زهرا خدایی
مناطق شیعه نشین عربستان همچنان ناآرام است. شبکه الجزیره روز شنبه از آتش گشودن نیروهای امنیتی بر روی تظاهرکنندگان و زخمی و دستگیر شدن صدها تن از آنان خبر داد. گفته می شود شیخ نمر، روحانی شیعه قطیف نیز بعد از درمان از بیمارستان نظامی به زندان دهران منتقل شده است. لازم به یادآوری است که مناطق شرقی و نفت خیز عربستان، قریب به 2 میلیون شیعه را در خود جای داده و ناآرامی ها از ابتدای ماه میلادی جاری با کشته شدن دو تن از شیعیان قطیف تشدید شده است. خبرآنلاین در گفتگویی با محمد علی بک، کارشناس خلیج فارس آخرین تحولات عربستان را مورد بررسی قرار داده است که در ذیل می خوانید.
در ابتدا کمی دربارۀ آخرین وضعیت عربستان برایمان بگویید.
عربستان چندین سال است که دچار چالش های داخلی فراوانی است و از جمله آنها می توان به وضعیت اقلیت شیعیان، وضعیت زنان و همچنین جنگ قدرتی که میان شاهزادگان وجود دارد، اشاره کرد. در طول این مدت شاهد بودیم که این چالشها هرکدام تبعاتی را برای دولت عربستان به وجود آورده است. در این میان مسئلۀ شیعیان، بحرانی قدیمی است و هر از گاهی با اعتراضاتی سر باز می کند و دولت نیز در نهایت با بیرحمی به سرکوب آن اقدام می کند.
اما طی یک سال و نیم گذشته پس از آغاز تحولات کشورهای عربی و بیداری اسلامی شاهد بودیم که دوباره اعتراضات شیعیان در این کشور آغاز شد و عربستان نیز همانند روال قبلی به سرکوب این اقدامات پرداخت. اعتراضات فعلی که در طول دو، سه هفتۀ اخیر شروع شده، در حقیقت ادامۀ همان اعتراضات و مطالبات سرکوب شده است که با دستگیری شیخ نمر تشدید و متأسفانه شاهد بودیم که نیروهای امنیتی عربستان سعودی با گشودن آتش بر روی معترضین تعدادی از آنها را به خاک و خون کشیدند و به سرکوب خونین شیعیان در قطیف، حصاء و دمام پرداختند.
پیامدهای سیاسی تشدید بحران در مناطق شرقی عربستان برای حاکمیت عربستان در ابعاد داخلی و منطقه ای چه خواهد بود؟
از زمانی که تحولات عربی در کشورهای تونس، مصر، یمن و بحرین آغاز شد شاهد بودیم که عربستان سعودی با چالشهای زیادی در رابطه با این تحولات روبرو بود. مهمترین موضوعی که عربستان در جریان این تحولات به آن دچار شد، سقوط همپیمانانش در کشورهای عربی از جمله حسنی مبارک، بن علی و علی عبدالله صالح بود. سقوط سران این کشورها و به تبع آن تغییراتی که داخلِ این کشورها صورت گرفت، عربستان را با چالش شدیدی مواجه کرد؛ چرا که در صورت ادامۀ روند تحولات بهار عربی، قاعدتاً عربستان که هیچگونه فرایند دمکراسی در آن وجود ندارد با مشکل روبرو خواهد شد و بالطبع استمرار این اعتراضات شیعیان، مشروعیت دولت و ساختارهای سیاسی عربستان را به چالش خواهد کشید و آنها مجبور خواهند شد، یا به حداقل دمکراسی درکشورشان تن بدهند و یا اینکه به تشدید سرکوب ها ادامه دهند. در حالیکه ادامۀ تشدید سرکوب می تواند تبعات منفی برای عربستان به وجود بیاورد. البته عربستان اقدامات مختلفی در خصوص مقابله با این تحولات انجام داده اند.
به اقدامات دولت عربستان اشاره کردید. تاکنون چه اقداماتی در این زمینه صورت گرفته است؟
اگر بخواهیم اقداماتی که عربستان در قبال تحولات کشورهای عربی انجام داده را مورد بررسی قرار دهیم، به صورت گذرا می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
*اهداء کمک های مالی فراوان به برخی از کشورها از جمله بحرین که سال گذشته رقم آن به بیش از 10 میلیارد دلار رسید.
*طرح کلوب پادشاهان که با پیشنهاد به مراکش، اردن برای پیوستن به شورای همکاری به منظور یارگیری جدید برای مقابله با تحولات و ایجاد مانع در راه استمرار سقوط همپیمانان عربستان در منطقه همراه بود.
*مداخلۀ نظامی عربستان در بحرین: عربستان برای مقابله با بحرین و عدم سرایت و تسری تحولات آن به منطقۀ شرقی عربستان، دپوی خود را از شرقیه به بحرین منتقل کرد و آنجا با حضور نیروهای نظامی به سرکوب شیعیان و مردم بحرین در طول یک سال و نیم گذشته پرداخت.
*ایران هراسی: از دیگر اقدامات عربستان می توان به پروژۀ ایران هراسی اشاره کرد. عربستان در طول یک سال گذشته به انحاء مختلف تلاش نمود با ایجاد پروژۀ ایران هراسی بین کشورهای شورای همکاری و سایر کشورهای عربی، آن کشورها را از استمرار روابط خوب خود با ایران باز دارد. از جملۀ آنها طرح ترور سفیر عربستان در واشنگتن و نمونه های دیگری بود که عربستان تلاش کرد این اقدام را انجام دهد.
* پیشنهاد طرح اتحاد شورای همکاری خلیج فارس از دیگر اقدامات عربستان بود. شاهد بودیم که در بین همین کشورهای شورای همکاری این طرح مورد پذیرش قرار نگرفت و کشورهایی مثل عمان، کویت و امارات متحدۀ عربی به طور روشن و شفاف با این طرح مخالفت کردند و تنها کشوری که از آن حمایت کرد بحرین بود. آنها به دنبال الحاق بحرین به عربستان بودند تا بتوانند طرح شورا را اجرایی کنند.
*اقدام دیگر عربستان تحرکات این کشور در سوریه برای برچیدن محور مقاومت در منطقه است. هم اکنون شاهدیم که در طول یک سال گذشته عربستان سعودی با هزینه های مالی فراوان و همچنین اعزام نیروهای مختلف از جمله تشویق نیروهای القاعده برای حضور در سوریه و برای شکستن محور مقاومت در منطقه-که سوریه پرچمدار آنست- درصدد است به هر طریق فشار خود را بر این کشور مضاعف کند و با تغییر حکومت در سوریه به محور مقاومت ضربه بزند.
اینها مجموعۀ اقداماتی بود که عربستان سعودی برای جلوگیری از موج بیداری اسلامی در منطقه و همچنین به داخل کشورش صورت داده بود.
دربارۀ روی کارآمدن بندربن سلطان تعابیر مختلفی وجود دارد؛ اما در مجموع گفته می شود که این انتخاب ملک عبدالله در راستای چرخش و تغییرات عمده ای است که پادشاه قصد دارد در سیاست خارجی کشور اعمال کند. شما انتخاب بندر در رأس سازمان امنیت ملی را چگونه ارزیابی می کنید؟
اگر سابقۀ فعالیت های سیاسی بندربن سلطان را بررسی کنیم می بینیم که وی به مدت 22 سال سفیر عربستان در آمریکا بوده و در طول این سالیان دراز هماهنگ کنندۀ سیاست های واشنگتن با سیاست های عربستان سعودی بود. البته بعد از حادثۀ 11 سپتامبر، اختلافاتی بین عربستان سعودی و آمریکا به وجود آمد و واشنگتن خواهان اعمال تغییراتی در عربستان و سیستم سیاسی این کشور شد. در راستای تغییراتی که مدنظر پادشاه بود، بندر بن سلطان از سفارت آمریکا جابجا شده و به عنوان دبیر شورای امنیت ملی عربستان منصوب شد. البته اختلافاتی همچنان با فیصل بن ترکی که بعداً به عنوان سفیر عربستان در آمریکا شد، وجود داشت.
ولی اگر با لحاظ همین پیشینه، فعالیت های بندر بن سلطان و تحرکاتی که آمریکایی ها در طول 2 تا 3 هفتۀ قبل از انتصاب بندر در عربستان داشتند را مورد بررسی قرار دهیم، می بینیم که اتفاقات مهمی به وقوع پیوست. در طول این مدت شاهد سفر پترائوس، رییس سازمان سیا به عربستان و سپس سفر مشاور امنیت ملی آمریکا به این کشور بوده ایم. بعد از این دو سفر مهمی که به عربستان صورت گرفت، شاهد انتصاب بندر بن سلطان به جای مقرن بودیم. برای اینکه آمریکایی ها نظر مثبتی نسبت به بندر دارند و تأکید داشتند که وی به ریاست سازمان امنیت ملی منصوب شود.
اولین تحلیل و برآوردی که می توانیم از این مسئله داشته باشیم می تواند این واقعیت باشد که سیاست های عربستان بیش از گذشته به سیاست های آمریکا نزدیک خواهد شد به خصوص در سیاست خارجی و منطقه ای و این مسئله می تواند فشار مضاعفی بر عربستان سعودی در قبال تحولات منطقه ای وارد کند. از طرفی انتصاب بندر بن سلطان از سوی آمریکایی ها این موضوع را در ذهن تداعی می کند که آنها از تحولاتی که ممکن است در آینده نزدیک اتفاق بیفتد، دلهره و اضطراب دارند و بر همین اساس در تلاشند تا مهرۀ مورد حمایت خود را در مهمترین مرکز اطلاعاتی و امنیتی عربستان سعودی بگمارند که با انتصاب بندر بن سلطان این هدف آمریکایی ها تأمین شد.
آیندۀ عربستان را چگونه پیش بینی می کنید؟
چالشهای داخلی عربستان سعودی و همچنین تحولات منطقه نشان می دهد که عربستان سعودی به صورت تدریجی در حال فروپاشی است و البته این کشور تلاشهای مختلفی انجام داده ولی ما در طول این 5 سال اخیر شاهد کاهش نفوذ منطقه ای عربستان بودیم. نگاهی به تحولات عراق، جنگ 33 روزۀ لبنان و جنگ 22 روزۀ غزه، سرنگونی حسنی مبارک و سایر تحولات منطقه ای همگی حاکی از آنست که از نفوذ منطقه ای عربستان سعودی کاسته شده است و برهمین اساس موجب شده است که به اقدامات غیرقابل تصوری دست بزند تا بتواند موجودیت خود را حفظ کند.
به طور خلاصه می توان گفت عربستان سعودی با بحران موجودیت روبرو شده و این امر موجب می شود که هرگونه اقدامی را که ما تصور کنیم این کشور برای حفظ موجودیت خود انجام دهد ولی در حقیقت آنچه که تحلیل گران غربی، آمریکایی و بسیاری از تحلیل گران منطقه بر آن تأکید دارند اینست که عربستان با فروپاشی و از بین رفتن حاکمیت نسل اولی ها که در واقع ملک عبدالله آخرین آنهاست، به سختی می تواند در مقابل این تعییرات مقاومت نشان دهد و در آینده باید شاهد تغییرات اساسی و مهمی در عربستان باشیم.
26351
نظر شما