نتانیاهو خواست جنبش زن زندگی را مصادره کند / نظام جهانی به ایران فرصت نرمالیزاسیون نمی‌دهد / زنان انقلاب اسلامی ۵۷ را پیروز کردند

زنان با طیف‌های مختلف فکری، از مذهبی تا سکولار و چپ‌گرا، در انقلاب ۱۳۵۷ نیز حضوری پررنگ داشتند؛ آن‌ها با نقد سیاست‌های جنسیتی پهلوی و مشارکت در اعتراضات به پیش‌برد انقلاب کمک کردند.مفهومی که مکرر در جنبش ۱۴۰۱ تکرار شد، مفهوم زندگی عادی بود...تحولات پس از جنبش نشان می‌دهد که ساختار حکمرانی تمایلی به عادی‌سازی ندارد و این میل در آن مسلط نیست؛ همچنین نظام جهانی به ایران فرصت نرمالیزاسیون نمی‌دهد.

گروه اندیشه: در همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری انجمن جامعه شناسی ایران، پنل تخصصی در مورد جنبش "زن، زندگی، آزادی" و تحلیل ابعاد، ظرفیت‌ها و چالش‌های آینده ایران برگزار شد. در این پنل چهار سخنرانی برگزار شد که دیدگاه های دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی، جداگانه در خبرگزاری خبرآنلاین منتشر شد. در ادامه دیدگاه های سه سخنران دیگر این نشست در زیر از نظرتان می گذرد. در این نشست جنبش "زن، زندگی، آزادی" نه یک اعتراض صرف، بلکه یک مطالبه ساختاری ذکر شد که ریشه در تضاد عمیق میان ایدئولوژی حاکم و خواسته‌های نسل جوان دارد. دکتر اعظم خاتم دلیل اصلی فراگیر شدن اعتراضات را درهم‌تنیدگی نظام تبعیض علیه زنان با هویت حکمرانی سیاسی و همچنین "بحران گذار به بزرگسالی" در میان جوانان می‌داند که ناشی از ناتوانی ساختار اقتصادی در تأمین استقلال آن‌هاست. مفهوم کلیدی جنبش، مطالبه "زندگی عادی" بود که نشان‌دهنده واکنش به مداخلات زیاد حکومت در زندگی روزمره است. فری‌ناز باسمچی بر نقش محوری جنبش زنان تأکید کرد. او این جنبش را جایگزینی قدرتمند برای دو مسیر "بازگشت به سلطنت" یا "اصلاحات سطحی" دانسته و آن را به دلیل رویکرد "تقاطع‌گرا" (تحلیل تلاقی جنسیت، طبقه، قومیت و...)، توانمند در ترسیم یک "مسیر سوم" برای آینده دموکراتیک ایران می‌داند. دکتر نیما شجاعی به خطر "مصادره" شدن جنبش اشاره می‌کند. او دلیل "صدادار نشدن" مطالبات جنبش در داخل را غیاب روشنفکران ارگانیک می‌داند که به جای روایت مردم، مشغول گفت‌وگو با قدرت هستند. این امر فرصت تبدیل جنبش به یک "بزنگاه سیاسی" برای گذار به دموکراسی را از بین می‌برد. این گزارش در زیر از نظرتان می گذرد:

****

 نیما شجاعی: شکست پروژه مهندسی اجتماعی و مصادره جنبش‌ها 

در  پنل پنل تخصصی در مورد جنبش "زن، زندگی، آزادی" و تحلیل ابعاد، ظرفیت‌ها و چالش‌های آینده ایران، دکتر نیما شجاعی با بیان سخنانی با تکیه بر موضوع «دموکراسی خیابان: شکست پروژه‌ی مهندسی اجتماعی و فوران جنبش‌های اجتماعی در ایران پساانقلابی» پرداخت. او در ابتدا با اشاره به قرائت شعار زن زندگی آزادی در سخنرانی نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از مصادره‌ی جنبش‌ها گفت: مصادره‌ی دال‌های مرکزی و ساخت تصویری واژگون از آن‌ها، در بسیاری از جنبش‌ها از جمله مشروطه وجود داشته است. 

شجاعی نکته‌ی اصلی سخنرانی‌اش را این‌گونه بیان کرد: در داخل ایران چندان ادبیاتی درباره‌ی جنبش زن زندگی آزادی تولید نشده و ما با  پدیده‌ی جنبش و صدادار نشدن آن مواجه هستیم. یکی از دلایل این اتفاق، عدم توانایی و عدم حضور جریان قاطبه‌ی روشنفکران ارگانیکی است که باید حضور داشته باشند تا جنبش صدادار شود.

وی گفت: این مسئله، مسئله‌ای تاریخی است. جریان روشنفکری ایران باید درباره‌ی مطالبات عموم مردم سخن بگویند، در حالی که دائم به دنبال گفت‌وگو با دولت به جای گفت‌وگو با مردم هستند. ما به ازای سیاسی روشنفکری ما یک زمانی می‌شود فشار از پایین، چانه‌زنی از بالا،  گفت‌وگو با قدرت، یک زمانی می‌شود روزنه گشایی و زمانی دیگر می‌شود وفاق‌گرایی. در حالی که جنبشی مانند زن زندگی آزادی در تداوم اعتراضات ۹۶ و ۹۸ رخ می‌دهد و یک سری تحولاتی اتفاق می‌افتد که به زبان جامعه‌شناسی سیاسی، یک بزنگاه سیاسی است. اگر جریان ما به ازای ارگانیک، توان مدیریت این بزنگاه را داشته باشد، جنبش ما منجر به شرایط گذار به دموکراسی یا حدأقل نهادمند کردن این موضوع می‌شود. در حالی که روشنفکر ما در حال حاضر با دولت گفت‌وگو می‌کند و ترجیح می‌دهد یک‌سری امتیازات حدأقلی از آن دریافت کند.

شجاعی در پایان گفت: یکی از مسائل، نبود راوی منصف در تحولات است؛ تمام ادبیات جنبش زن زندگی آزادی خارج از ایران تولید می‌شود آن هم در عرصه‌ی آکادمیک و نه در فضای عمومی. در حالی که ما باید فارغ از نظر شخصی این مسائل را زیر ذره‌بین بگذاریم و به دنبال راه حلی برای آن‌ها بگردیم. زمانی که بتوانیم راوی منصفی باشیم، ادبیات جنبش را در داخل خلق کنیم و در عرصه‌ی سیاست در باره‌ی این مطالبات گفت‌وگو کنیم، آن وقت است که مصادره رخ نمی‌دهد.

  اعظم خاتم: تحلیل ساختاری جنبش: ریشه‌ها و گستردگی 

در ابتدای این نشست دکتر اعظم خاتم، استاد دانشگاه یورک کانادا و پژوهشگر مطالعات شهری درباره‌ی «آینده‌نگری جامعه‌ی ایران از  منظر تحلیلی جنبش زن زندگی آزادی در آکادمی ایران‌شناسی» به صورت آنلاین سخنرانی خود را ایراد کرد. او مطالبش را با بررسی آثار تولید شده برای جنش زن زندگی آزادی که شامل ۴ کتاب، ۴۰ مقاله در خارج از ایران و چند یادداشت انتشار یافته در مجلات داخل ایران، بیان کرده و به سه زاویه‌ی دید مهم برای پژوهشگران اشاره کرد.

خاتم گفت: سه زاویه‌ی دید برای پژوهشگران مجله‌ی مرور ایران‌شناسی مهم بود که شامل چرایی و چگونگی برآمدن اعتراضات و فراروی آن از موضوع حجاب به موضوع تغییرات ساختاری، ظرفیت تحول آفرینی جنبش، بدی‌ها و تخیلاتی که کنشگران در شعارها و محصولات فرهنگی تولید شده بازتاب دادند، است.

او گفت: محققان مطالعات جنسیت و جامعه‌شناسان برآمده از حوزه‌ی تحلیل‌های اجتماعی، نقش فعال‌تری در تدوین آثار داشتند. نخستین کتاب را یک نویسنده‌ی اردنی- آمریکایی با نام «زن زندگی آزادی، صدا و هنر اعتراضی در ایران» در سال ۱۴۰۱ منتشر کرد و سپس آرش عزیزی، استاد دانشگاه بوستون، کتابی با نام «ایرانیان چه‌ می‌خواهند؟» با اقتباس از کتاب میشل فوکو، منتشر کرد.

خاتم در ادامه افزود: از نگاه محققان مطالعات جنسیت، محرک‌ها و روندهایی که موجب شد این اعتراض به سمت اعتراضی ساختاری حرکت کند، یک در هم تنیدگی میان نظام تبعیض علیه زنان و هویت حکمرانی سیاسی در کشور است؛ در واقع میان ایدئولوژی‌های نظام حاکم و خواسته‌های نسل جوان تضاد ذاتی وجود دارد و حجاب یکی از آن خط قرمزهاست؛ طبیعی است مطالبه‌ی پوشش آزاد به مطالبه‌ای فراگیر و ساختار شکن تبدیل شود.

وی گفت: خیلی‌ها از این جنبش به عنوان جنبشی حرف زدند که فاقد ظرفیت بود. تأکید اصلی آثار انتشار یافته، بر همبستگی بالقوه‌ی مردم است. با استناد به سخنان آرش عزیزی، می‌توان گفت زنان یک حلقه‌ی ارتباط هستند، و به دلیل حضور خود در میان اقشار گوناگون، با مطرح شدن بحث حجاب، می‌توانند همه‌ی این نیروها را برای اعتراض بسیج کنند. خسرو خاور نیز ارتباطی را میان این جنبش و اعتراضات سال ۹۶ و ۹۸ می‌بیند؛ و معتقد است تنش فرهنگی نخ تسبیحی است که نارضایتی‌های روشنفکران را با اعتراضات زنان و جوانان به یکدیگر پیوند می‌زند. او ادعا نمی‌کند که همه طبقات در این جنبش حضور دارند، اما اظهار می دارد که به دلیل فقر طبقه‌ی متوسط در عین حفظ ویژگی‌های فرهنگیِ آن طبقه، می‌توان گفت اکثر اقشار در این جنبش حضور دارند.

دکتر خاتم در ادامه گفت: در مجموعه تحلیل‌هایی که نوشته‌ام به مسئله‌ی زنان و جوانان تکیه کرده‌ام و از نظر من، جنبش سراسری بود به دلیل اینکه پدیده‌ی بحران جوانی در مملکت سراسری است ولی تا آن‌جایی که اطلاع دارم، عمده‌ی فعالان از نسل‌های مختلف جوانان بودند. تحلیل بحران این نسل فراتر از مسایل جنسیت است که من آن‌ را تحت عنوان «بحران گذار به بزرگسالی» تعریف کرده‌ام و به این پرداخته‌ام که چرا یک ساختار نئولیبرال تحریم شده‌ی در عین حال متکی بر نفت، قادر به فراهم کردن فرصت‌های استقلال اقتصادی برای جوانان نیست.

وی ادامه داد: نکته‌ی مهم، غایبان جنبش هستند که در تحلیل‌ها به آن‌ها پرداخته نشده اما تمام افرادی که در جغرافیای ایران پژوهش انجام دادند، به راحتی استان‌های غایب در جنبش را تشخیص می‌دهند. از میان ۱۰۰ شهر، حدود ۲۸ شهر غایبان این جنبش بودند؛ بنابراین می‌توان گفت که این جنبش امکان فراگیری داشت اما فراتر از گروه‌های اجتماعی معیّن نرفت، گر چه همدلی با آن وجود داشت.

خاتم افزود: مفهومی که مکرر در جنبش تکرار شد، مفهوم زندگی عادی بود. مطالبه‌ی زندگی عادی در تولیدات هنر اعتراضی مکرر طرح شد، از جمله در تراینه های ساخته شده که در آن زندگی معمولی نفش مانیفستی داشت. دو برداشت متفاوت از کاربرد این مفهوم زندگی عادی در جنبش وجود دارد. مریم عالم‌زاده مقاله‌ای تحت عنوان «انقلاب برای نرمال شدن» نوشته که در آن از وجود یک تناقض سخن می‌گوید؛ زیرا برای زندگی نرمال، انقلاب نمی‌کنند. او توضیح می‌دهد که چرا مفهوم زندگی عادی در بافت و بستری که حکومت مداخلات زیادی در زندگی روزمره‌ی شهروندان دارد و بخش ایدئولوژی حکمرانی قدرتمند است، مهم می‌شود و این پتانسیل انقلابی پیدا می‌کند. همچنین خسرو خاور در همین چهارچوب اضافه می‌کند که مطالبه‌ی شاد زیستن یک واکنش هستی‌شناسانه‌ی معترضان به ساختار سوگوار است. در مقابل این‌ها کسانی هستند که معتقد بودند، کانسپت زندگی عادی را گرایش‌های راست به جنبش راه دادند و از تخیل مردمی استفاده کردند تا گفتمان بازگشت به گذشته را به عنوان الگویی از زندگی نرمال که باید در جامعه اشاعه پیدا کند، نشان دهند.

خاتم در پایان سخنان خود اضافه کرد: جنگ دوازده روزه، مشخص کرد که ما در ژئوپولتیک حساسی هستیم و این جغرافیا می‌تواند با خواسته‌های ما و نحوه‌ی مطرح کردن آن گره بخورد. در تخیلی که برای آینده داریم، این ژئوپولتیک قطعا باید نقش ایفا کند. ممکن است عبور از شرایط جنگی، زندگی‌ای نرمال در قالب بن‌سلمانی را برای ایران مطلوب جلوه بدهد. به نظرم تحولات پس از جنبش نشان می‌دهد که ساختار حکمرانی تمایلی به عادی‌سازی ندارد و این میل در آن مسلط نیست؛ همچنین نظام جهانی به ایران فرصت نرمالیزاسیون نمی‌دهد.

فری‌ناز باسمچی: جنبش زنان ترسیم‌کننده مسیر سوم و عبور از دوگانگی

دومین سخنران پنل، فری‌ناز باسمچی، دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی بود که در موضوع «جنبش زنان، ترسیم کننده‌ی آینده‌ی ایران» به شرح بحث پرداخت. او  با تکیه بر رویکرد تحلیل تاریخی از تاریخ جنبش زنان در ایران و راهی برای آینده سخن گفت.

در ابتدا باسمچی از مسیرهای پیش روی ایران گفت و افزود: راه‌های زیادی برای آینده‌ی ایران و گذر از این برهه‌ی تاریخی طرح شده اما بیشتر این مسیرها نتوانسته‌اند چشم‌انداز جامعی مطرح کنند که تمام مردم را تحت یک چتر مشترک گرد هم بیآورند. عدم وجود چنین چهارچوبی، گفت‌وگوهای عمومی درباره‌ی آینده‌ی ایران را به دو مسیر محدود تقسیم کرده است؛ بازگشت به مسیر سلطنت یا ادامه‌ی نظام کنونی با اصلاحات سطحی. ایده‌ی مسیر سوم که تغییرات تحولی را ارئه می‌دهد، اغلب به دلیل تخیل نهادینه و شبکه‌های پیشین، غیر واقعی تلقی می‌شود.

باسمچی در ادامه پرسشی کلیدی مطرح می‌کند مبتنی بر این که «آیا می‌توان از این دوگانگی عبور کرد؟  نقش جنبش‌های زنان و فمنیسمی در ارائه‌ی این چهارچوب نو چه می‌تواند باشد؟» او در پاسخ به این دو سوال می گوید: این جنبش‌ها می‌توانند جایگزینی قدرتمند ارائه دهند و چهارچوبی تحولی به وجود آورند که گذشته و حال ایران را به یکدیگر پیوند می‌زند. وی گفت: فعالیت‌های فمنیسمی در ایران، دغدغه‌ای حاشیه‌ای نیست، بلکه بخش جدایی ناپذیر از مبارزات گسترده برای آزادی و دموکراسی هستند.

این پژوهشگر در ادامه گفت: ریشه‌های جنبش زنان در ایران به قرن ۱۹ بازمی‌گردد؛ زنان در انقلاب مشروطه و  پس از آن در تأسیس انجمن‌های مخفی برای پرورش گروه‌ها به قصد گرفتن حق تحصیل و مشارکت اجتماعی زنان دست داشتند. در اوایل قرن ۲۰ با فعالیت زنان، آموزش دختران گسترش یافت و همزمان نشریاتی زنانه مانند صدای زنان، دانش و نامه‌ی بانوان به پلتفرم‌هایی برای بحث درباره‌ی مسائل اجتماعی، ترویج سوادآموزی و نقد شیوه‌های حجاب مبدل شدند. در دوران پهلوی اول، بخشی از مدرن‌سازی با خواسته‌های زنان همراه بود با این‌حال سیاست‌های دستوری مانند ممنوعیت حجاب، بدون رضایت زنان انجام شد و در نتیجه‌ی آن، کنترل مردسالارانه همچنان تقویت شد. در دوره‌ی پهلوی دوم فضای فعالیت زنان، مجدد باز شد، همچنین سازمان‌هایی مانند شورای ملی زنان و حفظ زنان ایران برای حق رأی تلاش کردند و در نهایت موفق  به باز پس‌گیری حق رأی و ورود زنان به مناسک دولتی در انقلاب سفید شدند.

وی گفت: زنان با طیف‌های مختلف فکری، از مذهبی تا سکولار و چپ‌گرا، در انقلاب ۱۳۵۷ نیز حضوری پررنگ داشتند؛ آن‌ها با نقد سیاست‌های جنسیتی پهلوی و مشارکت در اعتراضات به پیش‌برد انقلاب کمک کردند. با این حال بسیاری در برابر اجباری شدن حجاب ایستادگی کردند؛ نمونه‌ی بارز این مقاومت را می‌توان تظاهرات گسترده‌ی روز جهانی زن در اسفند ۱۳۵۷ دانست. با وجود این اعتراضات، حجاب به قانون تبدیل شد و محدودیت‌ها بر حقوق زنان اعمال شد.حمایت زنان در سال ۷۶ از محمد خاتمی فضایی تازه برای طرح مطالبات آن‌ها گشود. همچنین در انتخابات ۸۸، زنان حضوری محوری داشتند و علیه تبعیض سیاسی، گشت ارشاد و حذف نامزدهای زن، اعتراض کردند. در سال ۱۴۰۱، با مرگ مهسا امینی موج جدیدی از اعتراضات به راه افتاد که در نتیجه بخشی از سیاست‌های تبعیض آمیز حکومتی مهار شد.

باسمچی گفت: به طور کلی فمینیسم به عنوان یک جنبش سیاسی_اجتماعی، فراتر از جنسیت است و به طور بنیادی با مسئله‌ی قدرت مرتبط است. در واقع اینکه قدرت دست چه کسی است و چگونه قدرت در ساختارهای سلطه در جریان است؛ نگاهی فراگیر و تقاطع‌گرا است. تقاطع‌گرایی یکی از پایه‌های اصلی جنبش‌های زنان در دهه‌های اخیر است که ریشه در فمنیسم سیاهپوستان دارد و نشان می‌دهد چگونه موقعیت‌های نژادی، اجتماعی، طبقه، جنسیت، گرایش، قومیت، ملیت، سن و توانایی با هم تلاقی می‌کنند و تجربیاتی زیسته در روابط قدرت را شکل می‌دهند. لذا با توجه به این دیدگاه، جنبش‌های فمنیستی در ایران، چهارچوب‌های عملی را شکل می‌دهند که آینده‌ای دموکراتیک می‌سازند.

 وی در پایان گفت: جنبش زن‌ زندگی آزادی نقطه‌ی عطف مهمی در تاریخ جنبش‌های اجتماعی است که نشان می‌دهد، فعالیت زنانه و فمنیستی در کنار توانمدندسازی زنان، آن‌ها را برای ساخت آینده‌ای مشترک متحد می‌کند.

بیشتر بخوانید:

جلایی پور: با علی کریمی و شورای جورج تاون انقلاب نمی‌شود /جنگ ۱۲ روزه جمعیت نماز جمعه ها را ۵ برابر کرد / درایران؛ جامعه جنبشی، نا جنبشی و شرایط جنگی 
کدام انتخابات باعث ناامیدی مردم شد؟ / دولت دموکراتیک در ذهن مردم شکل گرفته / رهایی از دولت پدر سالار با گفت و گوی اجتماعی و افزایش ظرفیت پاسخگویی دولت
نقد جواد کاشی به شیفتگی هواداران اسلام سیاسی، اصلاح طلبان و اپوزیسیون/ بی اعتبار سازی خشونت با حرمت دوستی و عشق / چگونه ایران از عشق و دوستی خالی شد؟ 
روایت پرویز پیران از قدرت زنان: کلید عبور از «جامعه لحظه‌ای» در دستان زنان است / زوال خرد جمعی و کابوس «مدرنیته معکوس» در تاریخ ۱٥۰ ساله ایران
حاکمیت سر دو راهی تاریخی است / بسیاری از ردصلاحیت‌شدگان هم می‌توانند مانند لاریجانی به مسئولیت‌هایی منصوب شوند

۲۱۶۲۱۶

کد خبر 2126505

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار