به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، مراسم رونمایی از کتاب «نصایح شاهرخی» با حضور جمعی از استادان تاریخ و علوم سیاسی در مرکز همایشهای بینالمللی سازمان برگزار شد. این برنامه به همت سازمان و با همکاری مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب برپا شد و غلامرضا امیرخانی، محمدرضا ابویی مهریزی، عبدالرسول خیراندیش، داریوش رحمانیان، منصور صفتگُل و عباس منوچهری در آن به ایراد سخنرانی پرداختند.
کتاب «نصایح شاهرخی» به عنوان یکی از مهمترین متون اندرزنامهای قرن نهم هجری و منبعی ارزشمند برای شناخت فضای فکری، سیاسی و اجتماعی دوره تیموریان، در مرکز همایشهای بینالمللی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران رونمایی شد؛ نشستی که در آن استادان برجسته تاریخ و اندیشه سیاسی، ابعاد کمتر شناختهشده این اثر را از منظرهای تاریخی، فقهی، فرهنگی و حکمرانی تحلیل کردند.
در معرفی اثر تأکید شد که «نصایح شاهرخی» اندرزنامهای سیاسی دینی از جلال قائنی، فقیه قرن نهم هجری، است که برای شناخت اوضاع اجتماعی، اقتصادی و مذهبی خراسان در عصر تیموریان، منبعی ارزشمند به شمار میآید. این کتاب با تصحیح و تحقیق غلامرضا امیرخانی از سوی مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب منتشر شده است.
جایگاه اندیشهای «نصایح شاهرخی» در فهم فضای فکری قرن نهم هجری
در ابتدای برنامه، عباس منوچهری، استاد تاریخ اندیشه سیاسی دانشگاه تربیتمدرس، جایگاه اثر را در چارچوب تاریخ اندیشه توضیح داد و گفت: «ادب سیاسی در دیسیپلین و حوزه اندیشه سیاسی قرار میگیرد و این اولین نقطه اتصال ما با این کتاب محسوب میشود.»
منوچهری در ادامه به ماهیت نخبهمحور این اثر پرداخت و تأکید کرد: «در این کتاب فقط فقها و اندیشمندان صلاحیت نصحیت به حاکمان را دارند و به همین جهت میتوان گفت این اثر شکلی از نخبهگرایی مترقی محسوب میشود.» وی سپس به نوع متن و جایگاه آن در سنت نصیحتنامهنویسی اشاره کرد و اظهار داشت: «متن کتاب نصایح شاهرخی را میتوان یکی از آثار نصحیتنامه یا همان شریعتنامهنویسی خاصی دانست که به فارسی نوشته شده است.»
این استاد دانشگاه، در پایان اهمیت تاریخی اثر را چنین توصیف کرد: «کتاب نصایح شاهرخی اثری مهم برای شناخت فضای فکری قرن ۹ هجری است و از طریق این اثر می توان مختصات فکری و فرهنگی دوران تیموری و حتی بعد از آن را درک کرد.»
از مناصحت تا اصلاح سیاسی؛ تلاش قائنی برای جایگزینی شریعت بهجای یاسای مغولی
عبدالرسول خیراندیش، به عنوان سخنران دوم در پیام تصویری که برای این برنامه ارسال کرده بود به اهمیت زمانی تألیف اثر اشاره کرد: «کتاب نصایح شاهرخی ظاهرا در سال ۸۱۳ نوشته شده است و منبعی بسیار مغتنم و ارزشمند برای شناخت این دوران محسوب میشود.»
این استاد دانشگاه با توضیح جایگاه محتوایی اثر گفت: «کتاب نصایح شاهرخی در فن مناصحت است اما به آداب ندیمی هم نزدیک میشود، با این تفاوت که به آنچه ندیمان در مجالس خصوصی با شاه مطرح میکنند، محدود نمیماند و سعی کرده است امور شرعی را پیگیری کند.» وی با اشاره به رویکرد شرعی کتاب افزود: «نویسنده حتی در ابتدای کتاب، شاهرخ را بهدلیل شکستن خمرههای شراب مورد تشویق قرار میدهد تا نشانهای از اجرای شریعت باشد.»
خیراندریش در پایان با اشاره به زمینههای تاریخی شکلگیری اثر تأکید کرد که کتاب باید در پیوند با پیامدهای دوره تیمور فهم شود و گفت: «با توجه به زمینههای اجتماعی دوران تیمور، به احتمال زیاد طی تهاجمات متعددی که طی ۴۰ سال انجام داد، به مقدار زیادی از قوانین دوران مغول را در جامعه ایران رواج داده بود؛ یعنی بیشتر قوانین یاسا را بیشتر پیاده کرده بود.» او در ادامه افزود: «در اینجا قائنی سعی دارد بیشتر شرایع اسلام را جایگزین قوانین یاسا کند تا از این طریق به گسترش عدالت در آن زمان جامعه یاری رساند.»
کتابی با پشتوانه فقهی برای هدایت حکمرانی در خراسان قرن نهم
در ادامه منصور صفتگل، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، به ایراد سخنرانی پرداخت. این استاد دانشگاه در توضیح اهمیت تاریخی و کارکردی آثار «نصیحتالملوک» اظهار کرد: «این دست از کتابها و آثار، ضمن اینکه آیینهای برای فرمانروا هستند، به تسهیل اعمال قدرت و شاید تصحیح رفتار و اعمال فرمانروا کمک میکنند و عموما بعد از قرن چهارم هجری با چنین اهدافی نوشته شدهاند.» وی با اشاره به زمینه تاریخی شکلگیری این متون افزود: «به طور معمول دولتهای مستقر و فرمانروایان حاکم به این مسائل نیاز داشتند و همین نیاز، سنت نصیحتالملوک را به یک جریان فکری جدی در تاریخ سیاسی جهان اسلام بدل کرده است.»
صفتگل یکی از وجوه مهم «نصایح شاهرخی» را ظرفیت آن برای شناخت تاریخ اسماعیلیان پس از سقوط الموت دانست و گفت: «یکی از مهمترین وجوه کتاب نصایح شاهرخی مربوط به تاریخ اسماعیلیان بعد از دوران الموت است. ما میدانیم که تحقیقات منظم درباره اسماعیلیان تا زمان الموت انجام شده، اما درباره سرنوشت اسماعیلیه پس از آن تقریبا اطلاع دقیق و پژوهش جدی وجود ندارد.» وی افزود: «این مسئله درباره اسماعیلیان خراسان پررنگتر است و خوشبختانه انتشار این کتاب کمبود اطلاعات ما را درباره اسماعیلیه قهستان و خراسان جبران میکند.»
این عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در جمعبندی توضیحات خود بر جنبه فقهی و شرعی اثر تأکید کرد و گفت: «در کتاب نصایح شاهرخی، نویسنده تأکید زیادی بر امر شرعی و فقه دارد و پیدرپی به متون فقهیِ متناسب با شرایط مذهبی خراسان قرن نهم، که بیشتر حنفی و شافعی بوده است، استناد میکند.» وی افزود که این ویژگی نشان میدهد نویسنده «احتمالا متنی برای نخبگان آشنا با مبانی فقهی یا متنی برای فرمانروا و مقامات صاحب نفوذ فراهم کرده تا از این طریق با شیوههای حکمرانی و مبانی شرعی آن آشنا شوند.»
تشریح ابعاد فرهنگی و تمدنی «نصایح شاهرخی»
محمدرضا ابوییمهریزی، عضو هیأت علمی دانشگاه بینالمللی اهلبیت، در آغاز سخنان خود با تأکید بر جایگاه برجسته این اثر در مطالعات تیموریان گفت: «کتاب نصایح شاهرخی حقیقتا کتاب بسیار مهم و ارزشمندی است که واجد نکات بسیار مهمی به جهات فرهنگی، ادبی، اجتماعی و حتی فهمی کلامی و بعضا جغرافیایی است و اطلاعات بسیار مهمی درباره قرن نهم هجری، بهویژه دوران تیموری، در اختیار مخاطب قرار میدهد.»
وی در ادامه به یکی از وجوه متمایز این اثر اشاره کرد و ضمن تأکید بر پیوندهای فکری و فرهنگی خراسان با غرب جهان اسلام افزود: «موضوعی که به نظر من باعث تمایز این کتاب شده و خود دکتر امیرخانی نیز در مقدمه به آن اشاره کردهاند، پیوند فرهنگی است که میان خراسان با غرب برقرار است؛ پیوندی که همواره وجود داشته اما این اثر توانسته است زوایای گفتهنشدهای از آن را نشان دهد.»
ابویی مهریزی در بخش پایانی سخنان خود با ترسیم فضای فکری قرن نهم و زمینههای نگارش کتاب تأکید کرد: «با توجه به فقدان نهاد خلافت و غلبه تدریجی اندیشههای صوفیانه در خراسان پس از حمله مغول، کتاب نصایح شاهرخی با رویکردی فقیهانه و متشرعانه وارد میشود تا حاکمان را نصیحت کند. در واقع قائنی میکوشد برخی سنتهای مغولی در حوزه خراج و مالیات و همچنین مسائلی مانند میخواری را اصلاح کند و شریعت را در قلمرو خود حاکم سازد.»
بازخوانی انتقادی سنت اندرزنامهنویسی
در بخش دیگری از برنامه، داریوش رحمانیان، عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران، در آغاز سخنان خود ضمن قدردانی از زحمات غلامرضا امیرخانی در تصحیح این اثر، «نصایح شاهرخی» را کتابی مهم در حوزه تاریخ ایران دانست و با طرح خوانش انتقادی از سنت نصیحتنامهها، مسیر تحلیل خود را آغاز کرد. او با اشاره به بیت معروف حافظ گفت: «اگر به تاریخ اندیشه سیاسی خودمان نگاه کنیم میبینیم اندیشمندان ایرانزمین دقیقا عکس این تصور بودند و رموز مصلحت ملک خسروان را نمیدانستند، بلکه باید به آنان آموخت که چگونه حکمرانی کنند.»
وی سپس با استناد به برخی مباحث نظری و روانشناختی، به نقد تصور رایج درباره عقلانیت سیاسی پرداخت و اظهار داشت: «دستکم از فروید به بعد اثبات شده که این یک افسانه است که ما انتخاب عقلانی داریم؛ امروز میدانیم رشنال چویس یک افسانه است و کنشها بر پایه گرایش و عواطفی بنا هستند که بر ما پنهاناند و همچون دیکتاتوری درونی بر رفتار ما فرمان میرانند.»
رحمانیان در پایان این مباحث را به سنت اندرزنامهنویسی پیوند زد و با طرح پرسشی بنیادین درباره کارکرد واقعی این متون در مهار قدرت سیاسی تصریح کرد: «این پرسش جدی است که آیا سنت اندرزنامهنویسی میتواند بر اسب سرکش قدرت مهارنشده لگام بزند؟ مسئله عدالت یک آرمان است و تنها با اندرزنامهنویسی جامه عمل نمیپوشد و نباید نسبت به این سنت دچار توهم و شعارزدگی شد.» وی تأکید کرد: «مهمترین کارکرد اندرزنامهنویسی، اگر مؤثر باشد، باید مهار قدرت یا حداقل تأثیرگذاری بر آن باشد.»
روایت مصحح اثر از اهمیت تاریخی کتاب و فرایند تصحیح
غلامرضا امیرخانی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و مصحح کتاب «نصایح شاهرخی»، به عنوان سخنران پایانی برنامه با قدردانی از استادان حاضر، نشست را نشانهای از اهمیت علمی اثر دانست و گفت: «پنج سخنران عزیز برنامه بدون اینکه سخنان تکراری عنوان کنند به این کتاب پرداختند و حتی جملهای هم تکراری نبود و این برای من خیلی جالب بود و نشان میدهد که موضوع کتاب، موضوع کماهمیتی نیست.» وی افزود: «این امر برای من اثبات کرد که سخنرانان محترم همه بسیار مسلط و فرهیخته هستند و نشان میدهد انتخاب سخنرانان برای این نشست کاملا درست و دقیق بوده است.»
در ادامه، او درباره نحوه آشنایی و انتخاب کتاب برای تصحیح توضیح داد و اظهار کرد: «طی ۲۷ سالی که روی تاریخ این دوره کار کردهام، بارها به نام این کتاب برخورده بودم. در یک سفر شخصی به اتریش، از کتابخانه ملی وین تصویر نسخه منحصربهفرد آن را گرفتم که تنها همانجا نگهداری میشد. این کتاب همیشه در گوشه ذهنم بود تا اینکه در دوره کرونا که فراغتی حاصل شد، دیدم بهترین فرصت برای تصحیح آن است.»
امیرخانی سپس به سختیهای کار و شخصیت نویسنده اثر اشاره کرد و گفت: «به نظر خودم مقدمه و تعلیقات کتاب خیلی وقت گرفت، چون مباحث تاریخی آن باید دقیق استخراج میشد. قائنی انسان مهمی بوده است؛ فقیه، واعظ و از همه مهمتر محتسب، و سالهای زیادی در هرات محتسب بوده است و شما میدانید که وظایف محتسب در تمدن اسلامی بسیار گسترده بوده است.»
وی در ادامه به اهمیت تاریخی زمان تألیف اثر پرداخت و تصریح کرد: «سال تألیف کتاب سال بسیار مهمی است؛ سال ۸۱۳، سال آغاز استحکام حکومت شاهرخ بعد از غلبه بر مدعیان قدرت است. هفت سال طول کشید تا اوضاع تثبیت شود. درباره مخاطب کتاب نیز برخلاف نظر دوستانی که الغبیگ را مطرح کردهاند، من معتقدم مخاطب این کتاب شاهزاده بایسنقر است.»
امیرخانی سپس تصویر بزرگتری از فضای فکری و فرهنگی دوره ارائه کرد و گفت: «در دوره شاهرخ کمتر به مسئله تصوف و عرفان پرداخته شده است. شاهرخ بسیار متشرع و مقید به مذهب حنفی بود و حتی در نماز جماعت شرکت میکرد. در این دوره زبان فارسی اهمیت بالایی پیدا میکند و ما تقریبا هیچ اثر تاریخی به زبان عربی در قرن نهم نداریم. باید در همین پارادایم فرهنگی و فکری به کتاب نصایح شاهرخی نگاه کرد؛ نویسنده فقیه است و تقریبا هیچ ذوق ادبی و عرفانی ندارد.»وی در پایان تأکید کرد: «این اثر عملا تنها اندرزنامه فارسی قرن نهم است؛ زیرا سلوکالملوک حداقل صد سال بعد نوشته شده است.»
در خاتمه این برنامه، بخش پرسش و پاسخ برگزار شد و نشست با گفتوگوی حاضران و طرح دیدگاهها و پرسشهای تخصصی به پایان رسید.
۲۵۹





نظر شما