امیر محبیان مدیرمسئول خبرگزاری آریا درباره استراتژی اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم گفت: اصلاحطلبان در حال حاضر چند پرسش اساسی در برابر خود می بینند. نخست آنکه آیا نظام پس از وقایع سال 88 و آشوبهای پدید آمده مجددا به آنها مجوز ورود به صحنه را اعطا میکند یا خیر؟ فعلا سیگنالهایی از سوی آقای خاتمی در حال ارسال است، ولی اینکه این سینگالها دقیق و درست و با وضوح لازم صادر شده؛ مشخص نیست. هنوز میان مخاطبان درون حکومتی خاتمی و شخص او تفاهم لازم به وجود نیامده است. مثلا خاتمی در انتخابات مجلس رای داد و این را علامتی صریح میداند در حالی که مخاطبان او این رای دادن را حداقل کار خاتمی برای اثبات شهروند بودن دانسته و منتی بر خود نمیدانند.
وی افزود: به نظر میرسد خاتمی برای جلب نظر مخاطبان خود در درون حکومت لازم است سه اقدام روشن را انجام دهد. اول؛ صف بندی صریح با افراطیها برای اثبات اینکه اصلاحات مترادف بر اندازی نیست. خاتمی اقداماتی را در این زمینه انجام داده ولی ظاهرا باید استمرار و استحکام یابد تا به فرهنگ سیاسی اصلاح طلبان تبدیل شود. دوم اینکه غلط بودن رفتار آشوبگران پس از انتخابات 88 و نیز رفتار قانون گریزانه، سران موسوم به جریان سبز در آن زمان را به صراحت برای نیروهای اصلاح طلب روشن کند. طبیعی است که خاتمی با نوع مدیریت موسوی بر جریانات مذکور توافق نداشته، ولی رهبری اصلاحات، شجاعت پذیرش خطا و اصلاح آن را میطلبد. سوم اینکه گفتمان و ساز و کار ملتزم به قانونی را برای اصلاح طلبان تعریف کند که واجد چنان استحکامی است که در اولین آزمایش بازیچه رادیکالها، وندالیستها و فرصتطلبان نشود.
اهم سخنان محبیان در ادامه میآید:
- پرسش دیگر آن است که اساسا رهبر اصلاحات کیست؟ خاتمی، کروبی، مدعی جدیدی چون عبدالله نوری یا شورای رهبری اصلاحات یا شبکههای اجتماعی که از طریقیت به رهبریت جریان رسیده و گاه اجتماعات را در خیابانها به این سو و آن سو میکشیدند؟ طبیعی است که در میان این افراد اصولگرایان هنوز خاتمی را قابل پذیرشتر میدانند.
- دغدغه دیگر آن است که اصلاحات بر پایه کدامین گفتمان قصد حضور دارد. گفتمان دوران حاکمیت دولت دوم خرداد که ترکیبی از اسلامگرایی صوری، سکولاریسم محتوایی و لیبرالیسم سیاسی بود یا گفتمان جدیدی که نقائص گفتمانهای حاکم پیشین را برطرف کرده و با خواست مردم (به نحو عام و نه طبقه و گروه خاص و محدودی) همخوانی داشته باشد؟
- هنوز هیچ گفتمانی از سوی آنها مطرح نشده و بدون قصد سرزنش بگویم سرگیجه استراتژیک بر این جمع حاکم شده است. این امر طبیعی است چون طراحان گفتمان آنها اکنون یا نمیتوانند با آنها همراه باشند یا نمیخواهند.بنابراین تا این پرسشها یا پرسشهای مشابه پاسخ نیابند هیچ حرکت عمقی از سوی آنها در حوزه انتخابات فراتر از بعضی بیانیهها و ... صورت نخواهد گرفت.
- متاسفانه افرادی نرمش خاتمی را که شرط عقلانیت است دلیل ضعف گرفته و جسارتهای خارج از توان را دلیل شجاعت. اینان گمان میکنند که با درگیری میتوان حرکتی پیروزمند را سامان داد. آنها اشتباه میکنند. قدرت اصلاحات در حرکت های نرم اجتماعی فرهنگی و تاکید بر قانون و رعایت آن است. درگیری منشاء حرکتهای سخت و درگیری است و نظام در سال 88 نشان داد که این راه پر هزینه و کم سود و بلکه بدون منفعت برای عاملان آن است.
- سناریوی متوسط به صحنه فرستادن یک چهره مدیریتی با رنگ سیاسی حداقلی و میزان پذیرش یا حداقل عدم مخالفت نظام نظیر عارف، نجفی، خرازی کمترین منفعت و نه لزوما بدترین حالت هم کنار آمدن با اصولگرایی نرم رفتار و اهل عمل است که فضای تنفس آنها را گشوده یا حداقل نبندد.
29219
نظر شما