به گزارش خبرآنلاین روزنامه اعتماد نوشت: این جماعت تا آنجا پیش میروند که به تلویح یا به تصریح ادامه تصدی رییسجمهور را زیر سوال میبرند و در خطاب با آقای دکتر پزشکیان میخواهند که برابر با اظهارات خود در تبلیغات انتخاباتی چنانچه نمیتواند به وعدههای داده شده عمل کند جدا به تأمل فرو رود و روی کنارهگیری فکر کند!
البته آسانترین راه برای شخص رییسجمهور همین است ولی اگر مسوولانه به موضوع نگاه کنیم و تبعات سنگین آن را در نظر آوریم سیاستمداران متعهد و آگاه باید جداً از او بخواهند که بماند و با جدیت بیشتر پنجه در پنجه مشکلات بیندازد.
سوال بسیار مهم از منتقدان رییسجمهور این است که وی چه کاری میتوانست انجام دهد که نداده و اساسا چه کاری امکانپذیر بوده و آقای پزشکیان از آن طفره رفته است؟ وی مشی سیاسی خود را بر وفاق گذاشت و تلاش کرد تا هزینههای پرحجم و بعضا بیمورد اختلافات داخلی را کم کند و دیدیم که هدفگیری او اتفاقا در جنگ ۱۲ روزه درست بوده و شاید اگر از ابتدا راه تقابل با رقبا را پیش میگرفت چه بسا در جنگ هزینههای بسیار سنگینتری متوجه کشور میشد. اینکه رقیبان متقابلا مرام مذکور را گرامی نداشتند و زیادهخواهی کردند و افراطگرایی پیشین خود را ادامه دادند دلیل نادرستی ایده وفاق نیست.اکنون وی در مقام مدعی است و حجتش بر آنها تمام است و اگر روزی تصمیم بگیرد که آنان را از مسوولیتهای داده شده کنار بگذارد و به ترمیم دولت بپردازد حمایت افکار عمومی را داراست و بعید است که در نظام با مقاومتی روبرو شود. اما منتقدان دولت با توجه به فعال شدن مکانیسم ماشه دستگاه اجرایی کشور را مورد حمله قرار میدهندگویی آقای پزشکیان مسوول اقدام ظالمانه غربیان است!
این در حالی است که هیچ نشانی از تمایل اروپاییان برای مصالحه پیرامون رفع دایمی تحریمهای سازمان ملل وجود نداشت. آنان برای چکاندن ماشه چنان ولعی داشتند که همه پیشنهادهای ایران را رد کردند و راههای تحقیرآمیزی را جلوی هیات اعزامی تهران به نیویورک گذاشتند که مطمئن بودند قابل پذیرش نیست. جالبتر و عبرتآموزتر توصیههای مکرر به آقای پزشکیان برای دیدار با آقای ترامپ بود که انواع رویدادهای یکی، دو هفته اخیر نشان داد که نه تنها امریکا کوچکترین تمایلی به این امر نشان نداد بلکه در صورت اصرار طرف ایرانی و اجابت آن برخوردی به مراتب بدتر از برخورد با آقای زلنسکی واقع میشد و امتیازاتی طلب میشد که اساسا همه حقوق ایران حتی حق دفاع از خود را هم بلاموضوع میکرد.
در چنین شرایطی فشار و سوالهای جهتدار از رییسجمهور از شمول مسوولیتشناسی خارج و دریغ کردن درک اوضاع کشور و تلنبار کردن خطاهای گذشته بر سر کسی است که حتی کمتر از سوالکنندگان در فضای سیاسی کشور حضور داشته است.
درست است که آقای پزشکیان با آگاهی نسبت به همه مسائل داخلی و خارجی مسوولیت پذیرفته است ولی واقعا چه کسی تصور میکرد که در اولین روز تحلیف بحرانی بزرگ دامن کشور را فرا بگیرد و این بحران در صور گوناگون تا همین امروز ادامه پیدا کند؟ مگر همه نگفتیم که انتظار معجزه از طبیب صادق نداریم؟ آیا نقطه عطف دانستن اسنپبک و جدا کردن پیش و پس از آن در دوران تصدی رییسجمهور یک معجزهخواهی آشکار از پزشکیان نیست؟ برخی چنان وانمود میکنند که گویی ادامه تصدی رییسجمهوردیگر توجیه چندانی ندارد و در مقابل مشکلات کاری نمیتوان کرد! هرچند ممکن است به مذاق برخی خوش نیاید ولی واقعیت آن است که همه ما در پاسداری از فضای همدلی ایجاد شده پس از آغاز تجاوز اسراییل کوتاهی کردیم و فقط دو هفته از آتشبس گذشته بود که زخمهای گذشته را باز کردیم و اختلافات به ریل سابق بازگشت. احتمالا یکی از دلایل فشار روزافزون غربیان همین رفتارهاست.
اسنپ بک خود یک اعلام جنگ اقتصادی بود و نیاز داشت که همه گروهها محکومش کنند و صحنهای از جوشش یک دفاع همهجانبه را به وجود آورند. مسلما حملات غربیان مقصران قدیم و جدید در داخل دارد ولی هرکس مقصر باشد چوبش را همه میخورند و مقصریابی کسی را از دایره ستم بیگانگان خارج نمیکند. دولت همچنان نیاز به حمایت دارد و تضعیف او نه گردی به دامان خطاکاران اصلی مینشاند و نه نفعی متوجه ملک و ملت میکند. اوضاع کشور حتی بیش از زمان جنگ دلالت بر نیاز به استحکام داخلی دارد.
گاهی برخی افراد به هر حال باید چیزی بگویند و بنویسند، تو گویی که سکوتشان نشانه ضعفشان است لذا استبعادی از خطرآفرینی ندارند! امروز شاید بیش از هرزمان دیگر به تعهد و اخلاق و وطنگرایی و مسوولیتشناسی و صبر و همراهی نیاز داریم اگر اجتماع خصمانه بیگانگان بیدارمان کند و تب تند زمان ما را از منفعتگرایی فردی دور کند.
17302
نظر شما