۱ نفر
۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
چرا سیاست «نگاه به شرق» منافع ایران را تأمین نمی‌کند؟

امروز تحرکات دیپلماتیک دولت مسعود پزشکیان مثل سفر اخیر او به بلاروس (متحد نزدیک روسیه) و دیدارها و تعاملات او با چین، هند، پاکستان و روسیه، حکایت از آن دارد که دولت چهاردهم نیز بر آن است که با نگاه به شرق منافع کشور را تامین کند.

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دو دهه گذشته عمدتاً درگیر تلاش برای یافتن راه‌های جایگزین در برابر فشارها و تحریم‌های غرب بوده است. در این چارچوب، «سیاست نگاه به شرق» به عنوان یکی از محوری‌ترین استراتژی‌ها مطرح شد؛ رویکردی که نخستین بار در دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد مطرح شد. به گفته احمدی‌نژاد «آمریکا و اروپا همه دنیا نیستند» و ایران می‌تواند فرصت‌های تازه‌ای را در روابط با قدرت‌های آسیایی همچون چین، روسیه و هند جستجو کند.

این سیاست در سال‌های بعد نیز با شدت و ضعف ادامه یافت. حسن روحانی کوشید با مذاکرات هسته‌ای و برجام روابط متوازنی با شرق و غرب برقرار کند و از میزان وابستگی کشورمان به چین و روسیه کم کند. اما با خروج ترامپ از برجام، همچنان نگاه به شرق تنها گزینه سیاست خارجی ایران ماند. در دوران ریاست‌جمهوری سید ابراهیم رئیسی، نگاه به شرق ابعاد رسمی‌تری پیدا کرد: پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای، عضویت در گروه بریکس و انعقاد توافق‌های راهبردی بلندمدت با چین و روسیه، همه به‌عنوان نشانه‌هایی از تحقق این سیاست ابعاد گسترده‌تری یافت. 

اما تجربه سال‌های اخیر نشان می‌دهد که «نگاه به شرق» برخلاف وعده‌ها، نتوانسته منافع ملموسی برای اقتصاد و زندگی مردم ایران به همراه بیاورد و تمام وعده‌ها و قراردادها روی کاغذ مانده است.

واقعیت‌های سیاست نگاه به شرق

چین، روسیه و هند هر سه روابط اقتصادی و سیاسی بسیار گسترده‌ای با ایالات متحده و اروپا دارند. این کشورها حاضر نیستند منافع حیاتی خود در غرب را به‌خاطر رابطه‌ای پرهزینه با ایران قربانی کنند. تجربه‌های متعدد این واقعیت را تأیید می‌کند:

  • جنگ ۱۲ روزه در منطقه، که ایران انتظار حمایت سیاسی یا حتی نمادین از سوی شرکای شرقی خود داشت، اما هیچ واکنش جدی از آنها دریافت نکرد.
  • قرارداد ۲۵ ساله با چین که در رسانه‌ها با عنوان «۴۰۰ میلیارد دلاری» مطرح شد، اما تاکنون صرفاً روی کاغذ باقی مانده و خبری از سرمایه‌گذاری‌های وعده داده‌شده نیست.
  • توافق‌های مشابه با روسیه نیز سرنوشتی مشابه داشته‌اند. ماجرای خرید سامانه پدافند S-300 که پول آن سال‌ها قبل پرداخت شده بود، اما تحویل آن بارها به تعویق افتاد، نمونه‌ای روشن از بی‌تعهدی شرکای شرقی در برابر ایران است.
  • مواضع بین‌المللی چین و روسیه در قضایای حساسی همچون موضوع جزایر سه‌گانه یا بیانیه‌های مشترک با کشورهای عربی نشان داد که آنها حاضرند برای حفظ روابط با جهان عرب یا غرب، از ایران فاصله بگیرند.
  • چین و هند و سایر کشورهای آسیایی وارد کننده نفت، حتی میلیاردها دلار پولهای بلوکه شده ایران در بانکهای خودشان را بخاطر تحریمهای آمریکا در دسترس کشورمان قرار ندادند. 

استمرار مسیر بدون بازنگری

امروز تحرکات دیپلماتیک دولت مسعود پزشکیان مثل سفر اخیر او به بلاروس (متحد نزدیک روسیه) و دیدارها و تعاملات او با چین، هند، پاکستان و روسیه، حکایت از آن دارد که این دولت نیز بر آن است که با نگاه به شرق منافع کشور را تامین کند. اما آیا ادامه این سیاست، بدون بازنگری در روابط با غرب، می‌تواند دستاوردی متفاوت از گذشته داشته باشد؟ شواهد موجود پاسخ منفی می‌دهد.

چرا نگاه به شرق ناکام ماند؟

چند دلیل اساسی ناکامی این سیاست عبارت‌اند از:

  1. یک‌سویه بودن سیاست نگاه به شرق:  وقتی روابط با غرب عملاً مسدود است، ایران گزینه‌ای جز شرق ندارد، در حالی که شرق گزینه‌های فراوانی پیش رو دارد و هرگز منافع غربی خود را فدای ایران نمی‌کند.
  2. ایدئولوژیک بودن تقابل با غرب:  دشمنی دائمی با غرب، باعث می‌شود حتی شرکای شرقی هم ایران را پرریسک و غیرقابل اعتماد تلقی کنند.
  3. نبود اهرم فشار و ضمانت اجرایی: در نبود روابط متوازن با شرق و غرب، و در سایه جدال ایدئولوژیک دائمی با غرب، ایران توانایی و ابزار لازم برای استفاده از کارتهای جایگزین و ایجاد فشار برای وادار کردن چین یا روسیه به اجرای تعهداتشان را ندارد؛ در نتیجه توافق‌های بزرگ روی کاغذ می‌خشکند.
  4. وابستگی یک‌طرفه:  بجای تنوع‌بخشی و افزایش قدرت چانه‌زنی، نگاه به شرق ایران را به پیرو منفعل روسیه و چین تبدیل کرده و موجب شده که منافع کشورمان در سایه قدرتهای بزرگ قرار گیرد. مثلا ورود روسیه به جنگ اوکراین، موجب شد ایران مقابل اروپا قرار بگیرد و مذاکرات هسته‌ای در دوره بایدن که در نقطه پایانی بود، برهم بخورد.

ضرورت ایجاد توازن در سیاست خارجی

«نگاه به شرق» اگر در کنار تنش‌زدایی و تعامل سازنده با غرب پیگیری می‌شد، می‌توانست به یک استراتژی متوازن برای افزایش قدرت چانه‌زنی ایران بدل شود. اما در شرایط فعلی، این سیاست تنها به وابستگی یک‌طرفه منجر شده است.

تجربه قراردادهای نیمه‌کاره با چین، خلف وعده‌های روسیه و سکوت شرکای شرقی در بحران‌های حساس منطقه‌ای مثل جنگ ۱۲ روزه و تنش بر سر جزایر سه‌گانه و بلوکه شدن پولهای ایران در بانکهای آسیایی به بهانه تحریم، نشان می‌دهد که شرق هرگز حاضر نیست منافع خود را قربانی رابطه با ایران کند.

بنابراین تا زمانی که جمهوری اسلامی سیاست خارجی عملگرایانه و متوازنی در پیش نگیرد، سیاست نگاه به شرق بیش از آنکه یک راهبرد واقعی باشد، وعده‌های پوچ تبلیغاتی باقی خواهد ماند؛ شعاری که مصرف داخلی دارد، اما در عرصه جهانی فاقد وزن و نتیجه عملی است.

مادام که جمهوری اسلامی روابط متوازنی با شرق و غرب برقرار نکند و با جدال ایدئولوژیک دائمی، در تقابل با غرب باشد، وابستگی کشورمان به چین و روسیه یک‌طرفه خواهد بود و فاقد اهرم کافی برای وادار ساختن این قدرتها به انجام تعهدات خواهد بود و آنها همواره پشت ایران را خالی خواهند کرد چه در جنگ دوازده‌روزه باشد یا در قضیه جزایر سه‌گانه و تحویل سامانه پدافند که پولش را پرداختیم و یا قرارداد ۲۵ ساله چهارصد میلیارد دلاری با چین. بدون موازنه واقع‌گرایانه با شرق و غرب، عضویت در بریکس و سازمان شانگهای راه بجایی نمی‌برد و توافقات راهبردی آنچنانی با چین و روسیه روی کاغذ می‌خشکد.

* دکترای مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران، کارشناس روابط بین الملل
۲۱۲/۴۲

کد خبر 2107775

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین