بهگزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، رضا دستجردی در گزارشی در باره کتاب نوشت: «شهروندی؛ گفتمان، نظریهها و دیدگاههای فراملی» اثر پیتر کیویستو استاد بازنشسته اندیشه اجتماعی کالج آگوستانا و توماس فیست، با ترجمه محسن نیازی و ولی بهرامی از جمله آثار نشر گلآذین است. در کتاب، شهروندی بهمثابه پدیدهای اجتماعی و سیاسی از ویژگیهای مهم نظامهای دموکراتیک و شاخصی کلیدی برای مدرن بودن یک جامعه به حساب میآید، چنانچه دولتها برای تثبیت موقعیت اجتماعی و سیاسی خود موضوع شهروندی را در اولویت قرار دادهاند. این مفهوم از عوامل بنیادین همبستگی اجتماعی و گسترش سرمایه اجتماعی است که دارای رابطه متقابل و دوسویهای با اخلاق و روابط اخلاقی است و تحقق آن میتواند منجر به احیای امر اخلاق در جامعه شود.
در عصر حاضر، شهروندی امری منعطف و در بسیاری از موارد، نوین و ذاتاً پیچیده است و در پهنه متنوع و گستردهای از مباحث مورد توجه قرار گرفته است. توجه به مفاهیم و موضوعات مختلف حول شهروندی از مفهوم شهروند جهانی، شهروند جهانوطنی، شهروند بینالمللی، شهروندی چندگانه، شهروندی پساملی، شهروندی فراملی، شهروندی دوگانه، شهروندی همپوشان، شهروندی چندلایه، شهروندی فرهنگی، شهروندی سایبری، شهروندی زیستمحیطی، شهروندی فمنیستی و شهروندی جنسیتی نشان میدهد که با خوانشهای متفاوت و بعضاً متعارضی از شهروند و زیستجهان اجتماعی فرهنگی روبهرو هستیم و این نشان دهنده اهمیت و ضرورت توجه بیشتر به مسئله شهروندی است. بنابراین، دولتها به خوبی متوجه شدهاند که نیل به توسعه و رفاه بدون توجه به بسترهای اجتماعی فرهنگی لازم برای تحقق شهروندی اساساً امکان پذیر نیست.
شهروندی، در نگاه نخست، مفهومی بدیهی و ساده به نظر میرسد و اساساً حول مفاهیمی چون تعلق به یک کشور، داشتن حقوق و انجام وظایف استوار است. اما همچنانکه کیویستو و فیست در کتاب بهخوبی نشان میدهند، این واژه در قرن بیستویکم به یک مفهوم چندلایه، سیال و بهشدت سیاسی بدل شده است. به باور این دو، در جهان امروز که مرزهای دولتها، هویتها و نظامهای رفاهی زیر ضربه جهانیشدن و نئولیبرالیسم قرار گرفتهاند، «شهروند بودن» دیگر بهسادگی گذشته نیست.
کتاب «شهروندی؛ گفتمان، نظریهها و دیدگاههای فراملی» در شش فصل تلاش دارد تا تحولات تاریخی، نظری و تجربی مفهوم شهروندی را بررسی کند و از طریق چهار گفتمان کلیدی – ادغام، فرسایش، کنارهگیری و گسترش – به تحلیل وضعیت کنونی و آینده آن بپردازد. نویسندگان در این اثر، با اتکا به منابع مهم علوم اجتماعی، جامعهشناسی سیاسی، نظریههای دموکراسی و جنبشهای اجتماعی، ساختار تحلیلی جامعی برای درک شهروندی معاصر فراهم آوردهاند.
کیویستو و فیست در مقدمه و فصل اول کتاب نشان میدهند که چگونه شهروندی که زمانی موضوعی مهجور در علوم اجتماعی بود، به موضوعی محوری بدل شده است. آنها با اشاره به دیدگاههای دیوید اسکوییر و فرناندو هنریک کاردوسو جامعهشناس، از مفهومی تحت عنوان «عصر شهروندی» سخن میگویند که از دو جنبه قابل توجه است، نخست، اهمیت روزافزون شهروندی، و دوم، دگرگونی بنیادین آن. نویسندگان تأکید دارند که ما نهتنها باید از نو شهروندی را مهم تلقی کنیم، بلکه باید بفهمیم که این مفهوم چگونه دگرگون شده است. این توجه به شهروندی، بازتاب تحولات گسترده در نظامهای دولتملت، بحران مشارکت، افول دولت رفاه و گسترش حقوق فرهنگی و جهانی است.
مرکز ثقل کتاب، تحلیل شهروندی از طریق چهار گفتمان مهم است:
ادغام: نویسندگان نشان میدهند که ادغام، چه از لحاظ تاریخی (ادغام طبقات فرودست، اقلیتهای نژادی و زنان) و چه از منظر سیاستهای معاصر (چندفرهنگگرایی، و حقوق گروهها)، به مسئله مشروعیت و شمول اجتماعی گره خورده است. آن ها بهویژه نقش جنبشهای اجتماعی و مبارزات حقوقی گروههای طردشده را در گسترش مفهوم شهروندی برجسته میکنند.
فرسایش: این بخش به تضعیف حقوق اجتماعی شهروندی در اثر فشارهای بیرونی (مانند جهانیشدن سرمایهداری) و درونی (چرخش به سوی نئولیبرالیسم) میپردازد. با بررسی انتقادات وارد بر دولت رفاه، کتاب هشدار میدهد که چرخش نئولیبرال نهتنها استقلال فردی را تضعیف میکند بلکه سرمایه اجتماعی و همبستگی اجتماعی را نیز از میان میبرد.
کنارهگیری: یکی از مهمترین دغدغههای امروز جهان، کاهش مشارکت سیاسی و مدنی شهروندان است. این فصل با اتکا به مطالعات پاتنام، بلاو، گیدنز و هابرماس، مسئله کاهش مشارکت عمومی را نهتنها بهمثابه یک روند، بلکه به عنوان تهدیدی برای بقای دموکراسی بررسی میکند. از منظر نویسندگان، دموکراسی بدون شهروندان فعال و متعهد ممکن نیست.
گسترش: کتاب نشان میدهد که علیرغم تهدیدات یاد شده، مفاهیم جدیدی از شهروندی همچون شهروندی دوگانه، فراملی، سایبری، محیطزیستی، فرهنگی و جنسیتی در حال گسترش است که همگی نشانههایی از تلاش برای بازتعریف این مفهوم در جهانی چندمرکزی و چندهویتی هستند. نویسندگان با تکیه بر تجربه اتحادیه اروپا، ایده «شهروندی همپوشان» را مطرح میکنند که به فرد امکان میدهد همزمان در سطوح مختلف حکمرانی (ملی، منطقهای، جهانی) شهروند باشد.
کیویستو و فیست در فصل پایانی کتاب، با احتیاط، اما امیدوارانه به آینده شهروندی مینگرند. آنها تأکید دارند که اگرچه پیشبینی آینده دشوار است، اما چارچوبهای تحلیلی میتوانند ما را در مسیر اندیشهورزی راهنمایی کنند. به باور این دو، دموکراسی بدون شهروندی فعال و چندسطحی معنای خود را از دست میدهد و آینده شهروندی تنها از مسیر گفتوگوی میان نظریه، تجربه و سیاستگذاری قابل تصور است.
ترجمه روان و دقیق، بهرهگیری از منابع مهم و متنوع علوم اجتماعی، ارجاع به تجربیات تطبیقی در کشورهای مختلف، نیز ساختار منسجم چهارگانه، از نقاط قوت این کتاب است. «شهروندی؛ گفتمان، نظریهها و دیدگاههای فراملی» بهویژه برای دانشجویان، پژوهشگران علوم سیاسی، جامعهشناسی و سیاستگذاران حوزه حقوق مدنی و رفاه اجتماعی، مرجعی ارزشمند و الهامبخش قلمداد میشود.
«شهروندی؛ گفتمان، نظریهها و دیدگاههای فراملی» در ۲۵۶ صفحه بههمت نشر گلآذین منتشر شده است.
۲۱۶۲۱۶
نظر شما