جواد طوسی می​گوید: از همان مراسم از صدای ویگن خوشم آمد و این تصنیفش در خاطرم باقی ماند: ستاره امشب کسی ندیده/ مگر ستاره کجا دمیده/ مه آرمیده/ رنگش پریده/ ابر سیاه رو به سر کشیده...

به گزارش خبرآنلاین، هفتمین شماره هفته​نامه «نگاه پنجشنبه» با صفحاتی ویژه «محله» و یادداشت​ها و گفتارهایی خواندنی از اهالی فرهنگ و هنر کشورمان بعلاوه نقد برخی آثار منتشر شده در بازار نشر منتشر شد. در این شماره کتاب هفته «نگاه پنجشنبه» دو پرونده ویژه منتشر شده، پرونده ای برای محله زندگی آدم ها و پرونده‌ای نیز برای مهاجران افغانی با عنوان «جبر جغرافیایی». در این شماره یادداشت ها، گفتارها و نقدهایی از «مسعود کیمیایی، اکبر عبدی، فریدون مجلسی، لیلی گلستان، احمد محیط طباطبایی، ابراهیم حقیقی، محمدحسین جعفریان، سیدابولحسن مختاباد، مژگان اینانلو، جواد طوسی و...» به چشم می خورد.

 

در بخشی از یادداشت بلند و خواندنی «جواد طوسی»، از منتقدان شناخته شده سینما از خاطرات کودکی و نوجوانی و جوانی اش در محله های مختلف تهران می خوانیم:

 

«با آنکه در تهران به دنیا آمدم و بزرگ شدم ولی به لحاظ اجازه نشینی در چندین محله سکونت داشتم. تولدم در کوچه «رحمتیان» نزدیک میدان زندان قصر سابق بوده و مادر می گوید قابله ای به اسم «عمقزی لیلا» آمد خانه و وضع حمل من به سختی صورت گرفته است. برای خوش یمن بودن شروع زندگی ام شناسنامه برادرم غلامرضا که در یکسالگی مرده بود، نصیبم شد ولی چون روز تولد امام نهم به دنیا آمدم، اسمم را گذاشتم جواد...یادمه در 5سالگی صاحب خانه مان که اصالت شمیرانی داشت، حاضر شد داخل حیاط بزرگ خانه اش برایم جشن «ختنه سوران» بگیرند. جلوی حیاط و دوروبر باغچه های خانه پر شد از صندلی های فلزی و میزهایی که رویشان شیرینی و میوه بود. راننده «ویگن» که خانه اش وسط کوچه «دقت» بود و با بهرام پسر صاحبه خانه مان رفاقت داشت. رفت ویگن را از خیابان ده متری ارامنه که عده ای زیادی از مسیحیان آنجا سکونت داشتند آورد و او دو تا از ترانه هایش را برای میهمانانی که بیشترشان از اهل محل بودند، خواند. از همانجا از صدای ویگن خوشم آمد و این تصنیفش در خاطرم باقی ماند:

ستاره امشب کسی ندیده/ مگر ستاره کجا دمیده/ مه آرمیده/ رنگش پریده/ ابر سیاه رو به سر کشیده...

...توی این محله و دو تا کوچه ای که کودکی و نوجوانی ام را سرکردم، برای اغلب جوان های تابلو لقب گذاشته بودند. مثل «ناصر کفترباز» که همیشه خدا رو پشت بام خانه شان داشت کبوترانش را پر می داد و سر گوش مادر بیوه اش «مرضی خانم» می جنبید. «عبدالله بنگی» و «ولی هندی» که دوستانش را جلوی خانه شان جمع می کرد و برایشان آهنگ های قاسم جبلی و تاجیک و موزیک فیلم های هندی را با فلوت می زد و «احمد جوجه» که با آن سینه کفتری اش فکر می کرد، حق اش را خورده اند.»

 

برای تهیه این هفته نامه جمع و جور و متفاوت که با قیمت 2هزارتومان منتشر شده، می توانید به روزنامه فروشی‌ها و کتاب‌فروشی‌های معتبر تهران مراجعه کنید. همچنین برای تهیه تلفنی و یا اشتراک این نشریه کافی است با سامانه ارائه محصولات فرهنگی (سام) 20-88557016 تماس بگیرید و آن را بدون دریافت هزینه در محل کار و یا منزل تحویل بگیرید.

 

6060

 

کد خبر 213643

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۴:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۶
    40 0
    خدا ویگن را بیاورزد .
  • پيمان IR ۱۵:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۶
    14 1
    من اين هفته نامه را دو روز پيش خريدم و تا الان بعضي از قسمت هاشو چهار پنج بار خوندم. فوق العاده زيبا و لذت بخش. خصوصا داستانهاي محله براي جوونهاي هم سن و سال من يعني متولدين اواخر دهه چهل !!!! به قدري ملموس است كه خاطراتي رو كه سالهاست خاك خورده از پستوي حافظه بيرون مياره و مثل عتيقه اي گرانبها جلوي ديده ميگذاره. به هم سن و سالهاي خودم توصيه ميكنم از خواندن اين هفته نامه غافل نشن.