به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مظفرالدینشاه قاجار سفر نخست خود به فرنگ را در ماه آخر سال ۱۳۱۷ ه ق. آغاز کرد. او شرح همه روزهای این سفر را به صورت روزنوشت به نگارش درآورده است. در ادامه روزنوشت روز دوشنبه بیستویکم جمادیالاول ۱۳۱۸ (بیستوششم شهریور ۱۲۷۹) او را میخوانیم، (این متن از سفرنامه نخست مظفرالدینشاه به فرنگ است):
امروز باید برویم به قصر و خانه پرنس مترنیخ که به ناهار مهمان هستیم. صبح بعد از خوردن آب و گردش و تیراندازی مختصری مراجعت به منزل نموده، کالسکه حاضر کردند ما و جناب اشرف صدراعظم و وزیر دربار و وزیرهمایون در یک کالسکه و شاهزاده موثقالدوله و امیربهادر و جنگ و قوامالسلطنه در کالسکه دیگر با کنت رئیسپلیس اینجا آمدند به قدر یک ساعت راه بود. به آنجا که رسیدیم خود پرنس و پرنسس زوجه پرنس و دختر و پسر ایشان با کنت که میخواهد داماد پرنس بشود جلوی کالسکه آمده با نهایت ادب ما را پذیرایی نمودند. چون دفعه سابق که اینجا آمدیم وزیرهمایون در سوئیس بود و اینجا حاضر نبود او را به پرنس معرفی کردیم. با سایر همراهان آشنا بود.
از پلهها بالا رفته وارد تالاری شدیم که جهت راحت [استراحت] ما حاضر کرده بودند، آنجا قدری نشسته با پرنس و پرنسس صحبت داشتیم. بعد اطلاع دادند که وقت ناهار است، رفتیم به سر ناهار، در وسط ما نشستیم و یک طرف ما پرنسس و طرف دیگر دختر ایشان و روبهرو خود پرنس مترنیخ نشستند. سایر همراهان هم در سر ناهار بودند.
بعد از ناهار مسیو گرونفلد که اول پیانو زن اروپا است بنا کرد به پیانو زدن و دختر پرنس هم ویولون میزد و با پیانو مطابق کرده بسیار بسیار خوب زدند. رفتیم به موزه پرنس که در این عمارت دارد؛ همه قسم اشیای کهنه در اینجا موجود است (چونکه خانواده پرنس خیلی قدیمی است و پدران ایشان خدمات عمده به دولت اطریش کردهاند و در زمان پلیون پرنس مترنیخ بزرگ، سفارت و وزارت داشته و حالات او در تواریخ اروپا مفصلا مسطور است). ازجمله چیزهایی که دیده شد مدل و نمونه اول راهآهن و بخار بود که کوچک آن را ساخته، پدران پرنس به قیمت گزاف خریده و به یادگار در اینجا گذاردهاند. اغلب سکههای قدیم ایران و اروپا و غیره دیده شد که در جاهای مخصوص با نهایت نظم و ترتیب گذاشتهاند. بعضی جانورها که خیلی قدیم است و در لای خاک متحجز شده آن را بیرون آورده در موزه نگاه داشتهاند و بعضی را هم در توی شیشه با الکل حفظ کردهاند. دیگر کتب خطی قدیم ایرانی چند جلد دیده شد که به خط خوش نوشتهاند مرقع و قطعات ایرانی به خط جلی اعلی نیز بود، کتب فرنگی بسیار از هر قبیل و نفایس قدیمی و تاریخی و اشیای خوب و قالیهای مرغوب قدیم ایران در آنجا موجود بود. دیگر صورت نایبالسلطنه مبرور عباسمیرزا که در نهایت شباهت کشیدهاند با صور بعضی سلاطین دیگر که در آن عهد در مشرقزمین سلطنت داشتهاند دیده شد که همه را در کمال خوبی نگاهداری کردهاند.
خلاصه گردش کاملی در موزه پرنس کرده بعد به اتفاق پرنس و زوجه و دختر ایشان رفتیم به جنگل بیرن عمارت، تمام اطراف عمارت پرنس جنگل کاج است و خیلی اشجار کهنه دارد. در کنار جنگل محلی است که برای شکار کبوتر درست کردهاند. یک کنت معتبری هم که اشاره به اسم او کردیم همراه ما بود اسمش کنت «هانون کور» است و آن روز اول هم که به منزل پرنس آمدیم اینجا بود. تقریبا چهل سال دارد، خیلی هم با ثروت و متمول است. سیاحتهای عمده کرده و از قراری که میگفت ده سفر به ینگی دنیا [آمریکا] و چین و هند و افریقانا (تیاترا) که دریاچه «ویکتوریا» میگویند مسافرت نموده است. قریب ده هزار گوسفند زاینده و چهار هزار گاو و یکصد مادیان دارد. شکارچی هم هست و تا حال در این سفرها که رفته هشت ببر شکار کرده است. از اهل اطریش است و از قراری که گفتند میخواهد دختر پرنس مترنیخ را برای خود خواستگاری و تزویج کند.
خلاصه چندین کبوتر در آنجا زدیم، بعد برگشتیم به عمارت و با پرنس و پرنسس و سایرین وداع کرده مراجعت به منزل نمودیم. از مغرب گذشته بود که وارد منزل شدیم. شب را چون قدری خسته بودیم زودتر شام خورده استراحت نمودیم.
منبع: مظفرالدینشاه قاجار، «سفرنامه فرنگستان، سفر اول»، تهران: شرق، چاپ دوم، ۱۳۶۳، ص ۲۰۰-۱۹۹.
۲۵۹
نظر شما