۰ نفر
۲۸ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۲۳

-

بسم الله الرحمن الرحیم
دوست و برادر عزیزم جناب آقای رضا امیرخانی

سلام و درود بر شما!
وظیفه خود می‌دانم که به احترام رمان قیدار، ‌تمام قد از جا برخیزم و به شما به خاطر خلق این رمان خواندنی و شکوهمند تبریک بگویم.
اغراق نیست اگر بگویم که جای این رمان، در ادبیات داستانی امروز خالی بوده است و قیدار با اقتدار و افتخار این جای خالی را پر کرده است.
رمانی که در خشکسالی و برهوت ادب و جوانمردی و مروت، خبر از چشمه سار زلال عیّاری و فتوّت بیاورد و با محمل پرداختن به صنف و طیفی ناشناخته و نپرداخته ، به احیای ارزشهای مشرف به انقراض بپردازد.
رمان قیدار احیاگر فرهنگ و آدابی است که در ذات مردم ما به دلیل ریشه های اسلامی و ایرانی وجود داشته و تهاجمات بیرونی و تسامحات درونی ، بر آن غبار غفلت و نسیان نشانده.
رمان قیدار، اثری ماندگار در ساحت ادبیات معنوی ، دینی، اسلامی و به تعبیر دقیق تر، ‌شیعی و عاشورایی است. چرا که مشی و منش فتوت و جوانمردی را در نسبت با مبداً و منشاً آن که خلق و خوی مصطفوی و شیوه و مرام مرتضوی و تشیع عاشورایی و کربلایی است ، تعریف و تصویر می کند.
خلق رمان قیدار، خدمت به زبان و ادب پارسی است، چه از لحاظ مکتوب و ماندگار کردن بخشی از ادبیات شفاهی و چه از حیث ابداع عبارات و افزودن ترکیبات تازه به گنجینه مکتوب فرهنگ و ادب این سرزمین.
رمان قیدار از حیث زبان ، اثری محکم و استوار است. آن دست و پنجه ای که نویسنده در آثار پیشین با اسب سرکش زبان ، نرم کرده ، ‌در قیدار از آن مرکبی رام و راهوار ساخته ، آنچنان که در مسیرهای سنگلاخ و گردنه های هولناک ، ‌با همان آرامش و طمانینه راه می سپرد که در بستر نرم و هموار .
رمان قیدار به لحاظ شخصیت پردازی کاری تحسین برانگیز و در خور توجه است . در ساخت و پرداخت شخصیت ، رمان قیدار را می توان به تابلویی تشبیه کرد که شخصیت قیدار همانند ماه در نقطه طلایی آن نشسته و شخصیت های دیگر ، هر کدام به میزان دوری و نزدیکی و نیز تعریف و ارتباط و جایگاهشان نسبت به آن ، در سایه روشن قرار گرفته اند و طیفی از روشن ترین خاکستری تا تیره ترین آن راتشکیل داده اند . و طرفه این که این ماه نیز خود ، نور مطلق نیست ، منیر نیست ،‌ مستنیر است ، کره ای است که نورش را از خورشید «سیدگلپا» می گیرد و در چرخش و نسبت و قرارگاهش با خورشید «سید گلپا» به سمت روشنی یا تیرگی میل می کند و نورش کاهش و افزایش می یابد .
و البته و هنوز من این تعبیر را مسامحه آمیز می شمرم و بر این باورم که تقسیم شخصیت ها به سفید و سیاه و خاکستری در رمان به دورانی بر می گردد که در هنر سینما هم فیلم ها همه سیاه و سفید بودند و تصاویر در اوج تنوع ، به خاکستری می رسیدند . امروز که هنر سینما به این تنوع رنگ دست یافته است ، رمان نباید محصور این دو رنگ بماند و نویسنده نباید از شکستن قواعد ماضی و قاب های کهنه بهراسد .
در باب رمان قیدار هنوز حرفهای بسیار مانده است که در مجال این مقال نمی گنجد. پس مابقی حرفها را تا فرصتی دیگر فرو می گذارم و این یادداشت را با یک توصیه تذکار به پایان می برم.
جناب امیرخانی عزیز ! از آنجا که شما به مختصات و مناسبات این روزگار واقفید و قواعد بازی را به خوبی می شناسید ، قطعا منتظر تقدیر و تحسین و اعطای جایزه از سوی مجامع رسمی و جشنواره های موجود نیستید . توصیه من این است که برای پذیرش و تحمل تیرهای تهاجم و تخریب ، آماده و مهیا باشید . شما با خلق رمان قیدار، عمارتی عظیم و شکوهمند ، استوار بنا کرده اید. این عمارت ،‌به همان میزان که در دل عابران فرهیخته و سلامت ،‌ ایجاد وجد و سرور و شعف خواهد کرد ، بغض و عداوت رهگذران نادان و ناتوان را برخواهد انگیخت و وجود ورشکسته گان به تقصیر در حوزه ادب و هنر را از حقد و حسد و کینه سرشار خواهد کرد . تهاجم ها و تخریب ها و تکفیرهای پس از خلق رمان «من او» را از یاد نبرده اید و نبرده ایم . آنچه اکنون شما باید باور کنید این است که هم رمان قیدار به مراتب از رمان «من او» فاخرتر و قوی تر وتاثیرگذارتر است - و طبعا مستعد تهاجمات جدی تر و گسترده تر - و هم آن مهاجمان ، امروز از آن زمان قدرتمند و با نفوذترند و به ابزار و ادوات و امکانات رسمی و غیر رسمی مجهزتر.
خلاصه این که مبادا این تحرکات سازمان دهی شده که پیش از این بوده و از این پس هم خواهد بود شما را دچار خستگی و آزردگی سازد.
خداوند بر توفیق و قوت قلم شما که همچون گذشته با اتکاء و اتکال به خداوند در مسیر حضرتش پیش خواهد رفت بیفزاید.
21

کد خبر 221464

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 32
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سعيد IR ۱۳:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    42 4
    اي جان. لذت بردم از خواندن اين متن و كتاب قيدار
  • محمد IR ۱۴:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    42 4
    مرحبا به سيد مهدي شجاعي بزرگوار و آفرين به رضا اميرخاني.
  • بدون نام IR ۱۶:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    9 5
    وقتی برد مردان ایمانی در الگو شدن کم می شود باید به دوران لوطی گری برگردیم منظورم این نیست که لوطی ها بی ایمان بودند اما خودمان را گول نزنیم برد ایمانی آن ها تا شمشیر مولا و یا علی گفتن و ایام دهه امام حسین بود و بجز این پیش می آمد در همه سور ساطی بودند حالا من به موضوع داستان کار ندارم اما به احترام ایستادن جناب شجاعی هم کمی تامل برانگیز است. عیاران جماعت دیگری بودند که با لوطی صفت ها چندان هم خوانی نداشتند هر چند روزگار عیاری هم قابل نقد است خلاصه کنم دلم می خواست این قلم در خدمت معرفی یکی از همان یکه تازان جنگ بود همان هم که هم عیار بودند هم لوطی هم ... مرد ایمانی
  • محسن IR ۱۷:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    37 2
    ممنون آقای شجاعی که نشان دادید بزرگوارید و بزرگزاده و از کار خوب تعریف می‌کنید به خلاف بعضی که حسادت می‌کنند.
  • بدون نام IR ۱۷:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    31 3
    من هم به آقای امیرخانی تبریک می‌گویم.
  • منیر DE ۱۸:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    31 3
    در این زمانه که همه به فکر خرده گیری از دیگران و به ظن خود بالا بردن خودشان در هر زمینه ای هستند این باعث افتخار و مباحات است که نویسنده ای چیره دست مانند سید مهدی شجاعی از همکار خود قدر دانی کند. این جز شان والای خود سید را نمی رساند. ممنون از شکستن حصر تعریف و تمجید به جا از اصحاب فضل.
  • حسني IR ۱۸:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    22 4
    اينو استادشجاعي درست ميگن كه رمان شكوهمنديه. هركي قيدارو خونده ازفضاي جذاب و پيام اون لذت برده
  • بدون نام IR ۱۹:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    14 3
    ، بغض و عداوت رهگذران نادان و ناتوان را برخواهد انگيخت و وجود ورشكسته گان به تقصير در حوزه ادب و هنر را از حقد و حسد و كينه سرشار خواهد كرد شجاعي جان، نگو نفهميديم اسم چه كسي را آورده اي!!
  • بدون نام IR ۱۹:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    10 2
    متلك‌هاي سيد در اين نوشته، بدجوري جان به قول مرحوم قيصر «عابران»‌ و رهگذران را سرشار خواهد كرد!
  • عمو اغلی US ۱۹:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    9 1
    البته رضا امیر خانی هم از روزگار " من او"پوست کلفت تر شده . آقای شجاعی شما خیلی نگران نباش
  • فرهاد IR ۱۹:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    28 3
    من ازعلاقمندان آثارسيدمهدي شجاعي و اميرخاني هستم. در اين نوشته تواضع موج مي زند و دور از حسادت هاي مرسوم است. واقعا درس آموز بود
  • م IR ۲۰:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    12 2
    دست مريزاد
  • مسعود IR ۲۳:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    10 1
    استاد از نوشته شما لذت بردیم
  • علی از قم IR ۲۳:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    10 2
    بسیار دقیق و با اشاره هایی دلنشین
  • وحید IR ۲۳:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    18 8
    رضا امیر خانی نابغه داستان نویسی معاصر ماست
  • بی نام IR ۲۳:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    8 6
    قیدار به من او نمی رسد
  • سعید از اصفهان IR ۲۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    11 3
    قیدار عالی است
  • سپیده IR ۲۳:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۸
    9 3
    من اين تعبير را مسامحه آميز مي شمرم و بر اين باورم كه تقسيم شخصيت ها به سفيد و سياه و خاكستري در رمان به دوراني بر مي گردد كه در هنر سينما هم فيلم ها همه سياه و سفيد بودند اشارتون عالی بود ممنون از یادداشت قشنگتون
  • حسنعلی بابالو IR ۰۹:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
    10 2
    قیدار یکی از شهرهای استان زنجان ومدفن قیدار نبی نوه حضرت سماعیل میباشد و کلا مدفن سه پیامبر در ایران است که قیدار نبی هم یکی از آنهاست
  • فريد IR ۰۹:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
    13 2
    يك جريان حسود و بي ذوق ادبي هست كه حقد و حسد خود با هنرمندان مسلمان موفق را پشت ادعا ورياكاري هاي ارزشي پنهان مي كند. برخوردي كه اينها با شجاعي ومجيدي و ميركريمي وحاتمي كيا وكمال تبريزي و كاكايي واميرخاني داشته و دارند ريشه درهمين نكته اي داردكه آقاي شجاعي گفته اند
  • محدثه IR ۱۱:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
    15 1
    تقدیر خالق"کمی دیرتر: از خالق :قیدار: هر دو کتاب از پر فروش های نمایشگاه امسال بودند.. و من واقعا از خوندن هر دو لذت بردم..
  • بدون نام IR ۱۷:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
    7 1
    عالی
  • بدون نام IR ۱۷:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
    10 1
    بحق قابل ستایش است و تایید آسید مهدی بر زیبایی این اثر بسیا با اهمیت است
  • بدون نام IR ۱۷:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
    9 4
    خواندن قیدار را به جوانان توصیه میکنم و میگویم به هوش باشید همان هایی که فیلم فارسی را مسخره می کنند، بدنبال حذف این فرهنگ درجامعه ایرانی هستند. فتوت وجوانمردی نباید از جامعه رخت بندد
    • سیاوش EU ۱۷:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
      5 4
      حرف شما را قبول دارم اما آنهایی که فیلم فارسی را مسخره می کنند هم قدر و جایگاه این فیلم را نمی داننند
    • بدون نام IR ۲۳:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
      4 0
      جرو آن های که فیلم فارسی را نهی می کنند یا فرهنگ ایرانی را تخطئه نیستم اما معتقدم این فرهنگ جوانمردی هم نه آن است که شما خیال می کنید مغزش با نمای اش فرق داشت این را سر بسته گفتم بلکه کسی از مردمان آن دوران حرفم را بخواند اضافه کند که چه می گویم نشد خودم توضیح می دهم
  • شبنم EU ۱۷:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
    10 0
    استاد شجاعی از قلم زیبای شما و نگاه دقیقتان متشکرم .
  • احمد از اصفهان EU ۱۷:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
    7 0
    بسیار لذت بردم
  • ع. س. آ IR ۲۰:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
    11 18
    سایت محترم، این همه نظر موافق گذاشتی پس نظر من مخالف را هم درج کن. آقای امیر خانی نویسنده ای است که دست کم بخشی از شهرت و فروش کتابش را مدیون رسانه ها و تبلیغات دولتی است. درست مانند مصطفی مستور و ... هنر با «انتقاد» گره خورده است و نیز با آفرینش. در آثار ایشان نه انتقاد دیدم و نه آفرینش! روایت را حتی کودکان هم بلدند. اما آفرینش؟! به قول دکتر شفیعی کدکنی؛ گروهی فقط در سی سی یو مطبوعات و رسانه ها زنده اند! زمان می گذرد و بسیار چیزها ثابت خواهد شد!
  • مائده IR ۲۳:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
    8 1
    مقاله ی جالبیه.قیدار شایستگی این همه تقدیر رو داره.
  • مهدیه از تبریز IR ۱۳:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۳۱
    11 2
    "قیدار"عالی بود خیلی لذت بردم
  • مریم IR ۱۹:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۶
    1 0
    سلام واقعا به رضا امیر خانی تبریک میگم واقعا با قیدار زندگی کردم! و تبریک بسیار بیشتر به سید مهدی شجاعی عزیز بابت این تبریک