رودخانه خرسان، با تمام زیبایی و طراوتش، اینبار شاهد یکی از تلخترین اتفاقات ممکن بود؛ سه عضو یک خانواده به شکلی جانفرسا در برابر چشمان مردم و امدادگران، قربانی خشم آرام اما بیرحم آب شدند. پدری که بیدرنگ برای نجات فرزندش دل به آب زد، مادری که در پی آنان وارد رودخانه شد، و کودکی که شاید حتی معنای خطر را نمیدانست. سه زندگی خاموش شدند؛ در چشمبرهمزدنی و در مقابل پرسشی بزرگ: چرا در چنین مناطقی، هیچ نیروی غریق نجات مستقر نیست؟
این حادثهی غمانگیز، فقط یک سوگنامه خانوادگی نیست، بلکه سندی دیگر بر بیتوجهی به زیرساختهای ایمنی در مناطق گردشگری و طبیعی استان است. سالهاست که کارشناسان هشدار میدهند رودخانههایی مانند خرسان، بهدلیل عمق ناگهانی، جریان تند و بستری لغزنده، برای خانوادهها، کودکان و حتی افراد بزرگسال خطرناکاند. اما این هشدارها به کجا رسیدهاند؟ در عمل، آیا تغییری حاصل شده است؟
نبود نیروهای ثابت و آموزشدیده غریق نجات در این مناطق، نبود تابلوهای هشدار، نداشتن ایستگاههای امدادی مجهز و خلأ آموزشهای عمومی، همگی زنجیرهای از بیتوجهیها و غفلتهای نهادی را شکل دادهاند که نتیجهاش، قربانی شدن بیگناهان در دل طبیعت است.
این فاجعهی تلخ، بار دیگر ضرورت بازنگری در سیاستهای ایمنی و مدیریت بحران را آشکار میکند. این حق مردم است که در نقاط تفریحی، امنیت جانی داشته باشند و خانوادهها بتوانند با آرامش از طبیعت استفاده کنند. کافی نیست که تنها پس از وقوع حوادث، ابراز تأسف و همدردی شود؛ مسئولیتپذیری واقعی، در پیشگیری است، نه فقط در تسلیت گفتن.
در این میان، با قلبی اندوهگین، این مصیبت سنگین را به خانواده داغدار و بستگان این عزیزان تسلیت میگوییم. اندوه از دست دادن سه عضو از یک خانواده، آن هم به چنین شکلی جانکاه، فراتر از واژههاست. با آنان سوگواریم، شریک داغشان هستیم و امیدواریم خداوند به بازماندگان صبر و تسلی عطا کند.
چه باید کرد؟
فاجعه خرسان باید نقطه عطفی برای تصمیمگیریهای جدی و اقدام فوری باشد. انتظار میرود:
نیروهای غریق نجات آموزشدیده در همه رودخانهها و مناطق گردشگری پرخطر مستقر شوند.
ایستگاههای امداد ثابت با تجهیزات لازم در مسیرهای ورودی رودخانهها ایجاد گردد.
هشدارهای ایمنی بهصورت تابلو، بنر و رسانهای برای مردم محلی و گردشگران نصب شود.
آموزش همگانی برای شهروندان درباره خطرات رودخانهها، خصوصاً در فصل تابستان، توسعه یابد.
هماهنگی عملیاتی بین نهادهای مسئول (استانداری، هلال احمر، بخشداریها، دهیاریها، محیط زیست و...) بهصورت ساختاری تقویت شود.
بودجه مشخص برای مدیریت ایمنی و امداد در مناطق طبیعی پرخطر در نظر گرفته شود.
حادثه رودخانه خرسان نه یک اتفاق عجیب، که نتیجه زنجیرهای از نادیدهگرفتنهاست. اگر امروز اقدامی مؤثر و واقعی صورت نگیرد، شاید فردا باز هم شاهد خبرهایی مشابه باشیم. جان انسانها، بهویژه کودکان، نباید بیش از این در رودخانههای بیپاسخگو غرق شود. ایمنی مردم یک مطالبه عمومی است، نه یک لطف نهادهای متولی.
امید آنکه این حادثه آخرین باشد.
نظر شما