او میگوید وضع مردم ایران خوب است اما سئوال اینجاست؛ خوب در قیاس با چه وضعیتی؟ توی پارکها بوی کباب میآید؟
بله احتمالا همینطور است. مردمی که تلاش میکنند برای زندگی کردن نه زنده بودن، احتمال دارد گاهی و گداری به پارک سر بزنند و کبابی هم درست کنند و بخورند.شاید از این بابت به پارک میروند که یک وعده کبابخوری در رستوران برایشان خیلی گرانتر از چیزی تمام میشود که فکر میکنید.
مطمئن باشید با حقوق ماهی بیست میلیون و بیست و پنج میلیون و حتی سی میلیون در بهترین شرایط ، کسی قادر نیست خوب زندگی کند.اگر شما خوبی در این زندگی میبینید از نجابت مردمی است که عادت دارند از همهچیزشان، از رفاهشان، سفرشان، کالاهای مورد علاقهشان و … بزنند و زندگی را بگذرانند.
اصلا چرا به مشاهدات شما و بوی کبابی که میشنوید باید بسنده کنیم؟ آمارهای رسمی مصرف گوشت را میبینیم که در بهترین شرایط گواهی میدهد مصرف این ماده پروتئینی سی درصدی کم شده است.
میدانید حرف شما آدم را یاد چه حکایتی میاندازد؟
میگفت در یکی از رمانهای پلیسی مردی به قتل رسید و شرلوک هولمز را برای کشف راز قتل خبر کردند. شرلوک دقایقی جنازه را وارسی کرد و چیزهای زیادی دربارۀ مقتول گفت، از جمله اینکه گفت: «مقتول زمانی فرد ثروتمندی بوده، اما چند سالی است که وضع مالی خوبی ندارد، اما آنقدر هم مفلس نشده که به نان شبش محتاج باشد...» از شرلوک پرسیدند، این مسئله را از کجا فهمیده! پاسخ میدهد: «لباسی که تن مقتول است برای خیاطخانۀ معروفی است که فقط افراد پولدار میتوانند از آن خرید کنند، اما لباس برای چند سال پیش است و معلوم است متوفی دیگر استطاعت مالی آن را ندارد لباس جدیدی از آنجا بخرد، اما آنقدر هم مفلس نشده که برای نان شبش همین لباس را هم بفروشد...»
احمدشاه خود را با آن جسد مقایسه میکرد و میگفت: «حکایت من و این رولزرویس همین است. هر کس مرا با این رولزرویس ببیند، میفهمد زمانی آنقدر ثروتمند بودهام که میتوانستهام رولزرویس بخرم، اما چون رولزرویسم قدیمی است معلوم است دیگر استطاعت مالی ندارم مدل جدید آن را بگیرم، اما آنقدر هم مفلوک نشدهام که آن را بفروشم.»(شرلوک هولمز، احمدشاه و حال و روز ما- مهدی تدینی)
وضع ما خوب است؟ بله وضع ما در قیاس با خیلی از کشورهایی که شما میگویید خوب است. مشکل ما قیاس وضع خودمان با خودمان است.ما نگران آیندهایم و تصویر تاری که پیش رویمان است.ما نگرانیم که وضع امروزمان بهتر از فردا باشد.فریاد میزنیم که این سختترین و فرسایشیترین درد است.
شما مقاومت روزمرهی ما بابت زندگی را نگذار به پای خوبی وضعمان.ما یاد گرفتیم راه مقاومت زندگی است. فقط زندگی.
223223
نظر شما