ردّیه آیه ۱۲۰ سوره بقره بر بازسازی سیاسی «عهد ابراهیمی»

صهیونیسم مدرن، به‌ویژه در اندیشه بنیامین نتانیاهو، بازسازی سیاسی همان «عهد ابراهیمی» است. نتانیاهو در کتاب صلح پایدار: اسرائیل و جایگاه آن در میان ملت‌ها تصریح می‌کند که پیوند قوم یهود با خداوند از طریق بازگشت به سرزمین موعود تحقق می‌یابد و این بازگشت، سند مشروعیت تاریخی اسرائیل است. این همان چیزی است که آیه ۱۲۰ سوره بقره بر آن ردّیه می‌کِشد.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، بیست و سومین جلسه از سلسله‌ جلسات «قوم یهود در قرآن» با سخنرانی حجت‌الاسلام «محمدمهدی میرجلیلی» و موضوع «تحول تاریخی انحصار عهد در الهیات یهودی–مسیحی و تداوم آن در سیاست دینی معاصر (با تأکید بر بازخوانی بقره: ۱۲۰)» در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد.

بنابر روایت شبستان، آنچه در ادامه می آید مشروح مباحث مطرح شده در این جلسه است.

آیه ۱۲۰ سوره بقره در بطن خود گفت‌وگویی دیرپا میان پیام وحیانی و الهیات عهدی را بازمی‌گشاید. این آیه در نقطه‌ای تاریخی نازل شده است که اسلام در حال مرزبندی معرفتی خویش با سنت‌های کلامی یهودی و مسیحی بود. مضمون آیه – «لن‌ترضی عنک الیهود ولا النصاری حتی تتّبع ملّتَهم…» – ناظر به یک ساختار فکری است نه صرفاً واکنشی تاریخی؛ ساختاری که در آن «رضا» و «هدایت» در چارچوبِ عهدی انحصاری معنا می‌یابد.

آیه شریفه می فرماید: «وَلَن تَرْضَی عَنکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدَیوَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ؛ هرگز یهود و نصاری از تو خشنود نخواهند شد تا آن‌گاه که از آیین آنان پیروی کنی؛ بگو: هدایت، تنها هدایت الهی است. و اگر پس از آن علمی که بر تو نازل شده است از هوای نفس آنان پیروی کنی، در برابر خدا هیچ سرپرست و یاوری نخواهی داشت».

در سطح واژگانی، فعل «تَرضی» نفی‌شده با «لن» (نفی ابد) دلالت بر امتناع همیشگی دارد؛ یعنی رضایتِ یهود و نصارا نسبت به پیامبر امری تعلیقی و ناممکن مگر به شرطِ تسلیم کامل در برابر «ملتِ آنان».

ریشه «مِلَّة» از «م ل ل» به‌معنای «طریقه و شریعت تثبیت‌شده» است و در قرآن غالباً برای آیین‌های دینی به‌کار رفته است؛ اما در اینجا حامل بار هویتی است: نظامی از باور، قومیت و قدرتِ فرهنگی.

در برابر، عبارتِ کلیدیِ آیه «قُل إنَّ هُدیَ اللهِ هو الهدی» بنیاد تمایز قرآنی را شکل می‌دهد: هدایتِ الهی در مقابل هدایت‌های هویتی یا قومی. آیه در حقیقت به پیامبر فرمان می‌دهد که از هرگونه «هم‌پوشانی اعتقادی» برای کسب رضایت جوامع دینی دیگر پرهیز کند، زیرا منشأ صلاح و مشروعیت از «هدی الله» است، نه از پیوستن به ملت‌های پیشین.

تفسیر المیزان

علامه طباطبائی در المیزان این آیه را نقطهٔ انفصال دعوت نبوی از چارچوب رضامندی ادیان پیشین می‌داند و تأکید می‌کند: این «نارضایتی دائمی»، ریشه در نگرش دینیِ تحریف‌شده‌ای دارد که حق را در قوم خاص محصور می‌سازد. از دید او، آیه بیانگر مرز هویتی و معرفتی اسلام است: «حق در پیروی از هدایت الهی است، نه در خشنودی صاحبان ادیان گذشته.

افزون بر آن، در تفسیر المیزان، جمله «وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم…» به منزله تحذیر مطلق قلمداد می‌شود؛ بدین معنا که پذیرش معیارهای آنان، حتی از سوی پیامبر، موجب سلب نصرت الهی خواهد شد.

تفسیر المنار (رَشید رضا)

محمد رشید رضا در تفسیر المنار این آیه را واجد بُعد اجتماعی و سیاسی می‌بیند و آن را هشدار به مسلمانان در برابر وابستگی فرهنگی به ملل دینی دیگر می‌خواند؛ رشید رضا معتقد است که این آیه یکی از پایه‌های استقلال فرهنگی امت اسلامی را بیان می‌کند: هیچ ملتی که هویت خود را بر مبنای وحی الهی بنا کرده، نباید معیار مشروعیت و ترقی‌اش را از اقوام یا نهادهای دینی دیگر اقتباس کند. ازنظر او، «هدی الله» در این آیه نه تنها هدایت دینی بلکه «نظام مدنی و اجتماعیِ مبتنی بر توحید» است.

هر دو تفسیر در بنیاد اندیشه اشتراک دارند:

•بر انحصار هدایت در وحی الهی تأکید می‌کنند (در برابر معیارهای قومی یا تمدنی)،

•ولی تفاوت در زاویه نگاه است:

علامه طباطبایی نگاه معرفت‌شناختی دارد و آیه را نقد «انحصار حقیقت در قوم» می‌خواند؛

رشید رضا آن را نقد «انحصار اقتدار و مشروعیت اجتماعی در غرب یا اهل کتاب» می‌داند.

در نتیجه، بقره:۱۲۰ می‌تواند محور تفسیر دو سطح باشد: «الهیات عهد» در بُعد اعتقادی و «استقلال تمدنی» در بُعد اجتماعی.

بخش دوم: تداوم الهیات انحصار عهد در سیاست دینی معاصر؛ اتحاد اونجلیسم و صهیونیسم

۱.مقدمه تحلیلی

همان‌گونه که در بخش نخست تبیین شد، آیه ۱۲۰ سوره بقره الگوی قدیمیِ «عدم رضایت تا تبعیت کامل» را آشکار می‌سازد: ساختاری عهدی که از انحصار رضایت و نجات سخن می‌گوید. این ساختار، در طول تاریخ، از صورت الهیاتی به صورت سیاسی تحول یافته است؛ به‌ویژه در قرون اخیر، جایی که صهیونیسم سیاسی و اونجلیسم آمریکایی در محورِ «عهدِ موعود و رضایت الهی» به هم پیوند خوردند. این پیوند همان بازتولید تاریخیِ مفهوم «ملّتِ واحدِ مقبول» است که قرآن کریم آن را طرد کرده و هدایت را فقط به خداوند منسوب دانسته است (بقره، ۱۲۰).

۲. صهیونیسم سیاسی و بازسازی عهد قومی

صهیونیسم مدرن، به‌ویژه در اندیشه بنیامین نتانیاهو، بازسازی سیاسی همان «عهد ابراهیمی» است. نتانیاهو در کتاب صلح پایدار: اسرائیل و جایگاه آن در میان ملت‌ها تصریح می‌کند که پیوند قوم یهود با خداوند از طریق بازگشت به سرزمین موعود تحقق می‌یابد و این بازگشت، سند مشروعیت تاریخی اسرائیل است. بدین‌ترتیب، مفهوم «قوم برگزیده» از حوزه دینی به حوزه سیاسی منتقل می‌شود و اسرائیل به نماینده عهد مقدس در زمین بدل می‌گردد.

چنین خوانشی در واقع همان منطقی است که قرآن در آیه مذکور نقد می‌کند؛ زیرا در آن، رضایت و امنیت، نه از هدایت الهی بلکه از پیروی از قوم خاص حاصل می‌شود. در حالی‌که در تعبیر قرآنی «قل إنّ هُدی اللهِ هو الهدی»، معیار هدایت و مشروعیت تنها به وحی الهی ارجاع داده می‌شود، نه به ریشهٔ قومی یا سرزمینی.

۳. اونجلیسم و میثاق انجیلیِ حمایت از اسرائیل

در قرن بیستم و بیست‌ویکم، جریان اونجلیستی در ایالات متحده، قرائتی جدید از «عهد نجات» ارائه کرد که در آن، ایمان راستین با حمایت از اسرائیل گره خورده است. جان هیگی، رهبر شاخص جنبش «مسیحیان متحد برای اسرائیل»، در کتاب خود می‌نویسد: خداوند عهد خود را با ابراهیم تا ابد برقرار کرده است؛ هر که اسرائیل را برکت دهد، خود برکت می‌یابد.

در این نگرش، پیوند ایمان مسیحی با سیاست خارجی شکل می‌گیرد. مایک پِنس، معاون پیشین رئیس‌جمهور آمریکا نیز در سخنرانی خود در کنفرانس آیپک در سال ۲۰۱۸ تصریح می‌کند که اسرائیل «تحقق وعده عهدیِ کتاب مقدس» است. این سخنان بازتاب همان ساختار فکری است که آیه ۱۲۰ سوره بقره از آن سخن می‌گوید: رضایت خداوند منوط به تبعیت از ملت خاص یا شریعت آنان شمرده می‌شود.

۴. بازتاب سکولارِ الگوی عهد در اندیشه معاصر غرب

در دوران جدید، الگوی عهدی نه‌تنها در ادیان، بلکه در تفکر سکولار نیز به شکل «رسالت تمدنی غرب» دیده می‌شود.

پیتر تیل، نظریه‌پرداز فناوری و بنیان‌گذار شرکت پی‌پال، در مقاله‌ای در سال ۲۰۰۹ میلادی می‌نویسد که «تمدن غرب بدون عهدی متعالی، رسالت خود را از دست می‌دهد؛ عهد یهودی–مسیحی ستون فقرات فرهنگ ماست» (تیل، ۲۰۰۹: ۳). تیل درواقع عهد الهی را به صورت رسالت فرهنگی بازتفسیر می‌کند و غرب را وارث مأموریت الهی معرفی می‌نماید.

از سوی دیگر، فِرِد هالیدی، اندیشمند برجستهٔ روابط بین‌الملل، در اثر خود دو ساعت لرزه: علل و پیامدهای حادثهٔ ۱۱ سپتامبر توضیح می‌دهد که واکنش جهان غرب به این واقعه در حقیقت نوعی «احیای احساس عهد تمدنی» بود. او می‌نویسد: در گفتمان پس از ۱۱ سپتامبر، غرب خود را مدافع نظام مقدس در برابر ارتداد می‌دید بدین ترتیب، حتی ذهنیت سکولار نیز ناخودآگاه در چارچوبی عهدی می‌اندیشد — گویی تمدن غرب مأمور دفاع از «میثاق مقدس» خویش در برابر دیگری است.

در جمع‌بندی می‌توان گفت هر سه گفتمانِ صهیونیسم، اونجلیسم و تمدن‌گراییِ غربی، تداومی‌اند از الهیاتِ انحصار عهد:

۱. در صهیونیسم، محور بر قوم برگزیده و سرزمین موعود است؛

۲. در اوانجلیسم، محور بر ایمان به عهد ابراهیمی و حمایت دینی از اسرائیل قرار دارد؛

۳. در تمدن سکولار غربی، محور بر رسالت تمدنی و دفاع از نظم «مقدس» غرب تمرکز یافته است.

هر سه، به‌گونه‌ای بازگوییِ همان منطق «لن‌ترضی عنک الیهود و لا النصاری…» هستند: رضایت و مشروعیت، تنها پس از پیروی از ملت یا جهان‌بینی آنان حاصل می‌شود.

اما قرآن با تأکید بر «قل إنّ هُدی الله هو الهدی» مرز بنیادینی ترسیم می‌کند: رضایت الهی نه در اطاعت از ملت خاص بلکه در تبعیت از هدایت الهی تحقق می‌یابد. از این‌رو، آیه ۱۲۰ سوره بقره فقط گزارش تاریخی نیست، بلکه نقدی جاودانه بر هر نوع بازتولید انحصار عهدی است؛ خواه در جامه قوم، خواه در لباس ایمان انجیلی، و خواه در پوشش تمدن مدرن.

مطالعه تاریخی نشان داد که انحصار عهد از یهودیت تا مسیحیت پولسی، سپس تا صهیونیسم و اوانجلیسم معاصر ادامه یافته و در سیاست و فرهنگ غربی به «رسالت تمدنی» تبدیل شده است؛ اما الگوی قرآنی، مبنای الهیات جهانی و ضدّانحصار است که به جای «عهد قومی»، از «میثاق توحیدیِ انسانی» سخن می‌گوید. بر این اساس، رضایت خداوند نه در پیروی از ملت یا آیین خاص، بلکه در تسلیم به هدایت الهی و تحقق عدالت تحقق می‌یابد.

کد خبر 2129600

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار