این انتصابات، در برههای حساس و در بزنگاهی پرچالش برای سینمای ایران، با نگاهی دوراندیشانه انجام شدهاند که میتوان آنها را نه صرفاً تصمیماتی اداری، بلکه گامی راهبردی در مسیر بازآفرینی و نوسازی بنیادهای جشنواره قلمداد کرد. آنچه اما فراتر از متن احکام و فرآیند انتخابها میدرخشد، توجه صریح و صادقانهی سازمان سینمایی به نقدهای دلسوزانه و کارشناسانهی فعالان فرهنگی و سینمایی است؛ نقدهایی که سالیان دراز، در حاشیه هیاهوی روزمره، طنینانداز بودند و گوش شنوایی پیدا نمیکردند اما امروز، پژواکی عملی یافتهاند.
اهالی اندیشمند فرهنگ و هنر، بارها و بارها نسبت به انفعال، رخوت ساختاری و بیتداومی مدیریتی در برگزاری جشنواره فجر هشدار داده بودند؛ امروز اما نشانههایی روشن از شنیده شدن این دغدغهها و آغاز فکری نو در مدیریت سینما نمایان شده است. تجلی این نگاه را میتوان در انتصاب مجدد منوچهر شاهسواری، از چهرههای باتجربه و خوشنام و گرهگشای سینمای ایران بهروشنی دید.
در متن حکم انتصاب شاهسواری، بر نکاتی کلیدی چون ایجاد ساختار دبیرخانه دائمی جشنواره، حفظ حافظه تاریخی و سازمانی، تجمیع ظرفیتهای نهادهای ذیربط و حرکت به سوی یک انسجام ساختاری تأکید شده است. این نگاه ساختاری و آیندهنگر، اگر بهدرستی دنبال شود، میتواند جشنواره را از چرخه فرسایشی آزمون و خطا و تکرار، به مدار پیشرفت، هویتیابی و ثبات بازگرداند.
خوشبختانه حکم شاهسواری صرفاً محدود به یک دوره زمانی نیست و با ماهیتی باز و پیوسته صادر شده است؛ مسئلهای که نشان میدهد سازمان سینمایی، اینبار به تثبیت مدیریت و تدوین مسیرهای پایدار میاندیشد. همچنان که در حکم فریدزاده نیز بر اصلاح و تدوین چارچوب دبیرخانه دائمی تأکید شده، که این هم نشانهای روشن از عزم جدی برای تغییر و تعالی است.
شاهسواری در دوره پیشین جشنواره، کارنامهای موفق از خود به جای گذاشت و همین سابقه، پشتوانهای اطمینانبخش برای ادامه مسیر خواهد بود.
در کنار این انتخاب، باید به انتصاب سیدروحالله حسینی نیز اشاره کرد؛ مدیری بااخلاق، اهل علم، بیحاشیه، پرکار و برخوردار از دانش و تجربهای غنی در عرصه فرهنگ و سینما. حضور او در رأس جشنواره جهانی فیلم فجر، امید به برگزاری دورهای متفاوت و حرفهای را در دل علاقهمندان و فعالان این عرصه زنده کرده است.
نگارنده بهعنوان تهیهکننده سینما و فعال صنفی، که از نزدیک با ریزهکاریها، دشواریها و فراز و فرودهای برگزاری جشنواره فجر آشنایم، در یادداشتی که پس از پایان فجر ۴۳ نگاشتم، برای حل «مشکلها» با نگاهی دلسوزانه و مشتاق، نقدونظرهایی «عاشقانه» را متذکر شده بودم، بر این باورم که برخلاف برخی فضاسازیهای غیرواقعی این روزها، بدنه سینمای ایران نسبت به رویکرد فعلی سازمان سینمایی خوشبینتر شده و امید تازهای به آینده این رویداد ملی یافته است.
بیتردید، اگر این مسیر با استمرار، شفافیت و مشورت با جامعه حرفهای سینما دنبال شود، جشنواره فجر، بار دیگر میتواند به جایگاه اصیل و شایسته خود در سپهر فرهنگی کشور بازگردد؛ جایگاهی که سزاوار نام آن است.
* تهیهکننده سینما و مدیر خانه جشنواره فجر۴۳
۲۴۲۲۴۲
نظر شما