخی در افغانستان رخ داده که موجهای مختلف مهاجرت را رقم زده است.
آیا شیوه مدیریت این مهاجرت ها از سوی مقامات ایران درست و صحیح بود؟
پیش از انقلاب اسلامی نیز جمعی از مردم افغانستان برای کار به ایران آمده بودند، اما وضعیت کنونی که تبدیل به یک بحران شده، حاصل سالها سیاستگذاری ضعیف، بیبرنامهگی و سادگی برخی مسئولان است.
برخی تصمیمگیران یا درکی دقیق از پیامدهای بلندمدت این روند نداشتند یا دچار سوءتعبیر از مفاهیمی چون «وحدت امت اسلامی» شده و قوانین کشور را نادیده گرفتند. در جلسات کارشناسی بارها هشدار داده شد که این روند در آینده هزینههای زیادی برای ایران خواهد داشت؛ اما منافع ایدئولوژیک و اقتصادی برخی افراد باعث شد موضوع مهاجران از اولویت خارج شود. اکنون مردم ایران و مهاجران افغان باید بهای این سوءمدیریت را بپردازند.
در حال حاضر بیش از ۶ میلیون مهاجر افغان در ایران زندگی میکنند. برنامه دولت کاهش این عدد به ۳ میلیون نفر است که معادل حدود ۳ درصد جمعیت کشور است.
تکلیف مهاجرانی که با اقوام ایرانی انس گرفتهاند چیست؟
بسیاری از مهاجران افغان طی سالها در ایران مستقر شدهاند، سر کار رفتهاند، فرزندانشان را به مدرسه فرستادهاند، خانه اجاره کردهاند و با فضای اجتماعی کشور انس گرفتهاند. جدا شدن از این شرایط برای آنها بسیار دشوار است، حتی با وجود فرصت چندماههای که برای خروج داده شده است. تغییر زندگی برای هر انسانی سخت است، اما بالاخره باید این مرحله را پشت سر گذاشت.
در این شرایط آیا اخراج گروهی اتباع افغان کار درستی است؟
واقعیت این است که برنامه سازماندهی مهاجران افغان در ایران از سال ۱۴۰۱ آغاز شد و اعلام شد که باید مهاجران غیرقانونی ظرف مدت معینی کشور را ترک کنند. اما این برنامه، بهطور جدی پیگیری نشد. در سال ۱۴۰۳ دوباره این موضوع با جدیت مطرح شد و گفته شد تا پایان سال، اتباع غیرمجاز باید ایران را ترک کنند.
در اسفند ۱۴۰۳ و با فشارهای اجتماعی و بهدرستی، این مهلت تا ۱۵ تیر تمدید شد؛ زیرا بسیاری از فرزندان مهاجران در مدارس ایران مشغول تحصیل بودند. گفته شد که پس از این تاریخ، در صورت عدم خروج داوطلبانه، افراد دستگیر و به مرزها منتقل خواهند شد و به مدت پنج سال امکان دریافت ویزای ورود به ایران را نخواهند داشت. بنابراین، این تصمیم ناگهانی نبوده و از سالها قبل در حال پیگیری بوده است.با این حال، قابل درک است که تغییر ناگهانی زندگی برای هر کسی، بهویژه کسانی که سالها در ایران زندگی کردهاند، دشوار است.
مواردی از دستگیری اشتباه افراد دارای مجوز هم گزارش شده است...
بله، متأسفانه این موارد وجود داشته. موضوع مهاجرین افغان، موضوع انسانهاست، نه کالاهایی که با یک بخشنامه جابجا شوند. این یک پروژه عظیم ملی است که فراتر از وزارت کشور و حتی دولت است و نیاز به هماهنگی همه ارکان حاکمیت دارد.
در اروپا نیز، وقتی بحث مهاجران سوری یا آفریقایی پیش آمد، تمام ساختار سیاسی و اداری کشورهای اروپایی درگیر شدند. در حالی که در ایران این موضوع عمدتاً به وزارت کشور واگذار شده، بدون اینکه ظرفیتها و پیچیدگیهایش دیده شود. مثلاً ظرفیت اردوگاهها در مرزها برای ۳ هزار نفر بوده، اما گاهی تا ۱۵ هزار نفر در آنها حضور داشتهاند. این عدم پیشبینیها آسیبزاست.
متأسفانه در برخی موارد، افغانها دستمزد خود را دریافت نکردهاند یا با بدقولی صاحبان خانه مواجه شدهاند.
ما مردم افغانستان را از خودمان میدانیم. کمتر ملتی در دنیا وجود دارد که به اندازه ایران و افغانستان تاریخ، فرهنگ و زبان مشترک داشته باشند. اما واقعیتی به نام مرزهای سیاسی و قوانین بینالمللی وجود دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. حتی در افغانستان نیز اگر فردی ایرانی بدون مدرک وارد شود، دستگیر و مجازات میشود.
با این حال، برخوردهای خشن و غیرانسانی احتمالی از سوی برخی نیروها نباید توجیه شود. حتی اگر فقط یک مورد خشونت هم گزارش شده باشد، باید با آن برخورد شود. وظیفه نیروی انتظامی و دستگاههای نظارتی است که اجازه چنین رفتاری را ندهند.
آیا این خروج جمعی به معنی اخراج تمام مهاجران افغان است؟
خیر. در حال حاضر بیش از ۶ میلیون مهاجر افغان در ایران زندگی میکنند. برنامه دولت کاهش این عدد به ۳ میلیون نفر است که معادل حدود ۳ درصد جمعیت کشور است و مطابق با استانداردهای جهانی حضور مهاجران است. بنابراین، صحبت از اخراج کامل نیست، بلکه بازنگری در حضور اتباع غیرمجاز است.
همچنین مهاجرانی که اکنون خارج میشوند، میتوانند در آینده با مدارک قانونی به ایران بازگردند. علاوه بر این، بازگشت این افراد میتواند فرصتی برای توسعه افغانستان باشد. بسیاری از این مهاجران تحصیلکردهاند یا مهارتهای فنی و حرفهای دارند و میتوانند در بازسازی کشورشان نقش ایفا کنند.
هیچ نیروی خارجی افغانستان را نخواهد ساخت. تنها خود مردم افغانستان با اتکا به علم، مهارت و پشتکار میتوانند آیندهای بهتر بسازند. این بازگشت، هرچند دشوار، میتواند آغازی برای جهش اقتصادی و اجتماعی در افغانستان باشد.
وضعیت طلب کارگران افغان از کارفرمایان ایرانی و همچنین استرداد ودیعه مسکن آنها چه خواهد شد؟
متأسفانه در برخی موارد، افغانها دستمزد خود را دریافت نکردهاند یا با بدقولی صاحبان خانه مواجه شدهاند. البته برخی هم طبق قرارداد رفتار کردهاند. ظاهراً توافقی میان اداره کل اتباع خارجی و سفارت افغانستان صورت گرفته که بر اساس آن، مهاجران میتوانند وکالتنامهای به فردی در ایران بدهند تا مطالبات آنها را پیگیری کند. سفارت ایران در افغانستان نیز آمادگی خود را برای حمایت قضایی از مهاجرانی که طلبکار هستند، اعلام کرده است. وزارت کشور باید این مسائل انسانی و حقوقی را جدی بگیرد و برای آنها راهکار اجرایی ارائه دهد.
آیا چنین حرکتی مستلزم ایجاد هزینه مضاعف برای طرفین نخواهد بود؟
در ابتدا قطعاً با هزینههایی همراه خواهد بود، اما به مرور زمان تعادل و توازن ایجاد خواهد شد. راهی جز این نیست. شرایط فعلی برای هر دو ملت ایران و افغانستان سخت است، اما برای رسیدن به نظم، قانون و ثبات، لازم است این مسیر طی شود. به امید روزی که مردم دو کشور، با حفظ احترام متقابل و رعایت قوانین، در کنار هم به آرامش و رفاه برسند.
۴۷۲۱۲
نظر شما