به گزارش خبرآنلاین، تداوم جریان زندگی فردی و اجتماعی به «امید» نیاز دارد، اما این روزها «امید» کمرنگ شده است. عباس نعیمی جورشری جامعه شناس دراینباره میگوید: «به اعتبار کلام ارنست بلوخ، امید تنها یک احساس شخصی نیست، بلکه نیرویی است که تاریخ را پیش میبرد. وقتی یک جامعهای به این باور برسد که از هیچ مسیری تغییر ممکن نیست، حتی حفظ بقا هم ممکن نیست، این جامعه دچار پدیدهی «بی افقی» میشود.»
او ادامه میدهد: «در جامعه امروز اصلاحطلبی عمدتاً بیاعتبار شده، همچنین انقلاب پرهزینه است و از طرفی آیندهای مبهم دارد، یا مثلاً وقتی فردی به مهاجرت فکر میکند باید بپذیریم که امکان مهاجرت برای همه فراهم نیست، در کنار اینها در مواردی حتی زندگی عادی هم برای برخی افراد با بحران جدی روبهرو است، در این وضعیت امید نه بهعنوان یک نیرو معطوف به عمل بلکه به یک رویای خاموش و درونی تبدیل میشود. بلوخ این وضعیت را با تعبیر«هنوز ناآگاه» یاد میکند، یعنی یک امیدی هست که هنوز وجود دارد و از بین نرفته است اما خصلت این امید این است که اصطلاحاً توان ندارد، بیقدرت است، تعیین کننده نیست، ناتوان است، بنابراین امیدی بیرمق شده است.»
متن کاملا این گفتوگو را اینجا بخوانید.
۲۳۳۲۳۳
نظر شما