به گزارش خبرآنلاین، در دنیای سینما، همیشه سوالاتی پیرامون نحوه نمایش معضلات اجتماعی مطرح بوده است. وقتی که فیلمسازان به موضوعاتی چون قتل، جنایت یا تجاوز میپردازند، این پرسش مطرح میشود که چگونه باید این مسائل را به تصویر کشید؟ آیا نشان دادن این بحرانها به آگاهیرسانی کمک میکند یا موجب افزایش فساد اجتماعی میشود؟ یکی از نکات مهم در این زمینه، نحوه «هشدار دادن» و «تلنگر زدن» به مخاطب است. در بسیاری از کشورها، فیلمها و سریالها برای گروههای سنی مختلف ساخته میشوند و معمولاً هشدارهایی درباره محتوای آنها داده میشود. بهعنوان مثال، در سینمای آمریکا، برای برخی فیلمها برچسب سنی مشخصی قرار میدهند تا از تماشای آنها توسط گروههای خاص سنی جلوگیری شود. این هشدارها معمولاً بهعنوان اقدامی پیشگیرانه صورت میگیرد تا از هرگونه آسیب احتمالی به مخاطب جلوگیری شود. اما در ایران، موضوع پیچیدهتر است.
به گفته برخی کارگردانها و منتقدان، در رسانههای تصویری ما بهدلیل محدودیتهای فرهنگی و ترس از توقیف، بسیاری از واقعیتها و بحرانهای اجتماعی بهطور کامل نشان داده نمیشوند. «در سینمای ایران، در بسیاری از مواقع، بهویژه در ساخت فیلمهای اجتماعی، فیلمسازان برای جلوگیری از توقیف آثار خود، نمیتوانند بهطور کامل به واقعیتهای جامعه پرداخته و این مسائل را بهصورت کاملاً شفاف نمایش دهند. این در حالی است که در بسیاری از فیلمهای خارجی، بهویژه سینمای هالیوود و سینمای هند، معضلات اجتماعی بهوضوح نشان داده میشوند و هیچگاه مسئلهای برای پخش این فیلمها پیش نمیآید. اما در کشور ما پرداختن به آسیب های اجتماعی حتی نمایش برخی تصاویر نمادین از این معضلات با واکنشهای مختلف روبرو میشود؛ سریالهایی چون زخم کاری، حیثیت گمشده، در انتهای شب، وحشی و شغال، همواره از سوی تنظیم گران و بخشی از مدیران نهادهای نظارتی با تهدید و تحدید روبرو شده که چرا بخشهایی از معضلات اجتماعی بویژه در حوزه زنان و خانواده را به نمایش گذاشته است. برای بررسی ابعاد این ماجرا که آیا پرداختن به مسئله آسیبهای اجتماعی درست است یا خبر و این پرداختن چگونه باید انجام شود با سعید معدنی، جامعهشناس به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
معدنی در ابتدا به مسأله مطرحشده در خصوص فیلمها و سریالهای اجتماعی که در آنها به موضوعاتی چون تجاوز یا فساد اجتماعی پرداخته میشود، اشاره میکند و میگوید: «بسیاری از منتقدان معتقدند که نمایش چنین مسائلی ممکن است موجب افزایش فساد و انحرافات اجتماعی شود؛ اما واقعیت این است که در بسیاری از کشورها، نمایش اینگونه موضوعات نه تنها ترویج رفتارهای منفی نمیکند، بلکه سبب افزایش آگاهی و توجه به مشکلات اجتماعی میشود.»
او سپس با توجه به نمونههایی از سینمای جهانی توضیح میدهد: «در فیلمهای آمریکایی معمولاً صحنههای کشتار، قتل و خشونت زیاد به نمایش درمیآید، اما به این معنا نیست که جامعه آمریکا پر از قتل و خشونت است. به همین ترتیب، در فیلمهای هندی، فقر و فلاکت به شکل پررنگی نشان داده میشود، ولی آنها هیچگاه نگفتهاند که این نمایشها باعث ترویج فقر و فلاکت میشود.»
او با اشاره به فیلمهایی چون «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی و فیلمهای هندی مانند «زاغهنشین» میگوید: «در بسیاری از کشورها، مانند هند، فیلمهایی که تماماً به معضلات اجتماعی و طبقاتی اشاره دارند، نه تنها از سوی مخاطبان پذیرفته شدهاند، بلکه به جوایز بینالمللی مانند اسکار نیز دست یافتهاند. در حالی که در ایران، برخی به محض دیدن فیلمی که به مسائل اجتماعی اشاره میکند، آن را سیاهنمایی و ترویج فساد میدانند.»
او ادامه میدهد: «این نگرش که نمایش این مسائل باعث ترویج رفتارهای منفی میشود، صحیح نیست. در واقع، مردم بهخوبی تفاوت بین فیلم و واقعیت را درک میکنند و هیچگاه چنین محتوایی بهطور مستقیم به رفتارهای اجتماعی تبدیل نمیشود. بهعنوان مثال، فیلمهای هندی که بهطور مستمر فقر و مشکلات اجتماعی را نمایش میدهند، هیچگاه مورد انتقاد بهخاطر ترویج این مسائل قرار نگرفتهاند. اما در ایران، گاهی حتی نمایش واقعیتهای اجتماعی مانند قتلها و تجاوزها هم با خودسانسوری روبهرو میشود و کارگردانها به دلیل ترس از توقیف فیلم، از نشان دادن این واقعیتها خودداری میکنند.»
این استاد دانشگاه به نمونهای از روزنامهها اشاره میکند که اخبار خشونت و قتلها را منتشر میکنند، اما این اخبار بهطور معمول در فیلمها بازتاب پیدا نمیکنند و در اینباره توضیح میدهد: «در روزنامهها اخبار مربوط به قتلها و خشونتها وجود دارند، اما این واقعیتها در سینما نمایش داده نمیشوند. جالب است که حتی یک جامعهشناس گفته بود وقتی چنین تحلیلهایی در سطح اجتماعی انجام میشود، مسئولان سیاسی و حکومتی از نشان دادن چنین موضوعاتی در رسانهها جلوگیری میکنند. این در حالی است که در کشورهای دیگر، نمایش این مسائل در سینما نه تنها منع نشده است، بلکه به آگاهی عمومی کمک کرده است.»
معدنی این مسئله را ناشی از یک نوع خودسانسوری اجتماعی میداند و توضیح میدهد: «در ایران، ذهن سانسور و خودسانسوری در سطح بسیار گستردهای وجود دارد و برخی تصور میکنند که اگر فیلمی دربارهی موضوعاتی مانند تجاوز یا قتل ساخته شود، این رفتارها در جامعه ترویج پیدا میکنند. اما در واقع اینگونه فیلمها تنها آگاهیرسانی هستند و میتوانند باعث حساسیتسازی در میان مردم و مسئولان شوند.»
این جامعهشناس با اشاره به نحوه هشدار دادن به جامعه درباره آسیبهای اجتماعی در هنر توضیح میدهد: «نمایش معضلات اجتماعی، چه در قالب فیلم و چه در قالب سریال، باید از زاویهای نشان داده شود که نه تنها باعث ایجاد هشدار برای جامعه باشد بلکه از ترویج این آسیبها نیز جلوگیری کند. به عبارت دیگر، باید در این نمایشها تعادلی ایجاد شود که نه فیلم بهطور کامل مثبت و از همه ناملایمات چشمپوشی کند و نه آنقدر به سمت سیاهنمایی برود که دیدگاه منفی نسبت به جامعه ایجاد کند.»
او در ادامه درباره اهمیت هشدار دادن در آثار هنری اشاره میکند و میگوید: «برای هشدار دادن در آثار هنری، نخستین نکته مهم، توجه به سن و شرایط مخاطبان است. در فیلمهای خارجی، برای هر گروه سنی، استانداردهایی برای نمایش خشونت، تجاوز، یا قتل وجود دارد. در این فیلمها معمولاً هشدارهایی به مخاطب داده میشود که این آثار مناسب سن خاصی نیستند. در کشور ما نیز، باید همین قاعده رعایت شود. یعنی در صورت نیاز حتما در آثار درج شود که مناسب چه سنی است.»
او سپس با بیان پیشنهادی ادامه میدهد: «بهجای اینکه کارگردانان بخواهند به طور انفرادی تصمیم بگیرند که چه میزان خشونت یا بحران را نشان دهند، باید سازمانهای آکادمیک و صنفی در این زمینه راهکارهایی ارائه دهند. این استانداردها میتوانند به هنرمندان کمک کنند تا بتوانند بحرانها را بدون ترس از توقیف و یا ترویج رفتارهای منفی نشان دهند.»
این جامعهشناس همچنین به تغییرات فرهنگی و تکنولوژیکی در جامعه اشاره میکند و میگوید: «امروز، دیگر نمیتوان بهراحتی دسترسی جوانان و نوجوانان به محتواهای مختلف را کنترل کرد. این گروههای سنی به راحتی میتوانند از طریق گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی به فیلمهای خشن و حتی محتوای غیراخلاقی دسترسی پیدا کنند. بنابراین، محدودیتهای موجود در رسانههای داخلی ممکن است نه تنها اثرگذار نباشد، بلکه منجر به گرایش به محتوای غیراخلاقی خارجی شود.»
این کارشناس همچنین به مسئلهای که برخی از منتقدان به آن پرداختهاند، اشاره میکند و توضیح میدهد: «در سینما و تلویزیون، معمولاً واکنشها به نمایش بحرانها و آسیبهای اجتماعی در جامعه ایران با واژههایی همچون «سیاهنمایی» یا «ابتذال» همراه است. در حالی که در بسیاری از کشورها، نمایش این مشکلات نه تنها باعث تشویق رفتارهای منفی نمیشود، بلکه به عنوان یک ابزار آگاهیبخشی و جلب توجه به معضلات اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد.»
در نهایت، معدنی با ضرورت اهمیت به آسیبهای اجتماعی توضیح میدهد: «پرداختن به آسیبهای اجتماعی در سینما و تلویزیون ضروری است، اما این پرداختن باید با دقت و مسئولیتپذیری انجام شود. باید راهکارهایی برای آگاهیبخشی به جامعه ایجاد کرد که نه تنها از گسترش بحرانها جلوگیری کند، بلکه به تغییر و بهبود وضعیت اجتماعی کمک کند.»
233233
نظر شما