به گزارش خبرآنلاین، «خانواده تیبو» نوشته روژه مارتن دوگار با ترجمه ابولحسن نجفی از آن دست رمان هایی است که هیچگاه کهنه نمی شود و همیشه خواندنی است. «دفترچه خاکستری، ندامتگاه، فصل گرم، طبابت، سورلینا، مرگ پدر، تابستان 1914 و سرانجام» عنوان فصل های این کتاب چهار جلدی است که انتشارات نیلوفر تا کنون چندین بار آن را تجدید چاپ کرده است. این مجموعه با قیمت 45هزار تومان منتشر شده است.
خانواده تیبو داستان زندگی یکی از افراد ثروتمند و با نفوذ فرانسه در اوایل قرن بیستم است. در طول داستان، ژاک جوان و سرکش، به واسطهٔ جمعهای دوستانه، با تغییر و تحولات تدریجی در اروپا و اندیشههای سوسیالیستی آشنا میشود. این آشنایی او را دچار کشمکشهای درونی برای پیوستن یا نپیوستن به این جریانات فکری میکند، اما عاقبت، او به نهضتهای انقلابی میپیوندد. اما آنتوانِ پزشک به تغییر وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه از طریقی به غیر از انقلاب معتقد است. وی بیشتر ترجیح میدهد در مطب کوچکش به طبابت بپردازد و غوطهور در زندگی آرام و بی دغدغهاش باشد تا اینکه خود را درگیر بحثها و جدلهای گروههای مبارز و انقلابی کند.
دوگار خود در مراسم دریافت جایزه نوبل به خاطر این رمان خواندنی میگوید: «رمان نویس واقعی کسی است که میخواهد همواره در شناخت انسان پیش تر برود و در هریک از شخصیتهایی که میآفریند زندگی فردی را آشکار کند، یعنی نشان دهد که هر موجود انسانی نمونه ایست که هرگز تکرار نخواهد شد. اگر اثر رمان نویس بخت جاودانگی داشته باشد به یمن کمیت و کیفیت زندگیهای منحصر به فردی است که توانستهاست به صحنه بیاورد. ولی این به تنهایی کافی نیست. رمان نویس باید زندگی کلی را نیز حس کند، باید اثرش نشان دهنده جهان بینی خاص او باشد. هر یک از آفریدههای زمان نویس واقعی همواره بیش و کم در اندیشه هستی و ماورای هستی است و شرح زندگانی هریک از این موجودات، بیش از آنکه تحقیقی درباره انسان باشد، پرسش اضطراب آمیزی درباره معنای زندگی است.»
هوشنگ گلشیری نیز درباره این کتاب می گوید: «کتاب به دست نشسته پشت میزی یا لم داده توی صندلی راحتی، یکی از زیباترین مناظر جهان است. صفحه به صفحه میخوانیم و ورق میزنیم، فارغ از چند و چون این زندگی روزمره و به دور از صداهای گوش خراش این جهان، در زندگانی موجود در کتاب غرق میشویم و چون سر بر میآوریم خود را و جهان را بهتر و عمیقتر شناختهایم. خانواده تیبو اثر روژه مارتن دوگار به ترجمه ابوالحسن نجفی لذتی چنین را فراهم میکند. ماهی و اگر به خست ورق بزنید، چند ماهی خلوتتان را پر خواهد کرد و حاصل شاید این باشد که با زندگانی خانوادهای در آغاز این قرن آشنا شوید و با این قرن که ما در پایان آنیم.
راستی زیباست وقتی پشت میزی مینشینید و یا در صندلی راحتی لم میدهید و کتابی را صفحه به صفحه ورق میزنید، به ویژه اگر کتابی باشد مثل خانواده تیبو که اگر فقط چند صفحه از آن را بخوانید، با دریغ زمین خواهید گذاشت و فردا در این التهاب خواهید بود که کی باز به دستش میگیرید و ورق میزنید.»
در بخش هایی از کتاب می خوانیم:
«آنتوان و ژاک دوباره سوار درشکه شده بودند. اسب تقریبا پیش نمی رفت و گویی با سم هایش روی سنگفرش قاشقک می زد. کوچه ها تاریک بود. بوی پارچه خیسیده در فضای تاریک درشکه پیچیده بود. ژاک می گریست. سرش را با درماندگی به شانه برادر تکیه داد. آنتوان بازوی خود را دور او حلقه کرد. نخستین بار بود که خجالت میان آنها حایل نمی شد...»
*
آنتوان به ساعتش نگاه کرد و به سوی ژاک برگشت:
- خب کار دیگری اینجا نداری؟
- من؟ نه.
تازه داشت متوجه می شد که تبخال گوشه لبش را که یک هفته پیش درآمده بود و دوباره بی اراده گزیده است : لابد هنگام اعلام نتایج : و اکنون خون از آن می آید. آنتوان گفت: پس برمی گردیم. من قبل از شام باید سری به بیمارستان بزنم. هنگامی که از در حیاط بیرون می رفتند، فاوری را دیدند که برای شنیدن اخبار شتابان می آمد. با لحن مظفرانه ای گفت: دیدید! خبری که من شنیدم درست بود؛ انشای فرانسه ژاک بی نظیر بوده است.
*
خانم فونتاین با خود می اندیشید: همیشه به خودم دروغ می گویم. اگر با خودم صادق بودم دیگر نمی توانستم امیدوار باشم. نزدیک یکی از پنجره های اتاق پذیرایی ایستاده بود. بی آنکه پرده را کنار بزند، لحظه ای رفت و آمد ژورم و دانیل را در باغ تماشا کرد. با خود گفت: راستگوترین مردم چه راحت می توانند با دروغ زندگی کنند! ولی همچنان که غالبا نمی توانست مانع لبخند زدن خود شود، نمی توانست بر این خوشبختی تازه که گاه گاه چون موجی از درونش سرریز می کرد، راه ببندد.»
ساکنان تهران برای تهیه این کتاب کافیست با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و آن را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. باقی هموطنان نیز می توانند با پرداخت هزینه پستی، تلفنی سفارش خرید بدهند.
6060
نظر شما