دعایی با همکاری محمد منتظری در تدارک کتابی با عنوان «زندگینامه پیشوا» درباره امام خمینی بود

پدر آقای دعایی در زندگی ایشان غایب است. او به هردلیل همسرش را طلاق می دهد. فرزند خردسال‌شان سیدمحمود را به مادر می‌سپرد و چندان توجهی به آن‌ها نداشته است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، «سیدمحمود دعایی با همکاری محمد منتظری که مانند شعله سیال در منطقه آرام و قرار نداشت در تدارک کتابی با عنوان زندگینامه پیشوا درباره امام خمینی بود. ساواک نسبت به این کتاب و نشر آن و ممانعت از توزیع کتاب در داخل ایران حساسیت بسیاری به خرج داد. بدیهی است که چنین کتابی نمی‌توانست در عراق چاپ شود. کتاب در دمشق منتشر شده بود. حتی ماموران ساواک از طریق همکاری و ارتباط با ماموران امنیتی عراق کوشیده بودند که از توزیع کتاب در نجف و کربلا جلوگیری کنند.»

این جملات سطوری از کتاب «داستان انسان، سبک زندگی و سلوک سیدمحمود دعایی» به قلم عطاءالله مهاجرانی است که به گفته خودش پس از چهل سال نوشتن در این اثر سعی کرده است با قلمی مجرب زندگی دوست روحانی‌اش سیدمحمود دعایی را ترسیم کند. درباره چند و چون نوشتن از دعایی به سبک مهاجرانی با او سوالاتی چند را در میان گذاشتیم که در ادامه می‌خوانید:

درباره سیدمحمود دعایی چند کتاب نوشته شده است که این آثار بیشتر با تکیه بر فعالیت سیاسی اوست و کمتر به شخصیت و زندگی او پرداخته شده است. شما به چه انگیزه‌ای سراغ نوشتن درباره دعایی رفتید؟

نویسنده هنگامی که می‌خواهد درباره شخصی مقاله‌ای یا کتابی بنویسد. نیاز دارد که شخص مورد نظر را بشناسد. انگیزه لازم برای نوشتن را پیدا کند. البته اگر کتاب سفارشی باشد، انگیزه متفاوت است. شناخت امری نسبی است. من کتاب «داستان انسان» را براساس سفارش یا پروژه ننوشته‌ام. ممکن است ما با کسی عمری زندگی کنیم، اما شناخت نداشته باشیم. چنان که جلال‌الدین بلخی سروده است:

مرد را صد سال عمّ و خال او

یک سر مویی نداند حال او!

درواقع شناخت وقتی است که ما نسبتی با حال سوژه خود پیدا می‌کنیم. اگر سوژه شخصیت متفاوت و زندگی متفاوتی داشته باشد. شما انگیزه لازم را پیدا می‌کنید. ممکن است آشنایی شما بسیار محدود باشد، اما انگیزه نسبتی با طول زمان ندارد. امری کیفی و ماهوی است. گاه ممکن است یک دیدار و یک نگاه برای همیشه انگیزه در شما ایجاد کند. من با سیدمحمود دعایی یعنی با صدای خوش‌آهنگ پرطنینش از رادیو یک‌نفره صدای روحانیت مبارز از نوجوانی آشنا بودم. این آشنایی در مجلس اول از سال ۱۳۶۰ تبدیل به رفاقت و صمیمت و همکاری با روزنامه اطلاعات شد تا واپسین روزهای عمر ایشان با هم ارتباط داشتیم. من کتاب «نقد تحریف مدرن امام خمینی، جنگ ایران و عراق» را درواقع به خاطر ایشان نوشتم. وقتی به شکل ناباورانه‌ای در روز نمادین ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ در ۸۱ سالگی درگذشت. تصمیم گرفتم در باره ایشان کتابی بنویسم. شد داستان انسان!

در چند اثری که درباره سیدمحمود دعایی نوشته شده است مطالب بسیار اندکی درباره پدر و مادر دعایی وجود دارد. در کتاب «داستان انسان» شما از پدر دعایی با اصطلاح خطیب مشهور یزدی استفاده کردید، اما با این وجود از او اطلاعات زیادی وجود ندارد؟

پدر آقای دعایی در زندگی ایشان غایب است. او به هر دلیل همسرش را طلاق می‌دهد. فرزند خردسال‌شان سیدمحمود را به مادر می‌سپرد و چندان توجهی به آن‌ها نداشته است. در گذران زندگی پر رنج و سرشار از عزت، سربلندی و فقر سیدمحمود دعایی و مادر. پدر غایب است. غایب بودن او به مقتضای همین است که نمی‌توان در شعاع و قلمروی زندگی سیدمحمود از او چیزی روایت کرد. برخلاف مادر بانوی گران‌قدر فاطمه متقی که تنها پسر خود را از میان توفان رنج و فقر با کار شبانه در کارخانه و قناعت به ثمر می‌رساند.

درباره دوستی و مراودات دعایی در کرمان اطلاعاتی در کتاب آمده است، اما با توجه به آن‌چه شخصیت انقلابی دعایی پس از مادرش تحت تاثیر حجتی کرمانی است، آیا ارائه اطلاعات بیشتری از رابطه و فعالیت آن‌ها در کرمان را احساس نکردید؟

اگر می‌خواستم درباره هر بخش به تفصیل همه مطالب را بیاورم، اولا مرکزیت دعایی در کتاب تحت تاثیر وقایع عمومی مثل نهضت روحانیت در کرمان و نقش آیت‌الله محمدجواد حجتی کرمانی قرار می‌گرفت. ثانیا می‌بایست چند جلد کتاب نوشت. از این رو در برخی بخش‌ها می‌بایست به اشاره برگزار کرد.

درباره رابطه سیدمصطفی خمینی و دعایی اطلاعاتی ارائه شده و همکاری که به رادیو روحانیت منجر شد. اما نوع رابطه سیدمصطفی و سیدمحمود چندان باز نشده است و شما به اطلاعات کلی بسنده کردید. درباره پیشنهاد راه‌اندازی رادیو روحانیت در عراق سیدمصطفی نقش پررنگی دارد و امام بعدا از این موضوع خبردار می‌شود.

به نظرم همین مطلبی که شما نقل کردید که چگونه آیت‌الله سیدمصطفی خمینی در جریان و بلکه پیشنهاددهنده استفاده از امکان رادیو عراق بوده است، نشان نقش تاثیرگذار ایشان است. تفصیلش را بایست در زندگی سیدمصطفی خمینی جست‌وجو کرد و نه در زندگی سیدمحمود دعایی.

تصور می‌کنید کتابی که درباره سیدمحمود دعایی تالیف کردید تا چه اندازه توانسته ابعاد شخصیت و کارنامه او را باز کند. به نظرتان نسل امروز سراغ مطالعه این کتاب خواهند رفت؟

گفت برگ سبزی است تحفه درویش

چه کند بینوا ندارد بیش

من به اندازه توانایی محدود و فرصت و دستیابی‌ام به اشخاص و منابع داستان انسان را نوشته‌ام. حتما کسان دیگری می‌توانند بهتر و دقیق‌تر بنویسند.

۲۵۹

کد خبر 2090075

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین