فقیه بلندمرتبه ایرانی ساکن عراق دار فانی را وداع گفت

در سال ۱۳۴۱ نخستین حکم اعدام غیابی به دلیل تمرد نظامی و عدم مشارکت در جنگ با کردهای عراق، از سوی دادگاه نظامی قاسم برایش صادر گردید.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آیت‌الله شیخ ‌محمدمهدی خالصی فقیه مبارز و آگاه پس از عمری تلاش و مجاهدت در روز شنبه، اول آذر ۱۴۰۴ در شهر کاظمین به لقاءالله پیوست.

فقیهان شیعه در ایران و عراق یکی از حلقه‌های اتصال میان مردمان دو کشور هستند. اگرچه بیشتر فقیهان تباری ایرانی دارند، اما یکی از خاندان فقاهتی شیعه که تباری عراقی دارد ودر تاریخ معاصر ایران نقش مهمی ایفا کرده، خاندان خالصی است که مهم‌ترین عضو این خانواده، شیخ‌ محمد خالصی است؛ شیخ‌ محمد در میان ایرانیان بیشتر با عنوان خالصی‌زاده مشهور بود. خالصی‌زاده سال‌ها به صورت تبعید در ایران زیست و بعضی از فرزندانش در دوره تبعید پدر به دنیا آمدند. یکی از این فرزندان محمدمهدی بود که نام جدش، آیت‌الله شیخ ‌محمدمهدی خالصی را به یادگار داشت. محمدمهدی در روز چهارشنبه، ۹ شهریور ۱۳۱۷ه. خ برابر با چهارم رجب ۱۳۵۷هـ. ق در شهر تویسرکان، محل تبعید پدرش، از مادری ایرانی چشم به جهان گشود. پدرش با وجود تبعید به ایران توسط دولت بریتانیا، در مجامع و محافل سیاسی محل تبعید شهرتی بسزا یافت. به طوری‌که در جریان مقابله با جمهوری‌خواهی نقش مهمی ایفا کرد. شیخ مدتی از متحدان رضاخان، رضاشاه بعدی، بود که دوام چندانی نداشت و نهایت، به حبس و تبعید خالصی‌زاده انجامید.

مراحل تحصیل

شیخ محمدمهدی از کودکی تحت مراقبت ویژه پدر قرار گرفت تا وارث دانش و مبارزات خاندان خالصی باشد. او تحصیلات ابتدایی را در ایران، در مدارس یزد و تهران آغاز کرد. سپس با بازگشت پدر به عراق در سیزدهم آبان ۱۳۲۸، تحصیلات متوسطه را در شهر مقدس کاظمین ادامه داد. همچنین در حوزه علمیه پدرش با نام «دانشگاه مدینه‌العلم امام خالصی» به فراگیری علوم دینی پرداخت. او نزد بزرگان خاندان و فقیهان زمان همچون شیخ ‌مرتضی خالصی، شیخ ‌ضیاءالدین خالصی، شیخ ‌عبدالحسین خالصی و شیخ ‌محمد عاملی شاگردی کرد. همچنین در سال ۱۳۴۰ش تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته حقوق و علوم سیاسی دانشگاه بغداد به پایان رساند. شیخ ‌محمدمهدی خالصی علاوه بر تسلط بر زبان فارسی که زبان مادری‌اش بود، به زبان‌های انگلیسی، فرانسه تسلط داشت و با زبان اسپانیولی نیز آشنا بود.

او سال‌ها بعد در مصر نزد اندیشمندان برجسته‌ای چون محمد فرج السنهوری، سلام مدکور، علی‌محمد خفیف، حسن مصطفی مأمون، محمد ابوزهره و احمد حسن الباقوری به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۴۳ش به ‌عنوان نماینده عراق به عضویت «مجمع البحوث الإسلامیة» در قاهره درآمد.

فعالیت‌های علمی و اجتماعی

آیت‌الله شیخ ‌محمدمهدی خالصی در آذرماه ۱۳۴۲ش، همزمان با رحلت پدر و به خواهش شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر، کسوت فقیهان بر تن کرد و مدیریت امور «دانشگاه مدینه‌العلم امام خالصی» در شهر کاظمین را برعهده گرفت. همچنین نماز جمعه و جماعت را در مسجد بزرگ صفوی کاظمین اقامه می‌کرد و خطبه‌هایش در امتداد منابر پدر برای آگاهی و بیداری دینی و اجتماعی بود.

از برجسته‌ترین شاگردانش در این دوره می‌توان به دو برادر، شیخ ‌هادی و شیخ‌  جواد خالصی، شیخ‌هاشم دباغ، دکتر شیخ ‌صالح خالصی، مهندس شیخ‌ محمدقاسم خالصی، شهید شیخ ‌فرحان بغدادی، شهید سیدعلاء شریفی، دکتر شیخ ‌علی عبدالعزیز جبوری، دکتر ثامر عبیدی، شیخ ‌صفاءالدین دباغ، شیخ‌ حسن طعیمه، ثناء صفّار و دکتر اسلام دباغ اشاره کرد.

وی همچنین از طریق «جمعیت توحید» که در سال ۱۳۴۷ خورشیدی در دانشگاه مدینه‌العلم تأسیس نمود، به ارتقای موقعیت اجتماعی شیعیان و کمک به محرومان پرداخت.

شیخ ‌محمدمهدی خالصی کتابخانه حوزه پدرش را با گردآوری آثار ارزشمند غنا بخشید و در ارتباط فرهنگی با پژوهشگران و نویسندگان کوشید. دکتر عبدالهادی حائری در تألیف کتاب تشیع و مشروطیت و دکتر علی الوردی، جامعه‌شناس عراقی در تألیف سلسله «لمحات اجتماعیه» از منابع این کتابخانه بهره بردند. آیت‌الله همچنین «مرکز اسناد امام خالصی» را برای حفظ میراث تاریخی خاندانش بنیان گذاشت.

رویکرد سیاسی و فکری او درباره

او حامی فلسطین و مقاومت اسلامی بود و در این باره شعارش این بود: «سه حق سازش نمی‌پذیرد: قدس، حق بازگشت و مقاومت». وی همچنین از پیشگامان تقریب مذاهب اسلامی بود و توانست مناسبات حسنه‌ای با فقیهان اهل سنت در عراق و جهان اسلام پی‌ریزی کند. همچنین پرچمدار گفت‌وگوی اسلامی – مسیحی بود و در سال ۱۹۷۷م (۱۳۵۶ش) نخستین فقیه شیعی بود که در واتیکان در حضور پاپ و کاردینال‌ها سخنرانی کرد.

شیخ ‌محمدمهدی خالصی به تبع پدر، از جوانی وارد عرصه مبارزات سیاسی شد. چه چشم در تبعیدگاه پدر چشم بر جهان گشود و شاهد سخت‌ترین مبارزات پدر علیه سلطنت پهلوی، حزب توده، مبلغان مسیحی، بابیت و بهاییت، شیخیه در ایران و ملک‌فیصل اول و دوم و عبدالکریم قاسم و کمونیست‌ها در عراق بود.

آیت‌الله در سال ۱۳۳۸ در حکومت عبدالکریم قاسم به مدت دو ماه بازداشت شد و در سال ۱۳۴۱ نخستین حکم اعدام غیابی به دلیل تمرد نظامی و عدم مشارکت در جنگ با کردهای عراق، از سوی دادگاه نظامی قاسم برایش صادر گردید. حاصل مقاومت و مبارزاتش این شد که در شانزدهم فوریه ۱۹۶۶ در کاظمین هدف سوءقصد قرار گرفت و از ناحیه سینه و قلب به‌شدت مجروح شد. به باور نزدیکانش، نظام سلطنتی ایران مظنون اصلی این سوءقصد بود. بعدها نیز بارها زندانی و تبعید شد. یک بار نیز هیأت مذهبی او در شب عاشورای ۱۳۸۵/ ۲۹ آوریل ۱۹۶۶ مورد حمله مسلحانه افراد ناشناس قرار گرفت و سه تن از نزدیکانش به شهادت رسیدند.

در سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰ش) به دلیل مخالفت شدید با اخراج ایرانیان مقیم عراق، توسط حزب بعث بازداشت و در اداره‌کل امنیت بغداد زندانی شد. سپس در نوزدهم سپتامبر ۱۹۷۸ (۲۸ آبان ۱۳۵۷) به دلیل حمایت از امام خمینی و نهضت اسلامی در ایران مورد خشم دولت ایران قرار گرفت و به تقاضای رسمی ساواک بار دیگر در کاظمین بازداشت و حدود سه ماه در اداره‌کل امنیت بغداد زندانی شد.

آیت‌الله خالصی با افزایش فشارهای امنیتی رژیم بعث، در سال ۱۹۷۹م (۱۳۵۸ش) عراق را برای شرکت در یک کنفرانس بین‌المللی در پاریس ترک کرد، سپس به ادای مناسک عمره پرداخت و چندین سال در دمشق اقامت گزید.

آیت‌الله شیخ ‌محمدمهدی خالصی در سال ۱۳۶۰ از سوریه به قصد دیدار مجدد با امام خمینی در سفری به ایران، در حسینیه جماران با امام ملاقات و درباره مسائل جنگ و اقدام علیه رژیم بعث گفت‌وگو کرد. سپس در سال ۱۳۶۱ به ایران نقل مکان کرد و در تهران رحلت اقامت افکند و «جنبش اسلامی عراق» را تأسیس کرد.

او به دلیل مبارزات علیه رژیم بعث، در سال‌های ۱۳۶۲ و ۱۳۶۶ دو بار در تهران هدف سوءقصد با سلاح گرم قرار گرفت و به‌شدت زخمی شد. آثار این ترورها تا پایان عمر بر تن و ظاهر جسمانی‌اش باقی ماند.

او در کنار مبارزه با حکومت بعثی عراق، ازجمله نخستین مدافعان مقاومت اسلامی در فلسطین، لبنان، عراق و یمن بود.

در سال ۲۰۰۳م با اشغال عراق توسط آمریکا مخالفت شدید کرد و طی فتوایی، یاری ‌رساندن به نیروهای بیگانه را حرام دانست. پس از اشغال عراق نیز روند سیاسی را تحریم کرد و مشروعیت اشغال‌گران را نپذیرفت.

بازگشت به عراق

آیت‌الله خالصی پس از سال‌ها هجرت و تبعید، در سال ۲۰۰۹م (۱۳۸۸) به عراق بازگشت و در مدرسه خود در کاظمین مستقر شد. نماز جمعه را از سر گرفت و خطبه‌هایش نماد اعتراض مردمی به قیمومت آمریکا بود.

تألیفات وآثار

از مهم‌ترین آثار او می‌توان به این آثار اشاره کرد:

لهذا ثار الحسین (ع)

ماذا وراء موقف أمریکا من المسلمین؟ الإسلام لا یبرّئ الیهود من جریمتهم بحق المسیح

الحسین (ع) یفدی دین جدّه بدمه

معجزة المعراج تصدیق للمبعث الشریف

الجمعة المجاهدة: نماذج من خطب الجمعة فی ظل الإرهاب

دور العقیدة الإسلامیة فی التفاهم الإسلامی – المسیحی

خاطرات (دستنویس)

بازنویسی قسمتی از کتاب (نظام عائلهٔ اسلامی) تألیف پدرش.

آیت‌الله خالصی به شعر علاقه فراوان داشت و اشعار کوتاه و ابیات زیبایی به دو زبان عربی و فارسی به‌ویژه در دوره تبعید و هجرت سروده است. یکی از ملمعات او بر ابیات شاعر پرآوازه ایران، سعدی شیرازی است:

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم

فإذا جئتی فلا شکوی ولا همٌّ ولا غَمّ

گر بیایی دَهَمَت جان، ور نیایی کُشدَم غَم

أنا فی الحالَین مَیْتٌ شَرَعٌ جئتیِ، وإن لَم

همین ابیات را به شکل دیگری هم ملمع نمود:

قلتُ تأتینَ وأشکو لکِ ما فی القلبِ مِن هَمّ

چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

أهَبُ الرّوحَ إذا جئتی وإلا فهلاکی لمُحتَّم

من که بایست بمیرم، چه بیایی چه نیایی

این فقیه مبارز و آگاه پس از عمری تلاش و مجاهدت در روز شنبه، اول آذر ۱۴۰۴ در شهر کاظمین به لقاءالله پیوست.

رحمت خدا بر او باد.

۲۵۹

کد مطلب 2146098

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین