گروه اندیشه: در مقدمه ای که روزنامه ایران بر یادداشت احسان تاجیک، پژوهشگر علوم سیاسی نوشته، آمده است: «در جنگهای مدرن، برخی رویدادها فراتر از یک درگیری نظامی صرف است و به مثابه «نمایشی» برای تأثیرگذاری بر ذهنیتها طراحی میشوند. حمله هدفمند اسرائیل به نشست اعضای دفتر سیاسی حماس در دوحه، پایتخت قطر، یکی از همین رویدادهاست. کلید درک ابعاد واقعی این حمله، نه در میدان جنگ، که در قلمرو پیچیده «روانشناسی سیاسی» و «نبرد روایتها» است. در یادداشت پیشرو، این واقعه به مثابه یک «ضربه ارتباطی استراتژیک» تفسیر شده است؛ کنشی حساب شده که هدف غایی آن نه صرفاً حذف فیزیکی چند فرد، بلکه تغییر معادلات ادراکی و فرستادن پیامهای منطقهایست. این رخداد نشان میدهد که در منازعات مدرن، «قدرت نماد» به اندازه «قدرت آتش» اهمیت یافته و پیروزی یا شکست، نه در میدان جنگ بلکه در میدان ذهنها و روانها رقم میخورد.
****
حمله هدفمند اسرائیل به نشست اعضای دفتر سیاسی حماس در دوحه، فراتر از یک عملیات نظامی معمول بود. این اقدام را باید در چهارچوب «روانشناسی سیاسی» و به مثابه یک «ضربه ارتباطی» قدرتمند تحلیل کرد که هدف آن تغییر معادلات ادراکی و روانی در جنگ کنونی است.
این رویداد چند لایه کلیدی دارد:
۱. ضربه به نماد: حذف صدای روایتساز
اسرائیل با حمله به اعضای ارشد جنبش حماس به دنبال این پیام است: «من به دنبال گفتوگو و آتشبس با دشمنانم نیستم و فقط با حذف آنان، اراده و اهداف خود را اعمال میکنم.» این عمل، برای شخص نتانیاهو به دنبال انتقال این پیام به جامعه اسرائیل است: که دولت وی، ابتکار عمل را در دست دارد و به تعقیب تمامی مسئولان حادثه ۷ اکتبر و مخالفین اسرائیل در هر نقطهای، مصمم است.
۲. بازیابی روانی: پاسخ به ترومای جمعی
حمله ۷ اکتبر یک شوک امنیتی و روانی عمیق به اسرائیل وارد و حس آسیبپذیری و بیکنترلی را در این رژیم تقویت کرد. از منظر روانشناسی سیاسی، چنین عملیاتهای متهورانهای پاسخی به آن تروماست. این اقدام به مثابه نمایشی از قدرت و کنترل، به جامعه اسرائیل اطمینان میدهد که دولت قادر است امنیت و اعتبار از دسترفته را بازپس گیرد. این «انتقام نمادین» به تقویت روحیه تضعیف شده و خسته از جنگ مردم و ارتش اسرائیل است.
۳. هدف سوم: تحقیر قطر و فرستادن پیام منطقهای
انتخاب دوحه به عنوان محل اجرای عملیات، تصادفی نبود. این اقدام پیامی دوگانه داشت:
الف)به حماس: اسرائیل فقط به حذف خونین تمام اعضای جنبش حماس فکر و اقدام میکند.
ب)به قطر: اسرائیل به حاکمیت هیچ کشوری در خاورمیانه احترام نمیگذارد و کشورهایی که میزبان اعضای جنبش حماس شوند با اقدام تروریستی اسرائیل در خاک آنان روبهرو خواهند شد.
اسرائیل با این حرکت، قطر را -که نقش میانجی ایفا میکند- تحت فشار قرار داد تا هزینه حمایت سیاسی خود از حماس را بازبینی کند. این عمل نشاندهنده ریسکپذیری بالا و اولویت امنیت تضعیف شده اسرائیل بر ملاحظات دیپلماتیک متعارف است.
۴. پیامدهای محتمل: تشدید نبرد روایتها
این رویداد میتواند پیامدهای مهمی داشته باشد:
الف)تشدید چرخه خشونت: ممکن است حماس را به گسترش دامنه عملیات خود به خارج از مرزهای اسرائیل برای انتقام سوق دهد.
ب)دشوارتر شدن مذاکرات: حذف بازیگران سیاسی، فضای اعتماد برای گفتوگوهای آتی را مخدوش میکند.
ج)تقویت روایت مقاومت: شهادت پنج تن از اعضای حماس و زنده ماندن اعضای ارشد حماس، منجر به تقویت روحیه مبارزهجویی و انگیزشی جنبش حماس در مقابل اسرائیل است، و این حس به اعضای حماس انتقال پیدا میکند: ما به پیام صلح از طرف ترامپ، دولت آمریکا و کشورهای عربی هیچ اطمینانی نداریم و شما با پیام صلح به دنبال شناسایی رهبران ما و ترور آنان هستید، که نشان از جنگطلبی و تروریستی بودن اسرائیل و آمریکاست.
د) ایجاد فضای بیاعتمادی به ترامپ و دولت آمریکا: با این عمل مشخص شد که وعدههای صلح ترامپ و نقش واسطهها برای پایان بخشیدن به جنگ غزه، نمایشی است و دولت آمریکا و اسرائیل با زور، تهدید و ترور به دنبال هژمونی سیاستهای خود در خاورمیانه هستند.
جنگ مدرن؛ نبردی روایی و روانی
حمله اسرائیل به نشست حماس در دوحه نشان میدهد که جنگ مدرن تنها نبردی فیزیکی بر سر زمین نیست، بلکه «نبردی روایی و روانی» است. در این نبرد «نمادها» به اندازه سختافزارهای نظامی اهمیت دارند و عملیاتها طراحی میشوند تا پیش از آنکه به ساختارها آسیب بزنند، بر «ادراک و روحیه دشمن» تأثیر بگذارند. اسرائیل با این حرکت، به وضوح اعلام کرد که میدان نبرد را به هر نقطهای که دشمن در آن حضور دارد، گسترش خواهد داد و برای حاکمیت ملتها و تمامیت ارضی کشورها، ذرهای ارزش و احترام قائل نیست. سالم ماندن اعضای ارشد حماس در این حمله، نشان از هوش، استعداد سیاسی و آیندهنگری رهبران جنبش حماس دارد.
جنگ سایکولوژیک
حمله اسرائیل به نشست حماس در دوحه یک «کنش اجرایی» Performative Act بود که هدف اصلی آن نه صرفاً حذف فیزیکی، بلکه «تأثیرگذاری بر ادراکات، هیجانات و محاسبات روانی» طرفهای درگیر و ناظران بود. این واقعه نشان میدهد که در منازعات مدرن، «قدرت نرم» (توانایی شکلدهی به روایتها) و «قدرت سخت» (توانایی اعمال زور) به طور فزایندهای درهم تنیده شدهاند. موفقیت نهایی نه تنها در میدان جنگ، بلکه در میدان اذهان عمومی و روانشناسی جمعی ملتها تعیین خواهد شد.
۲۱۶۲۱۶
نظر شما