*دولتمردان دولت نهم، در روزهای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دهم اصرار داشتند که فعالیتهای دولت، تبلیغاتی نیست. اما همان زمان در سفرهای تبلیغاتی به استانهای مختلف، سیدیهای تبلیغاتی عملکرد دولت در سفرهای استانی با تیراژ وسیع بین مردم توزیع میشد تا ادعای دولت مبنی بر خدمت بدون منت یا خدمت بدون تبلیغ با ابهامات جدی مواجه شود.
*تبلیغاتی بودن سفرهای استانی دولت، تنها نقطه ضعف این سفرها نیست. چرا که به اعتقاد من سفرهای استانی، عدالت دولت را نیز زیر سوال میبرد. دراین موضوع تردیدی نیست که حضور در شهرهای مختلف کشور میتواند نگرش دقیقتری از وضعیت سایر نقاط کشور به مدیران دولتی بدهد اما به راستی آیا لازم است که این سفرها چهاربار با تمام اعضای کابینه برای تمام استانها تکرار و درمصوباتی در قالب پروژه سفرهای استانی خلاصه شود که به سختی میتوان آن را پروژه نامید؟ شاید هم تعریف پروژه در دولتهای نهم و دهم متفاوت از دولتهای قبل است.
* اما آنچه عدالت در سفرهای استانی را زیر سوال میبرد، سهم مردم تهران از سفرهای استانی است. جمعیت ثابت تهران- بدون شهرهای اطراف، از ورامین و اسلامشهر گرفته تا پرند و پردیس و...- حدود ده میلیون نفر است که حدود 15 درصد از جمعیت کشور را شامل میشود.دولت در سفرهای استانی خود، استان تهران را صرفا در شهرهای اطراف پایتخت خلاصه میکند و طی هفت سال گذشته مردم شهر تهران به عنوان پایتخت ایران، از سفرهای استانی و پروژههای مصوب این سفرها که در سایر شهرها و استانهای کشور و حتی شهرهای اطراف تهران به قول دولتیان، محسوس و ملموس بوده، سهمی نداشتهاند.
*در مورد دلیل بیتوجهی دولت به شهر تهران و شهروندان پایتخت نمیتوان به صراحت موردی را ذکر کرد چرا که این امر فراتر از گمانهزنیها است اما شاید یک گمانه این باشد که دولت از بدو روی کارآمدن، چندان به حمایت مردم تهران نیازی احساس نمی کرد و در انتخابات ریاست جمهوری دهم هم خیلی روی رای مردم پایتخت حساب نکرده بود. البته این یک گمانه است، اما گمانهای نزدیک به واقعیت میتواند باشد که دولت احمدی نژاد در برنامههای خود سهم چندانی برای مردم تهران در نظر نگرفته است و این مصداقی روشن از نادیده گرفتن اصل عدالت در سفرهای استانی برای پایتخت نشینان است.
/29217
نظر شما