اسپانیا بدون مهاجم فاتح یورو 2012 شد! این جمله نمی تواند خیلی جمله درست و منطقی ای باشد. بهتر است این گونه بگوییم تیم دل بوسکه سبک جدیدی از فوتبال را در یورو 2012 به نمایش گذاشت. سیستمی که کمتر توسط تیم های ملی و حتی تیم های باشگاهی دیده بودیم که آن بازی با سیستم 0-6-4 در حمله بود و همین سیستم در زمان دفاع به 2-4-4 خطی تبدیل می شد.
مدت هاست که ضرورت بازی با دو مهاجم در نوک از بین رفته و این سبب پدید آمدن سیستم 1-3-2-4 شده، البته این به معنای فرار از فوتبال تهاجمی و روی آوردن به فوتبال تدافعی نیست بلکه مهندسان فوتبال به این نتیجه رسیده اند مهره های تهاجمی که از عقب وارد فضا می شوند بخت بیشتری برای گلزنی دارند و مهار خود را برای مدافعان حریف سخت می کنند چرا که در سیتم مذکور که در حمله با توجه به اضافه شدن دو مهاجم از کناره ها تبدیل به سیستم 3-3-4 می شود شعاع حرکتی مهاجمان واضح نیست و آنها با توجه به شرایط بازی مسیر را برای نزدیک شدن به دروازه حریف و در نهایت گلزنی برمیگزینند. حال اسپانیا آمده و این یک مهاجم را هم از نوک برداشته و در حمله با سیستم 0-6-4 بازی می کند که حاصل آن فتح جام قهرمانی یورو 2012 بوده است.
باز تکرار می کنیم اذعان اینکه اسپانیا بدون مهاجم فاتح یورو 2012 شد درست نیست بلکه تیم دل بوسکه تا پیش از آمدن تورس بدون مهاجم نوک بازی می کرد و بیشتر شاهد تغییر شعاع حرکتی مهاجمان یا بهتر است بگو ییم بهره گیری از هافبک های خلاق در امر طراحی حمله و گلزنی بودیم.
گل دوم اسپانیا که توسط آلبا به ثمر رسید به نوعی شبیه گل سوم این تیم بود که توسط تورس به ثمر رسید.فرق این دو گل این بود که گل دوم را یک مدافع چپ به ثمر رساند و گل سوم را سانتر فوروارد. پس به این نتیجه می رسیم بازی با سیستم 0-6-4 در تضاد با ارسال پاس های توی عمق نیست بلکه در این سیستم وظیفه سانتر فوروارد به دیگر بازیکنان محول شده است. سوال این جاست بازی با این سیستم چه مزیت های می تواند داشته باشد؟
این سیستم برتری عددی را در میانه میدان به وجود می آورد و طبیعتا تیمی که برنده میانه میدان باشد بخت بیشتری برای رسیدن به پیروزی خواهد داشت.مربیان سنتی خطاب به شاگردان خود می گفتند اگر می خواهید برنده از میدان خارج شوید نباید جنگ میانه میدان را ببازید.همواره سعی اسپانیا در یورو 2012 بر این بوده که بعد از ارسال های پاس های متعدد در میانه میدان و خسته کردن ذهن حریف توپ را به کناره ها برای ارسال پاس به عقب ببرد و این نمونه گلی است که در فینال سیلوا به ثمر رساند و یا توپ را به فضای پشت مدافعان حریف بفرستد که می توان گل آلبا را در مصاف با ایتالیا مثال زد.البته این گونه نبوده که هر 6 هافبک وارد منطقه یک سوم دفاعی حریف شوند اما یکپارچه عمل می کردند. بازیکنی که با توجه به شرایط بازی موقعیت خوبی برای نزدیک شدن به دروازه حریف پیدا می کرد دست به نفوذ می داد، بازیکنی روی دست می آمد و بازیکن دیگر در نقش حامی عمل می کرد. میخواهیم این نکته را متذکر شویم که رمز موفقیت تیم ملی اسپانیا در یورو 2012 تبحر در بازی در زمین های کوچک بود. ماتادورها بر خلاف بسیاری از تیم ها که به هنگام حمله به منظور استفاده از همه ابعاد زمین باز می شوند فشرده و در یک منطقه بازی می کردند و ساده تر اینکه مثل یک موج عمل می کردند. این موج بعد از ایجاد در قسمتی از زمین تا نزدیک شدن به دروازه حریف ادامه می یافت و به هنگام دفاع هم انعطاف پذیر بود. در واقع تیم دل بوسکه گروهی حمله و گروهی دفاع می کرد و هر جا توپ بود چه در زمان حمله و چه در زمان حمله 7 تا 8 بازیکن اسپانیا حاضر بودند و الباقی نیز ماموریت داشتند به هنگام تعویض بازی حریف تیم را شیفت کنند تا موجی جدید در جایی که توپ ورود می آید، ایجاد کنند.
این نوع فوتبال بازی کردن رمز و رموز خاصی ندارد بلکه یک ایده بود و بعد از آن تمرین بود و تمرین...
43 43
نظر شما