اروپا در نقش تماشاچی برنامه هسته‌ای ایران/ترمیم روابط تروئیکا با تهران از بازگرداندن جن به داخل بطری بسیار دشوارتر است

«اروپا به برنامه هسته‌ای ایران توجه دقیق خواهد داشت اما با توجه به روابط ضعیف با تهران و اختلافات داخلی‌اش در مورد خاورمیانه، بعید است تا زمانی که ترامپ در قدرت است، نقش عمده‌ای در موضوع هسته‌ای ایفا کند.»

به گزارش خبرآنلاین به نقل از ایرنا، پایگاه تحلیلی The Conversation در مقاله‌ای با عنوان «اروپا در نقش تماشاچی در قبال برنامه هسته‌ای ایران گرفتار شده پس از آنکه بمب‌های آمریکا و اسرائیل واقعیت‌هایی را بر روی زمین رقم زدند»، نوشت: بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران توسط آمریکا در تاریخ ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵، شوک‌هایی را در سراسر جهان به دنبال داشت. این اقدام نشان‌دهنده چرخشی دراماتیک برای دولت ترامپ بود که به تازگی مذاکراتی را با تهران درباره برنامه هسته‌ای آن آغاز کرده بود. با کنار گذاشتن دیپلماسی، آمریکا برای اولین بار به طور مستقیم در درگیری جاری بین اسرائیل و ایران دخالت نظامی کرد.

دولت‌های اروپایی مدت‌هاست که خواستار راه‌حلی دیپلماتیک برای برنامه هسته‌ای تهران بوده‌اند. با این حال، واکنش پایتخت‌های اروپایی به بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران توسط آمریکا به طرز شگفت‌آوری ملایم بود.

اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، به «حق اسرائیل برای دفاع از خود و حفاظت از مردمش» اشاره کرد. صدراعظم آلمان، فریدریش مرتز، نیز به همان اندازه حمایت‌کننده بود و استدلال کرد که «این کار کثیفی است که اسرائیل برای همه ما انجام می‌دهد.» بیانیه مشترکی از سوی سه کشور اروپایی (E3) – فرانسه، بریتانیا و آلمان – نیز به طور ضمنی بمباران آمریکا را به عنوان اقدامی لازم برای جلوگیری از احتمال توسعه تسلیحات هسته‌ای توسط ایران توجیه کرد.

واکنش‌های اروپا به حملات اسرائیل و آمریکا قابل توجه بود، زیرا به ندرت به قانونی بودن این حملات پرداخته شد. چنین تردیدی در سال ۲۰۲۲، زمانی که روسیه زیرساخت‌های انرژی هسته‌ای غیرنظامی اوکراین را هدف قرار داد، وجود نداشت.

اما واکنش محتاطانه اروپا همچنین نقش تماشاچی آن را برجسته کرد که در تضاد با رویکرد گذشته‌اش در این موضوع بود. برنامه هسته‌ای ایران سال‌ها نقطه کانونی دیپلماسی اروپا بوده است. کشورهای E3 در سال ۲۰۰۳ مذاکراتی را با تهران آغاز کردند. آنها همچنین به امضای توافق هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۵ کمک کردند که شامل روسیه، اتحادیه اروپا، چین، آمریکا و ایران بود. اروپایی‌ها حتی پس از خروج یک‌جانبه آمریکا در سال ۲۰۱۸ در دوره اول ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، تلاش کردند این توافق را حفظ کنند.

 اروپا برای ایفای نقشی تأثیرگذار در تقویت آرمان عدم اشاعه هسته‌ای با ایران با موانع بزرگی روبرو است. در واقع، مشارکت در توافق هسته‌ای جدید با ایران نیازمند آن است که اروپا شکاف عمده‌ای را با تهران ترمیم کند، بر اختلافات داخلی خود در مورد خاورمیانه غلبه کند و دولتی را مدیریت کند که به نظر می‌رسد کمتر به عنوان متحدی قابل اعتماد برای اروپا عمل می‌کند.

گسترش شکاف بین ایران و اروپا

برای دیپلمات‌های اروپایی، توافق ۲۰۱۵ بر اساس مفروضات بسیار عمل‌گرایانه‌ای بنا شده بود. این توافق تنها به موضوع هسته‌ای و نه به حوزه‌های مورد مناقشه دیگر مانند حقوق بشر یا برنامه موشک‌های بالستیک ایران محدود بود. این توافق معامله‌ای روشن ارائه می‌داد: در ازای محدودیت‌های بیشتر بر برنامه هسته‌ای، ایران می‌توانست انتظار لغو برخی تحریم‌های موجود و بازگشت به اقتصاد جهانی را داشته باشد.

در نتیجه، خروج آمریکا از این توافق در سال ۲۰۱۸ چالشی اساسی برای وضعیت موجود ایجاد کرد. علاوه بر خروج، کاخ سفید در دوره ترامپ تحریم‌های ثانویه سنگینی را بر ایران بازگرداند که عملاً شرکت‌های خارجی را مجبور به انتخاب بین سرمایه‌گذاری در بازارهای آمریکا و ایران کرد. تلاش‌های اروپا برای کاهش تأثیر این تحریم‌های آمریکا ناموفق بود و بدین ترتیب مزیت کلیدی توافق برای ایران، یعنی کمک به اقتصاد آسیب‌دیده‌اش، تضعیف شد. این امر همچنین اعتماد تهران به ارزش اروپا به عنوان شریک را تضعیف کرد، زیرا ناتوانی اروپا در ایجاد استقلال واقعی از آمریکا را نشان داد.

پس از سال ۲۰۱۸، روابط بین اروپا و ایران به طور قابل توجهی رو به وخامت گذاشت. علاوه بر این، اروپایی‌ها به شدت با تأمین پهپادهای ایران به روسیه در حمایت از تهاجم مسکو به اوکراین – و بعداً موشک‌های بالستیک – مخالف بودند. از سوی دیگر، ایران به شدت با حمایت اروپا از جنگ اسرائیل در نوار غزه پس از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ مخالف بود.

این تنش‌های عمیق همچنان مانعی مهم برای مذاکرات سازنده در جبهه هسته‌ای هستند. در حال حاضر هیچ یک از طرفین چیز زیادی برای ارائه به دیگری ندارند و اروپا نمی‌تواند به اهرم معناداری برای تأثیرگذاری بر ایران حساب کند. چالش‌های گسترده‌تر اروپا در سیاست خاورمیانه‌اش تنها این مشکل را تشدید می‌کند.

اختلافات داخلی

در سال ۲۰۱۵، اروپا توانست جبهه‌ای متحد در مورد توافق هسته‌ای ایران ارائه دهد اما با فروپاشی رژیم عدم اشاعه در پی اقدامات یک‌جانبه ترامپ و گسترش جنگ در منطقه، اکنون برای دیپلمات‌های اروپایی بازگرداندن جن به داخل بطری بسیار دشوارتر است. این امر به ویژه با توجه به شکاف‌های کنونی بر سر  سوالات سیاست خاورمیانه که روز به روز تفرقه‌انگیزتر می‌شوند و ماهیت دیپلماسی اتحادیه اروپا صادق است.

اروپا همچنان نگران ثبات در خاورمیانه است، از جمله اینکه چگونه درگیری‌ها ممکن است موج‌های مهاجرتی جدیدی مانند سال‌های ۲۰۱۵-۱۶ ایجاد کنند، زمانی که صدها هزار سوری به سرزمین اصلی اروپا فرار کردند. اتحادیه اروپا همچنین از نظر اقتصادی در منطقه بسیار فعال است و بزرگ‌ترین حامی مالی تشکیلات خودگردان فلسطین است اما در منطقه بیشتر «پرداخت‌کننده» بوده تا «بازیگر» و در تبدیل سرمایه‌گذاری اقتصادی به نفوذ سیاسی با مشکل مواجه بوده است.

تا حدی این امر ناشی از تمایل بلندمدت به تکیه بر رهبری آمریکا در منطقه است و اجازه دادن به واشنگتن برای پیشبرد تلاش‌ها برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین اما همچنین منعکس‌کننده اختلافات عمیق‌تر بین کشورهای عضو اتحادیه اروپاست.

با توجه به اینکه تصمیمات سیاست خارجی نیازمند اجماع هستند، اعضای اتحادیه اروپا اغلب در مورد خاورمیانه با یک صدا سخن گفتن را دشوار یافته‌اند. اخیراً، بحث‌ها درباره تعلیق توافقنامه همکاری اقتصادی با اسرائیل به دلیل اقداماتش در غزه یا به رسمیت شناختن دولت فلسطین، به وضوح اختلافات داخلی موجود در اتحادیه اروپا را نشان داد.

تا زمانی که اروپا نتواند رویکرد مشترکی نسبت به خاورمیانه ایجاد کند، بعید است که نفوذ منطقه‌ای کافی برای تأثیرگذاری در مذاکرات آینده در مورد برنامه هسته‌ای ایران داشته باشد. این امر به نوبه خود بر نحوه مدیریت روابط حیاتی اما پیچیده‌اش با آمریکا تأثیر خواهد گذاشت.

اروپا در سایه ترامپ

اتحادیه اروپا به ویژه به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ افتخار می‌کرد، زیرا نمادی قوی از دیپلماسی چندجانبه بود. این توافق قدرت‌های بزرگ را در راستای تقویت آرمان عدم اشاعه هسته‌ای گرد هم آورد. ده سال بعد اما چشم‌انداز تکرار چنین همکاری بین‌المللی به نظر بسیار دور می‌رسد. روابط اروپا با چین و روسیه – دو امضاکننده کلیدی توافق هسته‌ای اصلی – در سال‌های اخیر به شدت تیره شده است. روابط با ایالات متحده تحت رهبری ترامپ نیز به ویژه چالش‌برانگیز بوده است.

برخورد با واشنگتن در زمینه برنامه هسته‌ای ایران، معضلی بسیار دشوار برای اروپا ایجاد می‌کند.

تلاش برای ایجاد مسیری متمایز ممکن است جذاب باشد، اما در این مرحله فاقد اعتبار است. مذاکرات مستقیم اخیر با مذاکره‌کنندگان ایرانی نتایج کمی به دنبال داشت و اروپا در موقعیتی نیست که به ایران تضمین دهد با حملات جدیدی از سوی اسرائیل مواجه نخواهد شد.

پیگیری مسیری مستقل به راحتی می‌تواند خشم ترامپ را برانگیزد، چیزی که اروپایی‌ها مشتاق به اجتناب از آن هستند. فهرست بلندی از اختلافات فراآتلانتیکی چه در مورد تجارت، اوکراین یا هزینه‌های دفاعی وجود دارد. سیاست‌گذاران اروپایی به طور قابل‌فهمی تمایلی به سرمایه‌گذاری زمان و منابع در توافقی که ترامپ ممکن است بار دیگر در لحظه‌ای آن را به هم بزند، ندارند.

نگاه ترامپ نیز نسبت به آنچه دیپلماسی اروپا می‌تواند به دست آورد، تحقیرآمیز است و اخیراً اظهار داشت که ایران نمی‌خواهد با اروپا صحبت کند. بنابراین، هم‌راستایی با آمریکا ممکن است به نفوذ بزرگی منجر نشود. همچنین تصمیم ترامپ برای بمباران ایران، بدون هشدار قبلی برای متحدانش رخ داد.

بنابراین، اروپا به برنامه هسته‌ای ایران توجه دقیق خواهد داشت اما با توجه به روابط ضعیف با تهران و اختلافات داخلی‌اش در مورد خاورمیانه، بعید است تا زمانی که ترامپ در قدرت است، نقش عمده‌ای در موضوع هسته‌ای ایفا کند.

315 315

کد خبر 2091595

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین