شرق: آنچه در روزهای اخیر در مناطق مرزی جمهوریآذربایجان و ارمنستان روی داده، توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرده است، زیرا این رویدادها همزمان است با دیدار هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا از منطقه. این رویدادها این پرسش را پیش میکشد که آیا دو کشور میتوانند به سوی یک درگیری تمامعیار و به اعتباری به جنگ کشیده شوند؟ پاسخ دشوار است ولی در این شکی نیست که هیچ کدام از طرفین آمادگی یک درگیری تمامعیار را ندارند؛ ارمنستان بیشتر از نظر بودجه و تامین مالی جبههها و جمهوریآذربایجان از نظر ساختار داخلی جامعه؛ جامعهای که در آن برخی تضادهای طبقاتی به این شک دامن میزند. تولید ناخالص داخلی ارمنستان 10 برابر کمتر از جمهوریآذربایجان است و جمعیت این جمهوری سه برابر جمهوری ارمنستان. این نوع درگیریها و کشیده شدن به نبردی فراگیر ارمنستان را از نظر مالی و جمهوریآذربایجان را از نظری دیگر فرسوده خواهد کرد. جمهوری آذربایجان گناه شکست در جنگ را بر گردن روسیه و دیگر کشورهای منطقه میاندازد و ارمنستان، جمهوریآذربایجان را به جنگطلبی متهم میکند. هر کدام از دو طرف استدلالاتی برای شکست مذاکرات دارند، در حالی که از می سال 1994 (حدود 20 سال پیشتر) آتشبس گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری در اروپا برقرار و پایدار است، نتایج دهها بار دیدار مقامات دو کشور با میانجیگری کشورهای منطقه و فرامنطقهای ره به جایی نبرده است.
جمهوریآذربایجان در داخل، مخالفانی برای آغاز یک درگیری همهجانبه در جبهه قرهباغ دارد که از دو قطب متضاد اجتماع تشکیل میشود؛ طبقه تازه به دوران رسیدهای که از درآمدهای نفتی متنعم شده و ثروتمندان و تکنوکراتها و دولتمردان را در بر میگیرد که وقوع جنگ را به نفع خود نمیدانند و نیک آگاهاند که آغاز جنگ، معادله را بر هم زده و مقام و جایگاه و ثروت آنان را به مخاطره خواهد انداخت. از سوی دیگر تهیدستان طبقهای دیگرند که تمایلی به جنگ و مشارکت در جبهه را ندارند و بر این باورند که چیزی برای از دست دادن و به دست آوردن ندارند و نمیخواهند خود را به مخاطره بیندازند و خواهان ادامه وضع موجودند. از دیگر سو پناهندگان جنگی هستند که آنها هم برخی با جذب در جامعه شهری باکو و پیرامون، خواهان ادامه وضع موجودند و برخی دیگر که از مکنتی برخوردار نیستند، خواستار نبرد و به دست آوردن سرزمینهای ازدسترفته خود و بازگشت به موطن خویشاند. نیروهای نظامی جمهوریآذربایجان از قدرت زیادی در برابر نیروهای ارمنستان برخوردار شدهاند که در سایه درآمدهای نفتی از تجهیزات و امکانات کافی برای آغاز نبرد و بازگرداندن سرزمینهای ازدسترفته قرهباغ بهرهمند هستند که در صورت تقویت پشت جبهه و تقویت روحیه دفاع ملی و وحدت ملی، یارای حمله و به دستگیری دوباره کنترل قرهباغ را دارند. این نیروها چندین برابر نیروهای ارمنی از قدرت، توان، تجهیزات، امکانات و تامین مالی برخوردارند.
اما پشت جبهه که جامعه غیرنظامی را تشکیل میدهد، مدتهاست که جبههها را فراموش کرده است. جو روانی موجود از آمادگی روحی نبرد برخوردار نیست و نمیتواند روحیه نبرد و دفاع را در بین جامعه و بهویژه نیروهای نظامی تقویت و پاسداری کند. پایتخت (باکو) برخوردار از رفاه و پیشرفت کشور، در رفاه و تجملات سالهای اخیر بر خود میبالد و در حال تبدیل شدن به کویت «خزر» است. به همین سبب در آن کمتر نشانی از جبهه، جنگ و روحیه دفاع دیده نمیشود. در سالهای اخیر باکو از پیشرفت چشمگیری برخوردار شده که میتواند «یورو ویژن» را برگزار کند، هر چند مخالفانی در همان شهر باکو داشته باشد. زمزمههای مخالفان و احزاب و اوپوزیسیون گاهی خواب دولتمردان را آشفته میکند و ساختارهای دولتی را به چالش میکشد. رشد جریانهای رادیکال میتواند دغدغه بزرگی برای حکومت باشد که جامعه خفته مسلمان را بیدار میکند. اما در یک جنگ همه طرفین درگیر بازنده خواهند بود، جنگ جایگزین عقلانیت است. بهترین راه مصالحه است که هنر سیاست نام دارد.
در گام نخست، تبعات منفی جنگ، منطقه را به آشوب میکشد. روسیه پوتین به نفع ارمنستان به پا خواهد خاست و ارمنستان محصور در بین ترکیه و گرجستان و ایران را با دیدی دیگر خواهد نگریست و طرفین درگیر، با جمهوریآذربایجان غربگرا و خارج از مدار روسیه به نبرد خواهد پرداخت. ترکیه نیز سکوت اختیار نخواهد کرد، هر چند بر دیپلماسی فرصتطلبانه و تهدیدات طرف ارمنی و طرفدارانش خواهد افزود ولی بعید خواهد بود که وارد کارزار شود و از سرعت قطار شتابناک توسعه خود بکاهد. اما ایران بیطرف خواهد بود زیرا با هر دو طرف مناسبات حسن همجواری دارد و به همسایگان درگیر پند خواهد داد که از درگیری پرهیز و منطقه را به آشوب نکشند
هر چند بر دیپلماسی فرصتطلبانه و تهدیدات طرف ارمنی و طرفدارانش خواهد افزود ولی بعید خواهد بود که وارد کارزار شود و از سرعت قطار شتابناک توسعه خود بکاهد.
کد خبر 219347
نظر شما