زنان، قلم و اعتراض: تحول فرهنگی در قلب عربستان/ نقش شاهزاده ها در تحولات هنری چقدر است؟

اگرچه عربستان سعودی امروز بیشتر با ثروت نفتی و رشد سریع شهری شناخته می‌شود، اما میراث هنری آن به هزاران سال پیش بازمی‌گردد و ریشه در پیوندی عمیق با چشم‌انداز طبیعی و رسوم بومی دارد.

ریحانه اسکندری:  شبه‌جزیره عربستان پیشینه‌ای غنی از فعالیت‌های هنری دارد؛ از جمله نقاشی‌های صخره‌ای باستانی که قدمت آن‌ها به هزاران سال پیش بازمی‌گردد. این نقاشی‌ها که اغلب حیوانات و انسان‌ها را به تصویر می‌کشیدند، معانی نمادینی داشتند که با باورهای رایج آن دوران گره خورده بود.

در بسیاری از این آثار، پیکره‌های زنانه با اندامی بزرگ‌تر نشان داده می‌شدند؛ روایتی که ممکن است بازتابی از جایگاه اجتماعی یا نقش‌های مذهبی آنان باشد. برخی از این صحنه‌ها حتی حاکی از مشارکت زنان در جنگ، ازدواج و زایش بودند.

پیش از ظهور اسلام، شهرهایی چون الفاو جلوه‌های هنری را از طریق مجسمه‌ها و نقاشی‌های دیواری به نمایش می‌گذاشتند. به عنوان نمونه، نقاشی‌های دیواری مربوط به سده نخست میلادی در الفاو، زنانی از طبقات بالای اجتماعی را به تصویر می‌کشیدند و به این ترتیب اهمیت آنان و ساختارهای اجتماعی آن دوران را برجسته می‌ساختند.

با ظهور اسلام، هنر از نقاشی و پیکره‌سازی، به دلیل پیوند آن‌ها با آیین‌های مشرکانه پیشااسلامی  فاصله گرفت و به سوی معماری، هنرهای کاربردی و خوشنویسی عربی سوق داده شد. زنان نیز در این حوزه‌ها سهم قابل توجهی داشتند؛ از جمله از طریق صنایع دستی سنتی همچون بافت سجاده‌های نماز، طراحی‌های حنا و بافت چادر.

برای نمونه، زنان منطقه عسیر به واسطه نقوش و تزئینات دیواری خود شناخته می‌شدند؛ هنری که امروزه در فهرست میراث فرهنگی ناملموس بشری یونسکو ثبت شده است. جامعه در سراسر شبه‌جزیره عربستان عمدتا بر پایه تجارت استوار بود و همین امر باعث می‌شد صنایع دستی ارزش ویژه‌ای پیدا کنند و صنعتگران در جایگاه هنرمند مورد احترام قرار گیرند.

در یک سده گذشته، صحنه هنری عربستان سعودی دگرگونی چشمگیری را تجربه کرده است؛ تحولی که بازتابی از تغییرات فرهنگی و سیاسی کشور به شمار می‌آید. روند تکامل هنر و آموزش در این سرزمین از مراحل مختلفی تأثیر پذیرفته است؛ از ابتکارهای اولیه دولت گرفته تا دوران محافظه‌کارانه صحوه و در نهایت جاه‌طلبی‌های اصلاح‌گرایانه چشم‌انداز ۲۰۳۰.

هر یک از این دوره‌ها نقشی ماندگار در مسیر شکل‌گیری هنر عربستان ایفا کرده‌اند. این روند هم چالش‌هایی برای هنرمندان به همراه داشته و هم فرصت‌هایی تازه ایجاد کرده که در نهایت روایت‌های هنری آنان را شکل داده است. آنچه در ادامه می‌آید، به بررسی زمینه‌های تاریخی و فرهنگی‌ای می‌پردازد که همچنان در حال اثرگذاری بر چشم‌انداز هنری عربستان سعودی هستند.

زنان، قلم و اعتراض: تحول فرهنگی در قلب عربستان
تصویر بخشی از نقاشی دیواری؛ نشان‌دهندهٔ یک پادشاه کندی در قرن اول میلادی. قابل مشاهده در موزه «پرگامون»

مروری کلی بر عربستان سعودی و نظام آموزشی

پیش از قرن بیستم، آموزش در عربستان محدود بود؛ چرا که نه جوامع بدوی و نه ساکنان شهری دسترسی چندانی به آموزش نداشتند. دوران سلطنت عبدالعزیز آل سعود  از سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۵۳ عمدتاً بر تثبیت پادشاهی عربستان سعودی و ایجاد زیرساخت‌های بنیادین آن متمرکز بود.

تلاش‌های او بر یکپارچه‌سازی مناطق مختلف تحت یک حکومت مرکزی و حفظ اقتدار خاندان سلطنتی سعودی استوار بود؛ فرایندی که توازن میان کنترل سیاسی و مشروعیت ناشی از وهابیت اسلام سنی را نیز در بر می‌گرفت. در این دوره، آموزش رسمی عمومی در سال ۱۹۲۵ آغاز شد، اما ماهیتی عمدتاً مذهبی داشت. مدارس دولتی تنها در دسترس پسران قرار داشتند و دختران در خانه آموزش می‌دیدند. صنایع دستی سنتی درون خانواده‌ها منتقل می‌شد و هیچ نهاد رسمی‌ای برای ایجاد فرصت گفت‌وگوی عمومی میان دولت و مردم وجود نداشت.

در زمینه آموزش هنر، دوران ملک عبدالعزیز آل سعود شاهد برنامه‌های آموزشی محدود و نهادمند بود و هنر بیشتر در قالب صنایع دستی و مهارت‌های عملی تعریف می‌شد. با این حال، چند اقدام کوچک اما مهم در این دوره به چشم می‌خورد.

برای نمونه، در سال ۱۹۰۸ مواد درسی مرتبط با «رسم» (که معادل آموزش هنر در نظر گرفته می‌شد) در برنامه تحصیلی یکی از مدارس خیریه در مکه گنجانده شد؛ رخدادی که از نخستین نمونه‌های رسمی آموزش هنر به شمار می‌رود. تا سال ۱۹۲۵، صنایع دستی سنتی در مدارس علوم اسلامی مدینه تدریس می‌شد و درس رسم نیز در برنامه آموزشی دانش‌آموزان پایه سوم و چهارم قرار داشت. در سال ۱۹۳۶ وزارت معارف (که بعدا به وزارت آموزش‌وپرورش بدل شد) تأسیس گردید و تدریس رسم در کلاس‌های دبیرستانی به صورت هفتگی به تصویب رسید.

در سال ۱۹۲۹، آموزش نقاشی در مدارس ابتدایی آغاز شد و سپس در سال ۱۹۴۴ به مقاطع راهنمایی و دبیرستان نیز گسترش یافت. با این حال، اندکی پس از ۱۹۴۴ تدریس نقاشی به عنوان یک ماده درسی به دلیل ملاحظات مذهبی لغو شد و خوشنویسی عربی و صنایع دستی به فعالیت‌های فوق‌برنامه تبدیل گردید. اما از آنجا که شمار زیادی از سعودی‌ها برای تخصص در رشته‌هایی چون مهندسی معماری، پزشکی و هنرهای زیبا به خارج از کشور اعزام می‌شدند، این رشته‌ها دوباره به نظام آموزشی بازگشتند و در سال ۱۹۵۳ توسعه بیشتری یافتند.

با وجود این تحولات، آموزش هنرهای غربی نظیر نقاشی در ابتدا با مخالفت‌هایی روبه‌رو بود؛ چرا که آن‌ها را مغایر با تعالیم اسلامی می‌دانستند. در مجموع، این دوره با رویکردی محافظه‌کارانه مشخص می‌شود که ثبات سیاسی و اجتماعی را بر تنوع فرهنگی اولویت می‌بخشید.

میان سال‌های ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۴، در دوران سلطنت ملک سعود بن عبدالعزیز، فرزند ملک عبدالعزیز، عربستان سعودی دستخوش تغییرات چشمگیر اقتصادی و فرهنگی شد. در حوزه آموزش، تا آن زمان تمرکز اصلی بر تحصیل پسران بود؛ بنابراین، افتتاح نخستین مدرسه دخترانه در سال ۱۹۵۵ یک نقطه عطف مهم به شمار می‌رفت. گامی روشن‌تر در مسیر آموزش هنر نیز در سال ۱۹۵۷ برداشته شد؛ زمانی که نخستین برنامه درسی رسمی به تصویب رسید و درس هنر در آن گنجانده شد.

آموزش هنر به عنوان یک درس دبیرستانی در آن زمان با عنوان «تزئینات» شناخته می‌شد و در سال ۱۹۵۹، ملک سعود نخستین نمایشگاه هنری مدارس را افتتاح کرد. همان سال، درس «هنر و صنایع دستی» وارد نظام آموزش عمومی دختران شد، با هدف «آموزش مهارت‌های دستی در استفاده و شکل‌دهی به مواد خام، به‌منظور آشنا ساختن دانش‌آموزان با صبر، پشتکار و اعتماد به نفس». در سال ۱۹۶۲ این رشته به‌طور رسمی اعتبار آموزشی یافت و عنوان آن به «آموزش هنر» تغییر کرد تا دامنه وسیع‌تری از هنرهای تجسمی در حال تحول را در برگیرد و بتواند با کشورهای همسایه رقابت کند.

در این دوران، تولید نفت به‌سرعت افزایش یافت و درآمدهای کشور از ۷ میلیون دلار به ۲۰۰ میلیون دلار رسید. همین امر زمینه‌ساز تأسیس «بانک ملی تجاری» در سال ۱۹۵۳ شد که آغازگر نظام مالی پادشاهی به شمار می‌رفت. با این حال، این دوره با ضعف در برنامه‌ریزی اقتصادی همراه بود و در نتیجه به خرج‌های گزاف، کسری بودجه و وام‌گیری خارجی انجامید. در عین حال، حیات فرهنگی رونقی تازه گرفت، به‌ویژه در سواحل غربی، با تأسیس ایستگاه‌های رادیویی جدید، مدارس، دانشگاه‌ها و روزنامه‌ها.

با به قدرت رسیدن ملک فیصل بن عبدالعزیز آل سعود (از ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۵)، رویکرد او به آموزش  هم در ابعاد کلی و هم به‌ویژه در حوزه هنر، تفاوت قابل توجهی با سیاست‌های پیشینیانش داشت. همسر او، ملکه عفت بنت محمد آل ثنیان، به‌عنوان پیشگام و فعال در عرصه آموزش زنان شناخته می‌شد. او نخستین آکادمی زنان، «دارالحنان»، را بنیان گذاشت که هدف آن پرورش مادران و همسرانی شایسته بود.

زنان، قلم و اعتراض: تحول فرهنگی در قلب عربستان
تصویری از ملکه عفت بنت محمد آل ثنیان

 اولویت نخست ملک فیصل تثبیت دستگاه حکومتی و نوسازی نهادهای کشور، به‌ویژه نظام آموزشی بود. با وجود این، جامعه همچنان عمیقا محافظه‌کار باقی مانده بود و هنجارهای اجتماعی بازتابی از پایبندی به ارزش‌های سنتی اسلامی به شمار می‌آمد.

چشم‌انداز ملک فیصل این بود که عربستان سعودی بتواند در جهانی پرتحول از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شکوفا شود. در دوران حکومت او، بخش قابل توجهی از درآمدهای نفتی به ساخت مدارس جدید و بهبود مدارس موجود اختصاص یافت. در این چارچوب، سرمایه‌گذاری دولت در حوزه هنر محیطی کنترل‌شده برای کاوش فرهنگی ایجاد کرد. از هنرمندان خواسته می‌شد تا بر موضوعاتی تمرکز کنند که با هویت ملی عربستان هم‌راستا بود؛ مضامینی همچون میراث، ارزش‌های اسلامی و دگرگونی سریع کشور که به‌عنوان ارکان روایت فرهنگی یکپارچه در نظر گرفته می‌شدند.

در همین دوره، اعزام دانشجویان به خارج از کشور رونق گرفت و آنان دانش و تخصص تازه‌ای را با خود بازمی‌گرداندند. همچنین، بورس‌های تحصیلی برای آموزش هنر در مراکز فرهنگی مهمی چون قاهره، رم، فلورانس و ایالات متحده اعطا شد. این فرصت‌ها نسل تازه‌ای از هنرمندان را قادر ساخت تا با جنبش‌های جهانی هنر آشنا شوند و با تکنیک‌ها و ایده‌های نو به کشور بازگردند.

از جمله هنرمندان برجسته‌ای که از این سیاست‌ها بهره بردند، عبدالحلیم ردوی بود که در سال ۱۹۶۴ مدرک کارشناسی خود را از آکادمی هنرهای زیبای رم دریافت کرد،  همچنین محمد السلیم اوایل دهه ۱۹۷۰ در آکادمی هنرهای زیبای فلورانس تحصیل کرد.  این هنرمندان این پس از بازگشت، به‌عنوان معلم و پیشگام، نقش مهمی در توسعه هنر عربستان سعودی ایفا کردند.

ملک فیصل همچنین درصدد گسترش فرصت‌های آموزشی برای دختران و زنان بود، در حالی‌ که همچنان چارچوب اصول شریعت را رعایت می‌کرد. برخلاف سال‌های نخست سلطنت ملک سعود، در دوران ملک فیصل دستورالعمل‌های منسجم‌تری برای آموزش هنر شکل گرفت. سیاست‌های این دوره تمایل بیشتری به ادغام ایده‌ها و شیوه‌های مدرن داشت، هرچند همچنان ارزش‌های فرهنگی حفظ می‌شد. یکی از مهم‌ترین گام‌ها در این مسیر، تأسیس مدارس دولتی دخترانه در سال ۱۹۶۰ بود؛ اقدامی که با مقاومت بخش‌های مذهبی و محافظه‌کار جامعه سعودی روبه‌رو شد. در واکنش به این مخالفت‌ها و برای آرام کردن صداهای معترض، ملک فیصل نهادی آموزشی ویژه دختران به نام «اداره ارشاد دینی» ایجاد کرد که ریاست آن بر عهده مفتی کشور بود؛ در حالی‌ که آموزش پسران تحت مدیریت وزارت آموزش و پرورش قرار داشت.

نقطه عطف مهمی در سال ۱۹۶۵ و با تأسیس «موسسه آموزش هنر» در ریاض رقم خورد؛ مرکزی که نشانگر تعهد روزافزون عربستان به توسعه فرهنگی و هنری بود.

وزارت آموزش و پرورش در ادامه نقش محوری یافت و برنامه‌های هنری را وارد مدارس و دانشگاه‌های دولتی کرد، همچنین با تأسیس دانشکده‌های هنر در مراکز آموزش عالی، زمینه تربیت معلمان هنر و ارتقای آگاهی نسبت به بیان هنری و پژوهش را فراهم ساخت. در همین دوره، صفیه بن‌زگر (متولد ۱۹۴۰) به‌عنوان پیشگام هنرهای تجسمی عربستان، در سال ۱۹۶۸ همراه با دوستش منیره موصلی نمایشگاهی در مدرسه دخترانه «دارالتربیة» برگزار کرد؛ رویدادی تاریخی که او را در زمره تنها دو هنرمند زن قرار داد که در آن زمان توانستند آثار خود را در کشور به نمایش بگذارند. او در سال ۱۹۹۵ نیز «دارة صفیه بن‌زگر» را بنیان گذاشت؛ یک مرکز خصوصی فرهنگی شامل آثار شخصی، مجموعه هنری، کارگاه و کتابخانه هنر و ادبیات که به محلی برای نمایشگاه‌های هنری و ارتباط دانشجویان و استادان با هنر تبدیل شد.

زنان، قلم و اعتراض: تحول فرهنگی در قلب عربستان
تصویری از صفیه بن‌زگر

از ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰، زنان کمی آزادتر

در دهه ۱۹۷۰، مدارس هنری عمومی به‌تدریج به سراغ آموزش هنرهای کلاسیک رفتند که شامل نقوش اسلامی، سفالگری، خیاطی و گلدوزی می‌شد. همچنین نخستین کالج دخترانه در سال ۱۹۷۰ و در پاسخ به کمبود معلمان زن افتتاح شد، اما تنها دروس مرتبط با تدریس و مهارت‌های خانه‌داری مانند آشپزی ارائه می‌کرد.

در سال ۱۹۷۵، یک سال پس از آنکه وزارت آموزش، هنر را برای ایجاد فضای بیشتر درسی حذف کرده بود، ناچار شد دوباره آن را به برنامه درسی بازگرداند. در ابتدا، بسیاری از مدرسان هنر از اروپا، آمریکا و کشورهای عربی مانند مصر، عراق و سودان به عربستان می‌آمدند. نکته جالب آنکه اغلب کالج‌های هنری کشور به زنان اختصاص داشتند. هرچند این کالج‌ها محدودیت‌هایی داشتند، اما در مقایسه با مدارس آزادی عمل بیشتری به دانشجویان می‌دادند؛ زنان می‌توانستند به خلق نقاشی‌های فیگوراتیو و پرتره بپردازند و تکنیک‌های متنوعی را تجربه کنند. با این حال، هدایت کلی آثار همچنان بر نمایش میراث سعودی و عربی متمرکز بود.

جست‌وجوی هنری این دوران بر هویت جمعی تأکید داشت و میراث فرهنگی عربستان را پاس می‌داشت. بسیاری از هنرمندان مدرنیست دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ از مناظر خشک و بیابانی، زندگی بدوی و صنایع دستی سنتی الهام می‌گرفتند و عناصر کویری، نخلستان‌ها، چادرها، شترها، پوشاک قبیله‌ای و هنرهایی چون بافندگی، گلدوزی و سفالگری را با قالب‌های مدرن همچون ترکیب‌های انتزاعی، الگوهای هندسی و مواد معاصر در هم می‌آمیختند و بدین ترتیب زبان بصری ویژه‌ای با هویت سعودی می‌ساختند. موضوعات محوری در آثار این دوره، هویت ملی و حفاظت از فرهنگ بومی بود؛ هدفی که همسو با چشم‌انداز دولت برای ایجاد روایتی منسجم از جامعه در دوران مدرن‌سازی سریع قرار داشت. ملک فیصل در این دوره به‌عنوان سازنده و اصلاح‌گری شناخته شد که حکومتش عربستان را به جایگاهی پرقدرت و مورد احترام در سطح جهانی رساند.

پس از ترور ملک فیصل در سال ۱۹۷۵، ملک خالد بن عبدالعزیز تا زمان درگذشتش در سال ۱۹۸۲ بر تخت نشست. در این دوره، هدف اصلی آموزش هنر، برجسته‌سازی میراث اسلامی از طریق آثار هنری و عناصر تزئینی بود.

وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۹۷۷ اهدافی جامع برای آموزش هنر در مدارس و دانشگاه‌ها تدوین کرد؛ اهدافی همچون «رشد عاطفی، توسعه فکری و جسمی، تقویت ادراک، رشد اجتماعی، زیبایی‌شناسی، خلاقیت، به‌کارگیری حواس، احترام و عشق به کار، بیان فردی، اعتمادبه‌نفس، آشنایی با ابزارهای هنری، گسترش دانش عمومی و به‌ویژه اصطلاحات هنر، و استفاده مفید از اوقات فراغت برای فرد و جامعه.» این اهداف بار دیگر در سال ۱۹۸۸ مورد تأکید قرار گرفت.

در دهه ۱۹۸۰، آموزش هنر در عربستان با راه‌اندازی دوره‌های کارشناسی در دانشگاه ملک سعود (۱۹۷۵) و دانشگاه ام‌القری (۱۹۷۷) گسترش یافت. در این دوره ۵۲ دانشکده علوم انسانی تأسیس شده بود که پنج مورد از آنها رشته آموزش هنر را ارائه می‌دادند. برنامه‌های آموزشی دانشگاه‌ها عمدتاً بر چهار حوزه تمرکز داشتند: سفال، نساجی، فلز و چاپ. این برنامه‌ها تا حد زیادی استانداردسازی شدند و در طول سال‌ها تنها تغییرات جزئی به خود دیدند. یکی از نقاط قوت این نظام آموزشی، الزام دانشجویان به گذراندن دوره‌های عملی آموزش هنر در مدارس دولتی در کنار مطالعات دانشگاهی بود؛ اقدامی که آموزش هنر را در کشور ساختارمند و رسمی‌تر کرد.

وقتی در دهه ۱۹۸۰ قیمت جهانی نفت سقوط کرد، عربستان سعودی با فشارهای اقتصادی شدید مواجه شد. تحت سلطنت ملک فهد، دولت سیاست «سعودیزه کردن» را ترویج داد تا وابستگی به نیروی کار خارجی کاهش یابد. این تلاش‌ها هم‌زمان بود با رشد شکاف‌های اجتماعی میان نخبگان ثروتمند و گروه‌های حاشیه‌ای که روزبه‌روز نسبت به نابرابری حساس‌تر می‌شدند.

محافظه‌کاری فزاینده این دوره تأثیر چشمگیری بر جامعه و هنر داشت. در حالی که نهادهای آموزشی بر هنرهای سنتی و اسلامی تأکید می‌کردند، برخی هنرمندان معاصر تلاش کردند از آثار خود برای نقد اجتماعی استفاده کنند؛ با این حال، فضای لازم برای چنین بیان‌هایی محدود بود، زیرا فضای جامعه تحت نفوذ محافظه‌کاری مذهبی و نگرانی از تأثیرات فرهنگی غرب شکل گرفته بود.

آغاز اوج محدودیت برای زنان عربستان

در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، محدودیت‌های شدیدی بر نقش زنان در جامعه و دسترسی آن‌ها به آموزش و فرصت‌های بین‌المللی اعمال شد. بورسیه‌های تحصیلی برای زنان کاهش یافت و فتاوا ها بر محدود کردن حضور عمومی زنان تأکید کردند. نظارت دقیق دولت و مراجع مذهبی، جداسازی جنسیتی را تشدید و سفر زنان بدون همراه مرد محرم را محدود کرد. همچنین، ازدواج با غیرسعودی‌ها بدون اجازه ویژه ممنوع شد. این محدودیت‌ها زنان را محور جدال ایدئولوژیک میان حکومت، علما و جناح‌های محافظه‌کار قرار داد و نقش آن‌ها را عمدتاً به چارچوب‌های دینی و ملی محدود ساخت.

در همین دوره، کمیسیون امر به معروف و نهی از منکر  قدرت زیادی یافت و تقریبا همه جنبه‌های زندگی عمومی را تحت نظارت خود قرار داد. هنر نیز تحت تأثیر محافظه‌کاری صحوه محدود شد و بیان خلاقانه تنها در قالب‌های مورد قبول اسلامی، مانند موتیف‌های هندسی و گل‌دار، مجاز بود. مؤسسات فرهنگی و مراکز هنری، مانند وزارت فرهنگ و اطلاعات و مرکز فرهنگی ملک فهد، زیر نظارت شدید دولت قرار گرفتند و بسیاری از هنرمندان به فعالیت در شبکه‌های خصوصی یا زیرزمینی روی آوردند.

هنرمندان زن بیشترین محدودیت‌ها را تجربه کردند؛ دسترسی آن‌ها به نمایشگاه‌های عمومی محدود شد و اغلب ناچار به خلق آثار در محیط خصوصی شدند. رشد هنر معاصر، به ویژه برای زنان، متوقف شد و محدودیت‌ها تا اوایل دهه ۲۰۰۰ ادامه داشت، تا زمانی که سیاست‌های فرهنگی عربستان به سمت بازشدن و شمولیت بیشتر تغییر کرد.

پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، فشارهای بین‌المللی و انتقاد از وضعیت زنان باعث شد دولت عربستان اصلاحاتی انجام دهد: افزایش حضور زنان در جامعه، گسترش فرصت‌های آموزشی و شغلی و کاهش نفوذ مراجع مذهبی بر امور زنان. تا سال ۲۰۰۲، آموزش زنان تحت نظارت اداره هدایت دینی بود و آموزش پسران توسط وزارت آموزش و پرورش، تا نقش زنان محدود به «همسر و مادر خوب» باقی بماند. همان سال، پس از حادثه آتش‌سوزی در مدرسه دخترانه مکه، اداره آموزش دختران با وزارت آموزش و پرورش ادغام شد که با مقاومت علما و انتقاد عمومی نسبت به ایمنی و بودجه پایین مدارس دختران همراه شد.

زنان، قلم و اعتراض: تحول فرهنگی در قلب عربستان
آتش‌سوزی مدرسه دخترانه در عربستان

این دوره اصلاحات فرصت‌های تازه‌ای برای زنان ایجاد کرد تا دیدگاه‌های خود را بیان کنند، برخلاف دوران محدودیت شدید گذشته. زنان تحصیل‌کرده، بسیاری با مدارک پیشرفته از خارج، از رسانه‌ها، ادبیات و فضای آنلاین برای دفاع از حقوق زنان و اعتراض به مسائلی مانند خشونت خانگی استفاده کردند. دولت نیز زنان را به سمت مناصب رسمی گماشت و آن‌ها را در گفتگوهای ملی وارد کرد تا دستاوردهایشان بخشی از روایت مدرن‌سازی کشور شود. نمونه مهم آن، انتصاب اولین زن به عنوان معاون وزیر در وزارت آموزش و پرورش در ۲۰۰۹ بود.

زنان و شکل‌دهی مدار تغییر

با افزایش نقش زنان، بحث‌های جنسیتی در حوزه عمومی برجسته شد و دولت اجازه و حتی تشویق به گفتگو در مورد مشارکت اقتصادی و آزادی‌های اجتماعی زنان داد. این فضا زمینه را برای دیدگاه‌های لیبرال و اسلام‌گرای معتدل فراهم کرد و نفوذ دیدگاه‌های محافظه‌کار و افراطی بر مسائل زنان را کاهش داد.

با وجود پیشرفت‌ها، بسیاری از زنان هنوز با هنجارهای پدرسالارانه دست و پنجه نرم می‌کردند و محدودیت‌های ساختاری و چالش‌های مداوم میان شهروندان اصلاح‌طلب، مراجع مذهبی محافظه‌کار و دولت سعودی ادامه داشت.

در دوره پس از ۲۰۰۵، تحت حکومت ملک عبدالله (۲۰۰۵–۲۰۱۵) و ملک سلمان (۲۰۱۵ تاکنون)، تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی چشمگیر بود. بورسیه‌های تحصیلی دوباره برقرار شد و زنان به‌طور فزاینده‌ای خواهان مشارکت بیشتر در اقتصاد و جامعه شدند، از جمله لغو ممنوعیت رانندگی زنان در ۲۰۱۸ و کاهش محدودیت‌های سرپرستی مردان. دولت نفوذ مراجع مذهبی را کاهش داد و زنان جایگاه‌های عمومی بیشتری یافتند: حضور در شورای مشورتی (شورا) از ۲۰۱۱ و حق رأی و نامزدی در انتخابات شهرداری برای اولین بار. همچنین اینترنت و تلویزیون ماهواره‌ای به زنان امکان داد تا مسائل روزمره خود را مطرح کنند و رسانه‌های دولتی نقش زنان را برجسته کردند. این اصلاحات با قوانین و برنامه‌های توانمندسازی اقتصادی زنان همراه بود و دیدگاه‌های لیبرال و اسلام‌گرای معتدل، جایگزین گفتمان قدیمی مذهبی درباره جنسیت شد.

هنرمندانی مانند مها ملوح (متولد ۱۹۵۹)، هنرمند مفهومی و فعال در زمینه رسانه‌های ترکیبی، توانستند به شیوه‌هایی ظریف محدودیت‌های فرهنگی تحمیل‌شده بر زنان را نقد و مستندسازی کنند؛ محدودیت‌هایی که پیش‌تر شاید دسترسی به نقد آن‌ها آسان نبود. به‌عنوان مثال، در مجموعه «غذا برای تفکر» (۲۰۱۲) ،  از اشیای روزمره مانند قابلمه‌های لعابی برای پرداختن به موضوعاتی همچون هویت و حافظهٔ فرهنگی بهره برده شده است. همچنین در اثر «آیا می‌خواهی خوشحال باشی»، بخشی از مجموعه «غذا برای تفکر» و متعلق به کلکسیون بنیاد هنری دالول، ملوح مجموعه‌ای از نوارهای کاست و ضبط‌های سخنرانی‌های سخت‌گیرانه مذهبی که زنان را هدف قرار می‌داد، را روی سینی‌های چوبی قدیمی نانوایی‌ها چیده است.

این نوارها، که از بازارهای دست‌دوم و مغازه‌های عتیقه‌فروشی جمع‌آوری شده‌اند، تغییرات فرهنگی ناشی از توزیع گسترده چنین نوارهایی را منعکس می‌کنند و الگوی جدیدی از اندیشه و سبک زندگی را ترویج می‌دهند.

همان‌طور که ملوح اشاره می‌کند، این ضبط‌ها نقش مهمی در شکل‌دهی به دیدگاه‌های جامعه نسبت به زنان داشتند، رفتار، افکار و زندگی آن‌ها را جهت‌مند می‌کردند تا به عنوان زنانی شایسته دیده شوند. به‌جای اینکه بدنشان با نان تغذیه شود، «روحشان» با سخنرانی‌های مذهبی سختگیرانه تغذیه می‌شد، و این تغییر عمیق فرهنگی در جامعه سعودی را آشکار می‌کرد. با ترکیب این قابلمه‌ها و نوارهای سوخته و آسیب‌دیده در قالب «شعرهای تصویری»، ملوح گذشته را با روایت‌های معاصر پیوند می‌دهد و اشیای روزمره را به نمادهای قدرتمند میراث سعودی و نقد دوران محدودکننده تبدیل می‌کند.

زنان، قلم و اعتراض: تحول فرهنگی در قلب عربستان
بخشی از برنامه ملوح با نوار کاست‌ها

تحولات صحنهٔ هنر از ۲۰۰۰ تاکنون

در آغاز هزاره جدید، آموزش هنر در عربستان سعودی به‌عنوان بخشی از شناخت گسترده‌تر اهمیت هنر در جامعه، رشد قابل توجهی یافت. به‌عنوان نمونه، مدارس از سال ۲۰۰۸ کتاب‌های درسی هنر را معرفی کردند تا مهارت‌های طراحی، نقاشی و خلاقیت دانش‌آموزان تقویت شود؛ این کتاب‌ها تکنیک‌های سنتی هنر، سفالگری، خوشنویسی، بافندگی، آثار فرهنگی و مزایای اقتصادی هنر سنتی را پوشش می‌دهند.

در سطح دانشگاهی، تعداد مؤسسات آموزش هنر برای زنان بیش از مردان است و بسیاری از هنرمندان مرد مجبورند خودآموخته باشند یا برای تحصیل به خارج بروند، در حالی که زنان هنرمند فرصت‌های بیشتری برای تحصیل در مؤسسات داخلی دارند. لازم به ذکر است که اگرچه وزارت جوانان از هنر حمایت می‌کرد، تمرکز آن بیشتر بر ترویج هنر سنتی و ملی‌گرایانه بود تا هنر معاصر یا متنوع.

با این حال، تحولی آشکار در صحنه هنر مشاهده می‌شود که با افزایش تعداد گالری‌ها در عربستان مشخص می‌شود ، حدود شصت گالری، عمدتا به صورت خصوصی در جده متمرکز هستند. زنان سعودی نقش پیشرو در این روند داشتند: در ۲۰۰۷، پرنسس ادواء یزید بن عبدالله آل سعود مؤسسه هنر و مهارت‌ها را تأسیس کرد، نخستین مدرسه هنرهای تجسمی ریاض، و نعمت السدیری در ۲۰۱۲ گالری «آلان آرت اسپیس» را در ریاض راه‌اندازی کرد، یکی از نخستین گالری‌های ریاض که تا سال گذشته فعالیت داشت. همچنین در ریاض، گالری «نیلا» به‌وسیلهٔ هنرمند نایفه الفایز در ۲۰۱۲ تأسیس شد که هم گالری و هم مرکز خلاقیت است و کارگاه‌ها، گفتگوهای هنری، سمینارها و مربیگری برای هنرمندان نوظهور ارائه می‌دهد.

این دوره شاهد ظهور جمعیت‌های هنری برجسته‌ای بود که همچنان صحنهٔ هنری را شکل می‌دهند، مانند «حاشیه عربستان» که در ۲۰۰۳ توسط هنرمند و کارآفرین بریتانیایی، استیون استاپلتون، هنرمند عبدالناصر غارم (پیش‌تر افسر نظامی) و هنرمند احمد ماطر (پزشک اورژانس) تأسیس شد. این حرکت در پاسخ به مسائل اجتماعی شکل گرفت. غارم و ماطر، هر دو از منطقهٔ عسیر، اعضای کلیدی جمعیت هنری پیشین به نام «شزّیه» در دههٔ ۱۹۹۰ بودند که جهان‌بینی نو و مدل خاص سعودی برای خلق هنر را توسعه داد، با ترکیب تأثیرات محلی و جهانی، پرداختن به مسائل فرهنگی و اجتماعی، الهام از دنیای آنلاین و ایجاد فضایی اجتماعی مشترک.

در آغاز هزاره جدید، سه عامل مهم باعث شد که حرکت هنری عربستان سعودی در سطح جهانی برجسته شود: کنجکاوی رو به رشد غرب نسبت به خاورمیانه، افزایش حمایت‌های خیریه از هنر در داخل عربستان، و ظهور فناوری‌های اینترنتی که امکان ترویج کم‌هزینه هنر معاصر را فراهم می‌کرد. این شرایط فرصتی برای هنرمندان سعودی ایجاد کرد تا با مخاطبان گسترده‌تری ارتباط برقرار کنند.

نام «Edge of Arabia(حاشیه عربستان)» الهام گرفته از مقاله‌ای در نشیونال جئوگرافیک بود که عربستان را در لبه فروپاشی فرهنگی توصیف می‌کرد، اما هنرمندان این تعبیر را بازتعریف کردند تا به جای هشدار، نشان‌دهنده موقعیت جغرافیایی کشور و نوآوری در هنرشان باشد. در سال‌های بعد، بنیان‌گذاران این حرکت در سراسر عربستان به جستجوی هنرمندان و حامیان هنر پرداختند.«حاشیه عربستان» به سرعت شناخته شد و نمایشگاه‌هایی در لندن، ونیز و دبی برگزار کرد، و آثار هنرمندان آن توسط مؤسسات بزرگی مانند «موزه بریتیش» و  «موزه کانتی» خریداری شد. برخی اعضا تمرکز خود را بر ایجاد فضاهای گفت‌وگوی محلی گذاشتند و دیگران به تأسیس گالری‌های بین‌المللی پرداختند، که جایگاه هنر سعودی را در صحنه جهانی تثبیت کرد.

زنان، قلم و اعتراض: تحول فرهنگی در قلب عربستان
نمایی تاریخی -فرهنگی در عربستان

چند هنرمند زن، مانند اروه النعیمی (همسر ماطر)،  سارة مهنا العبدلی و نال الضویان، نقش مهمی در این جمعیت ایفا کردند و از هنر خود به‌عنوان بستری برای نقد فرهنگی و تغییر اجتماعی استفاده کردند. این هنرمندان با ایجاد آثار قدرتمند، تجارب و چالش‌های زنان سعودی را منعکس کردند، هنجارهای اجتماعی را به چالش کشیدند و نشان دادند که هنر می‌تواند نیرویی تحول‌آفرین برای بیان فردی و جمعی باشد.

تلاش‌های مدرن‌سازی عربستان با اعلام طرح «چشم‌انداز ۲۰۳۰» سرعت گرفت. این برنامه که توسط ولیعهد محمد بن سلمان در ۲۰۱۶ معرفی شد، هدفش اصلاح اقتصاد و کاهش وابستگی به نفت با تمرکز بر تنوع اقتصادی و نقش صنایع خلاق است. دولت هنر را وسیله‌ای برای رشد اقتصادی، ایجاد فرصت‌های شغلی به ویژه برای جوانان و پیشبرد اصلاحات اجتماعی دانست. در چارچوب این چشم‌انداز، توجه ویژه‌ای به توسعهٔ بخش فرهنگ و سرگرمی شده و از مراکز فرهنگی جهانی مانند لندن و نیویورک الهام گرفته شده است. هدف این است که هنر به گفت‌وگوهای اجتماعی و اقتصادی کمک کند و تصویری معاصر و در عین حال فرهنگی از عربستان سعودی ارائه دهد.

در این فضای پرانرژی، بنیاد میسک، یک سازمان غیرانتفاعی که توسط محمد بن سلمان در ۲۰۱۱ تأسیس شد، نقش کلیدی در حمایت از خلاقیت، تولید فرهنگی مردمی و تبادل فرهنگی ایفا می‌کند. این بنیاد با حمایت از جشنواره‌های هنری و ایجاد همکاری با شرکت‌های رسانه‌ای، به رشد هنر در عربستان کمک می‌کند. مؤسسهٔ هنری میسک، زیرمجموعهٔ این بنیاد و با مدیریت بنیان‌گذار احمد ماطر در ۲۰۱۷-۲۰۱۸، تمرکز خود را بر پرورش استعدادهای هنری محلی، ارائهٔ فرصت‌های آموزشی و همکاری میان هنرمندان داخلی و بین‌المللی گذاشته است و از طریق برنامه‌ها و رویدادهای فرهنگی، دسترسی به تکنیک‌ها و روندهای جهانی را فراهم می‌کند.

علاوه بر این، دانشکده‌های هنر در دانشگاه‌های موجود مانند دانشگاه پرنسس نوره بنت عبدالرحمن و دانشگاه ملک عبدالعزیز ایجاد شدند و مسیرهای رسمی آموزش هنر را که قبلاً محدود بود، گشودند.

همچنین تأسیس نهادهای دولتی مانند سازمان عمومی سرگرمی سعودی و سرمایه‌گذاری‌ها در صنعت فیلم، با هدف ایجاد صحنهٔ فرهنگی پویا و فرصت‌های شغلی برای جوانان، توسعه یافت.

هنر همچنین به‌عنوان ابزاری برای ترویج گفت‌وگوهای ملی درباره اصلاحات اجتماعی و اقتصادی به کار گرفته شد و دولت هنرمندان سعودی را در رویدادهای سیاسی برجسته به نمایش گذاشت تا تصویر مثبتی از کشور ارائه دهد. با وجود بحث‌ها درباره استقلال هنرمندان دریافت‌کننده حمایت دولتی، بسیاری از هنرمندان توانسته‌اند مسائل حساس را به تصویر کشیده و ضمن بهره‌گیری از حمایت‌ها، تأثیرگذاری اجتماعی و فرهنگی خود را افزایش دهند. آثار معاصر این دوره همچنان نمادهای فرهنگی و میراث سعودی را در خود جای داده و با جنبش‌های جهانی هنر و موضوعاتی چون جهانی‌سازی، جنسیت و تغییر اجتماعی تعامل دارند.

شهرهای مهم مانند ریاض، جده و مراکز فرهنگی مانند العلا میزبان نمایشگاه‌ها و جشنواره‌های متعدد بوده‌اند. العلا، منطقه‌ای تاریخی با مناظر خیره‌کننده و سایت‌های باستانی، به مقصد فرهنگی کلیدی تبدیل شده و رویدادهایی مانند Desert X AlUla را برگزار می‌کند. اولین Desert X AlUla در ۲۰۲۰ هنر معاصر بین‌المللی را به مناظر تاریخی این منطقه آورد و هفته هنر میسک در ریاض که از ۲۰۱۷ برگزار می‌شود، به سکویی مرکزی برای هنرمندان تبدیل شده است. این رویدادها نشان‌دهندهٔ تغییر فرهنگی گسترده‌ای است که هنرمندان را به بررسی موضوعات حساس یا تابو مانند جنسیت، هویت و تغییر اجتماعی دعوت کرده است.

پیشرفت‌های قابل توجهی نیز در آموزش هنر و حمایت نهادی ایجاد شد. دانشگاه‌هایی مانند پرنسس نوره بنت عبدالرحمن و ملک عبدالعزیز برنامه‌های تخصصی در رشته‌هایی چون نقاشی، مجسمه‌سازی و طراحی گرافیک ارائه کردند و فرصت‌های آموزشی رسمی فراهم آوردند. موزه‌های بزرگ، از جمله مرکز فرهنگ جهان ملک عبدالعزیز  و بنیاد دوسالانه دریه، به مکان‌های مهمی برای آموزش، نمایشگاه و همکاری‌های بین‌المللی تبدیل شدند و به هنرمندان سعودی امکان شناخت داخلی و جهانی دادند. تأکید ویژن ۲۰۳۰ بر توانمندسازی زنان فرصت‌های بیشتری برای مشارکت زنان در هنر و نمایش آثارشان ایجاد کرده است.

هنرمندانی مانند منال الضویان و دانا اوارتانی با آثار خود در نمایشگاه‌های داخلی و بین‌المللی شناخته شده‌اند. آثار الدویان، که تجارب زنان سعودی را در مواجهه با انتظارات اجتماعی به تصویر می‌کشد، با روح تحول  ویژن ۲۰۲۳ همسو است. اجرای بزرگ او در سال 2011،، با استفاده از کبوترهای فایبرگلاس حامل مجوزهای سفر زنان، قوانین سرپرستی را نقد می‌کند و محدودیت‌های گذشته بر خودمختاری زنان را نشان می‌دهد. در آثار سال ۲۰۲۲ او با نام، «فقط کاغذ»، نقش زنان به‌عنوان موجودات آسیب‌پذیر را با استفاده از رول‌های سرامیکی و متون مذهبی بازتعریف‌شده نشان می‌دهد و قدرت واژه‌ها را بازمی‌ستاند. این آثار پیچیدگی‌های جامعه‌ای در حال تغییر و افزایش دیده‌شدن زنان در فضای عمومی را بازتاب می‌دهد و نمونه‌ای از رنسانس فرهنگی سعودی است که بیان هنری را به ابزاری برای نقد شخصی و جمعی تبدیل می‌کند.

زنان، قلم و اعتراض: تحول فرهنگی در قلب عربستان
اقدامات فرهنگی هنری مفهومی در عربستان

در نهایت، تحول صحنهٔ هنر در عربستان و نقش زنان در طول سال‌ها، به‌طور مستقیم تحت تأثیر تغییرات اجتماعی، آموزشی و فرهنگی کشور بوده است. نهادهای آموزشی که زمانی بر موضوعات سنتی و محافظه‌کارانه تمرکز داشتند، اکنون برنامه‌های هنری را پذیرفته‌اند که هم سنت‌های محلی و هم روندهای جهانی را شامل می‌شود. تغییرات طرز تفکر فرصت‌های جدیدی برای کاوش در موضوعات هویت، تغییر اجتماعی و توانمندسازی ایجاد کرده است و مشارکت زنان در هنر به‌طور چشمگیری افزایش یافته است، هم در دسترسی به ابزار و شبکه‌ها و هم در نمایش آثارشان. حضور فزاینده زنان در دنیای هنر بازتاب‌دهنده تغییرات گسترده اجتماعی به سوی برابری جنسیتی و توانمندسازی است.

منبع: دف بیروت

۵۹۲۴۴

کد خبر 2116562

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار