۰ نفر
۹ آبان ۱۳۸۸ - ۱۵:۲۳

فرزاد مؤتمن کارگردان فیلم سینمایی «صداها»، این فیلم را بزرگترین بازنده طرح جدید اکران فیلم‌‌های فرهنگی می‌داند.

علی اناری: جدیدترین طرح اکران فیلم‌های فرهنگی عاقبت با نمایش فیلم «صداها» ساخته فرزاد مؤتمن تولد خود را جشن گرفت. اجرای این طرح که در تازه‌ترین مدل ارائه «نوعی دیگر» نام یافته است، ماه‌ها قبل از سوی مهدی کرم‌پور رئیس شورای صنفی نمایش به اهالی سینما و فرهنگ‌دوستان بشارت داده شده بود.

بلاتکلیفی همیشگی و پایان ناپذیر فیلم‌های فرهنگی و مخاطب خاص در وادی اکران مقوله‌ای نیست که سینماگران و اهالی فرهنگ از آن بی‌خبر باشند. به یاد بیاوریم طرح «آسمان باز» را که پس از یکسال کش و قوس عاقبت به نتیجه نرسیدو قبل از رسیدن به دو سالگی جوانمرگ شد. اما امروز «نوعی دیگر» وضعیتی متفاوت‌تر از گذشتگان خود دارد و بیم آن می‌رود که بد اقبال‌تر از «آسمان باز»، حتی به یکسالگی نیز نرسد.

«صداها» به اکران رسیداما حقیقت این است که کارگردان، تهیه‌کننده، سرمایه‌گذار و حتی دوستداران «صداها» از نحوه اکران آن راضی نیستند. نمایش، آن هم در پنج تک سانس، همه چیزی نبود که صاحبان و دوستداران این اثر انتظارش را داشتند. «صداها» به عنوان فیلمی پر بازیگر و داستانگو امروز چوب خور صفتی شده است به نام «فیلم فرهنگی»، که همه مانده‌اند تعریفش بدانند یا داغ ننگ. تصمیم گرفتیم برای روشن شدن برخی مسائل به سراغ فرزاد مؤتمن کارگردان فیلم برویم. این وسط اگر قرار باشد دل کسی بیش از بقیه به حال «صداها» بسوزد آن شخص تنها و تنها فرزاد مؤتمن است و بس. 

با یک سؤال کلیشه‌ای شروع می‌کنم؛ از ایده اولیه و چگونگی شکل‌گیری فیلمنامه «صداها» بگویید؟
راستش را بخواهید ایده اصلی «صداها» متعلق به آقای سعید عقیقی فیلمنامه‌نویس آن است. من و سعید عقیقی بعد از شب‌های روشن فرصتی برای همکاری مجدد پیدا نکردیم. البته طرح‌هایی داشتیم مثل «دل تاریکی»، یک اقتباس از داستایوفسکی به اسم «نازنین»، یک اقتباس از پل آستر به اسم «شب پیشگویی» یا «داستان دوست» که اقتباسی بود از «داستان خانوادگی» واسکو پراتولینی و. . . متأسفانه هیچ‌کدام از این تلاش‌ها به نتیجه نرسید و شرایط ساخت هیچ‌کدام از این فیلم‌ها فراهم نشد.

تا دو سال قبل که یکی از روزهای عید نوروز سعید با من تماس گرفت و از ایده‌ای درباره یک داستان جنایی که از ته به سر روایت می‌شود حرف زد. کم‌کم کار شروع شد و من هم به پروژه علاقه‌مند شدم. خوشبختانه اولین تهیه‌کننده‌ای هم که فیلمنامه را خواند برای ساخت آن ابراز تمایل کرد.

این‌طور که به نظر می‌رسد با آقای عقیقی راحت‌تر از سایر فیلمنامه‌نویس‌ها کنار می‌آیید و به نوعی دلمشغولی‌های اصلی خود را با ایشان درمیان می‌گذارید؟
بهتراست این‌طور بگوییم که فیلمنامه‌های او بیشتر از دیگران به من جواب می‌دهد.

سینماگران بسیاری هستند که استفاده از فرم‌های غیرکلاسیک در سینمای ایران را با توجه به روحیات تماشاگر وطنی نوعی ریسک می‌دانند و به همین دلیل تا جایی که بتوانند به شکستن روایت‌های کلاسیک تن نمی‌دهند. این فرم روایت از آخر به اول که برای «صداها» برگزیدید کمابیش شامل این قضیه می‌شود. هنگام نوشتن فیلمنامه این موضوع شما را نگران نمی‌کرد.
استفاده از این نوع روایت در سینمای ایران بی‌شک یک ریسک بزرگ و مهم‌تر از آن تجربه بزرگی است. این تجربه‌ها باید به سرانجام برسند و مخاطب هم به هر جهت لازم است که به تدریج با روایت‌های نامتعارف آشنا شود. من «صداها» را با مردم و در سالن سینما هم دیده‌ام. آن چیزی که من فهمیدم این بود که خوشبختانه مخاطبان «صداها» به هیچ عنوان درگیر فرم روایت داستان فیلم نشدند و این واقعاً موجب خوشحالی من شد وقتی دیدم فرم تجربی روایت این فیلم مردم را اذیت نکرده است.

با این تعریف که تماشاگران سینمای ایران را آسانگیر، دوستدار روایت‌های ساده و گریزان از داستان‌های شکسته و روایت‌های نامتعارف می‌داند موافق هستید؟
می‌شود گفت اکثریت تماشاگران ما این‌طوری‌ هستند اما این وسط اقلیتی هم وجود دارند که اتفاقاً تعدادشان کم نیست و این اقلیت کاملاً با شکل‌های مختلف و مدرن روایت آشنا هستند. این افراد با نمونه‌های غیر ایرانی این نوع روایت‌ها در فیلم‌های روز جهان نیز آشنا هستند و با علاقه آن را دنبال می‌کنند.

درست به همین دلیل وقتی ما به سراغ یک روایت جدید و نامتعارف در سینمای ایران می‌رویم دلمان قرص است که مخاطبان با این انتخاب ما کاملاً آشنا هستند و آن را درک می‌کنند. از طرف دیگر با ساخت این‌گونه فیلم‌ها می‌توانیم مخاطبانی را که با این نوع روایت‌ها آشنایی ندارند کم کم ارتباط برقرار کرده و علاقه‌مندشان کنیم.

وقتی به لیست بازیگرانی که در «صداها» ایفای نقش کرده‌اند نگاه می‌کنیم با نام‌های آشنا و اسم و رسم‌دار سینمای ایران مواجه می‌شویم. چطور به این ترکیب رسیدید؟
وقتی داستان یک فیلم در مکانی محدود روایت می‌شود، باید و باید یک عده بازیگر خوب یا به قول سینمایی‌ها یک «کست» خوب را مقابل دوربین داشته باشید؛ این یک اصل است. ما روی این کست تأکید و پافشاری داشتیم. از سوی دیگر خوشبختانه متن به قدری خوب بود که هرکدام از بازیگرها بعد از خواندن آن با علاقه بسیار جذب پروژه می‌شدند. جالب است بدانید آنها خیلی هم با جریان تولید همدل و همکار بودند و برای حل مشکلات مالی‌ای که پروژه درگیر آن بود در خصوص دستمزد‌هایشان تخفیف هم دادند.

اگر موافق باشید از بحث فیلم خارج شویم و به مقوله شیرین اکران برسیم. شما به عنوان کارگردانی که سال‌هاست در سینمای ایران فعالیت می‌کنید و به سهم خود فیلم‌های درخور و قابل اعتنایی هم ساخته‌اید برای خوانندگان روزنامه «خبر» تشریح و تبیین کنید که «فیلم فرهنگی» یعنی چه؟
حقیقتش را بخواهید این کار از عهده من هم خارج است. واقعیت این است که ما فیلم «بی‌فرهنگ» نداریم. همه فیلم‌ها فرهنگی هستند و تنها اندازه و میزان این فرهنگ در فیلم‌های مختلف کم و زیاد است. در این تعریف هم «برگمن» فرهنگی است و هم «چیچو و فرانکو» اما این فرهنگ‌ها قرار نیست شبیه و اندازه یکدیگر باشند و یک حرف را تکرار کنند. من به شخصه خیلی با این طبقه‌بندی‌ها موافق نیستم. شاید بتوان گفت برخی فیلم‌ها برای مخاطبان خاص‌تر و برخی برای مخاطبان حجیم‌تر ساخته می‌شوند.

بی‌پرده می‌پرسم؛ تعریف و صفت «فیلم فرهنگی» را در سینمای ایران مدال می‌دانید یا یک‌جور انگ؟
نه مدال و نه انگ. واژه «فیلم فرهنگی» کاملاً برای من بی‌معنی است. این لیبل‌ها یا به قول خودمان برچسب‌هایی که به فیلم‌ها می‌زنند فقط موجب جدا شدن و فاصله گرفتن مخاطب از فیلم می‌شود و درست به همین دلیل با این قضیه نمی‌توانم کنار بیایم.

تشخیص فرهنگی یا بی‌فرهنگ بودن فیلم‌ها و اینکه فرهنگی‌ها روزی پنج سانس و بی‌فرهنگ‌ها 25 سالن سینما در اختیار داشته باشند، بر عهده چه نهادی است؟
ظاهراً که شورای صنفی نمایش این وظیفه خطیر را به عهده دارد.

به نظر شما افراد این شورا صلاحیت اعمال این مدل رتبه‌بندی و تعیین تکلیف را دارند؟
نه واقعاً. شما ببینید؛ اعضای شورای صنفی نمایش ما را سینمادارها و تهیه‌کنندگانی که باز خودشان مالک و صاحب سینماهای سرگروه هستند تشکیل می‌دهند. پرواضح است که این افراد در قضیه اکران کاملاً ذی‌نفع هستند و من تصور نمی‌کنم این آدم‌ها صلاحیت این را داشته باشند که در خصوص فیلم‌های به قول خودشان فرهنگی تصمیم‌گیری کنند.

به نظر شما مشکل اکران فیلم‌هایی مانند «صداها» در سطح کلان خود راه حلی دارد یا خیر؟
به نظر من به‌راحتی می‌شود مشکل اکران فیلم‌هایی همچون «صداها» را حل کرد. ما امروز شاهد فعالیت‌ پردیس‌های سینمایی مختلفی در شهر تهران هستیم و این پردیس‌ها هرکدام دارای چند سالن سینما هستند. اگر در هر یک از این پردیس‌ها سینمادارها از یک سالن خود چشم‌پوشی کنند و این سالن‌ها را در اختیار فیلم‌هایی قرار دهند که به اعتقاد خودشان نمی‌فروشند، مشکل تا حدودی حل شده است. این مکان‌ها باید تبدیل به پاتوق‌های فرهنگی شوند.

پاتوق‌هایی که یکی از مشخصه‌هایشان نمایش فیلم‌هایی از این دست است. در صورت تحقق این امر این فیلم‌ها دیگر حتی به تبلیغات هم نیازی ندارند زیرا مخاطبان‌ این دست آثار دیگر به خوبی می‌دانند جنس مورد علاقه خود را کجا می‌توانند پیدا کنند. این پاتوق‌ها مشتری‌های خود را خواهند داشت و به سبب جذب مشتری‌های اتفاقی قابلیت سوددهی نیز پیدا می‌کنند.

آیا واقعاً به این شکل مشکل اکران فیلم‌های مخاطب خاص حل می‌شود؟
بله، اما مشکل اینجاست که نه سینمادارهای ما حاضر می‌شوند از آن یک سالن خود صرف‌نظر کنند و نه مسئولین ما خیلی علاقه‌ای به ایجاد پاتوق‌های فرهنگی دارند.

در طرح جدید شورای صنفی نمایش برای اکران فیلم‌های فرهنگی که با نام «نگاهی دیگر» اجرایی شد، برای اکران «صداها» چه تصمیماتی گرفته شده بود و چند درصد آن تصمیمات عملی شد؟
من خیلی در جریان این امور قرار ندارم. در واقع شکل حرفه‌ای کار این است که کارگردان بعد از ساخت فیلم وارد این قبیل قضایا نشود اما تجربه تلخ «صداها» ثابت کرد که این نگاه در سینمای ایران جواب نمی‌دهد و شاید از فیلم بعدی من نیز به شکلی تمام عیار وارد این ماجراها شوم. در هر صورت تا جایی که من می‌دانم خیلی از قول و قرارها در خصوص اکران فیلم عملی نشد.

شاید بتوان گفت حق «صداها» در این طرح جدید به نوعی ضایع شد. تا جایی که ما شنیدیم بسیاری از صاحبان فیلم‌هایی که فیلم‌شان در نوبت اکران این طرح جدید قرار داشتند از نمایش فیلم‌های خود به این شکل منصرف شده‌اند.
دقیقاً همین‌طور است. دوستان وقتی دیدند اوضاع پس است ترجیح دادند کنار بکشند و البته حق هم دارند. این وسط تنها «صداها» مانند یک موش آزمایشگاهی قربانی شد.

کد خبر 22304

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین