یحیی گل‌محمدی می‌گوید برخلاف ظاهر آرامش خیلی داد و بیداد می‌کند.<BR> عکس‌ها: نصیر مقدری

 
ناصر قراگزلو - فرهاد عشوندی/ به جای کسی نشسته که به گواردیولا معروف بود، یعنی عبدا... ویسی. همانقدر که او سر و صدا می‌کرد، به همان اندازه یحیی گل‌محمدی بی‌صداست. او یکی از مربیان نسل اخیر فوتبال ایران است، نسلی که طعم جام جهانی 2006 را نیز چشید. گل محمدی با آرامش همیشگی به خبر ورزشی آمد و سعی کرد به حاشیه نرود. با او برش‌های مهم زندگی‌اش را مرور کردیم و به امروز رسیدیم که سرمربی صباست. می‌گویند یحیی این‌قدر آرام است که نمی‌تواند مربی موفقی باشد ولی حالا تیم او در دو بازی اول لیگ برتر، دو بازی برده. گل‌محمدی مهمان خبر بود و نزدیک به 3 ساعت تلاش کردیم چند تیتر از زیر زبان او بکشیم!
*سال پیش کمک بودی در تیم راه‌آهن اما امسال به عنوان سرمربی‌ آمدی، البته در لیاقت یحیی‌ گل‌محمدی کسی‌ شک ندارد ولی‌ به نظر می‌رسد سرمربیگری یک مقدار زود بود، با توجه به اینکه خیلی‌‌ها انتظار داشتند دوباره دستیار باشی‌ یا در تیم دیگری‌ شروع کنی‌، چطور شد یحیی‌ گل‌محمدی سر مربی‌ صبای قم شد؟
یعنی‌ زود بود به نظر شما؟
*زود که نه به هرحال خودت بهتر می‌دانی که پروسه مربیگری چطوری است...
نه، من پروسه را خوب طی‌ کردم.
*البته آقایحیی‌ 2 سال قبل از آن سرمربی‌ بود؟
3 سال، من اتفاقاً این پروسه را خوب طی‌ کردم؛ یعنی‌ پله به پله آمدم بالا و اینجوری نبود که یه دفعه بخواهم سرمربی‌ بشوم، البته در آن مقطع قبل که من سرمربی‌ صبا شدم می‌توانستید ایراد بگیرید، خودم هم الان فکر می‌کنم، می‌بینم شاید کار درستی‌ نبود که یک‌دفعه سرمربی بشوم ولی‌ بعد از آن من کلاس‌های مربیگری را یکی‌ یکی‌ طی‌ کردم و تا آخرش رفتم، بعد مربیگری را با مدرک ب شروع کردم. سال اول مربیگری‌ام در تیم تربیت یزد بودم، سال بعد هم دوباره در لیگ یک در نساجی مازندران  بودم، بعد هم که یک سال در لیگ برتر می‌شود گفت به عنوان کارآموز کار کردم.
*منظور من بیشتر در لیگ برتر بود...
به هر حل من هم 15، 16 سال در لیگ برتر و سطح اول کشور بازی‌ کردم و با شرایطش آشنا بودم و از اینکه بعد از3 سال مربیگری، سرمربی یک تیم لیگ برتری شدم فکر کنم این پروسه را خوب طی‌ کرده باشم.
*یک سؤال سخت، خیلی‌‌ها معتقدند یحیی‌ برای مربیگری خیلی‌ آرام است، به هر حال شما خیلی‌ آدم متین، صبور و بااخلاقی‌ هستی ولی‌ در فوتبال ما مربی‌ باید چیزی دیگر‌ داشته باشد، داد بزند، فحش بدهد و بازی‌ برگرداند.
نه آنطورکه شما فکر می‌کنید نیست، شاید مثلاً در خارج از فوتبال این‌جوری باشم ولی‌ در این فوتبال بچه‌ها می‌دانند اخلاق مرا، من می‌روم در بحث، فنی‌ خیلی‌ اخلاقم عوض می‌شود.
*پس سختگیری؟
خیلی‌ سختگیرم و آن وظایفی که می‌دهم را حتماً می‌خواهم و اگر کسی‌ انجام ندهد حتماً یقه‌اش را می‌گیرم.
*یعنی‌ داد و بیداد هم می‌کنی کنار زمین؟
بله صددرصد، آن طوری نیست که شما فکر می‌کنید، تقریباً می‌شود گفت من دو شخصیت کاملاً متفاوت دارم، حتی مثلاً بچه‌ها می‌پرسند آقا شما چرا اینقدر در زمین با ما بد برخورد کردی؟
*منظور من بیشتر کنار زمین است، حالا در تمرین‌ها که بازیکن‌ها مثل بچه‌هایت هستند، ولی‌ کنار زمین تا حالا ندیده‌ام با داور بحث کنی‌ یا مثلاً بروی داخل زمین داد و فریاد بکنی‌؟
نه خیلی‌ مواقع‌ فکر کنم جواب عکس می‌دهد، مثلاً داور می‌آید لجبازی می‌کند اگر بخواهی سرش داد و بیداد کنی‌، ولی‌ خب یک‌سری قلق‌ها که با آنها مربی‌‌ها بازی را به قول شما برمی‌گردانند، شاید این‌ها یه‌سری چیز‌هایی باشد که هنوز به آنها اعتقاد نداشته باشم و احساس می‌کنم شخصیت آن کسی‌ که می‌رود کنار زمین و داد و بیداد می‌کند، خرد می‌شود و فکر می‌کنم از نظر انسانی‌ هم درست نباشد ولی‌ خب متأسفانه بعضی‌‌ها هستند که با داد و بیداد هم نتیجه را عوض کنند و حتی داور به نفع آنها یک پنالتی هم بگیرد.
*شده تا حالا شما با داد و بیداد نتیجه را عوض کنی‌؟
نه، نشده و من این کار را نخواهم کرد.
*حتی اگر ببینی‌ حق تیمت را دارند می‌خورند؟
خب، مواقعی‌ که لازم باشد انجام می‌دهم ولی خیلی‌ کم پیش ‌می‌آید آدم بتواند با داد و بیداد نتیجه را عوض کند ولی‌ خب من این کار را نمی‌کنم.
*یعنی‌ در دوران مربیگری‌ات واقعاً نشده عصبانی‌ شوی‌ و بروی سمت داور؟
چرا شده ولی‌ داد و بیداد نکردم ولی‌  نتیجه‌ای نگرفتم که مثلاً بخواهد بازی عوض شود و هیچ اتفاق خاصی‌ به نفع تیم من نیفتاده. در این چند سال که در نساجی مازندران و تربیت بوده‌ام شده از این کارها بکنم ولی‌ نتیجه‌ای نگرفته‌ام.
*مجید جلالی هم اوایلش به همین صورت که شما مربیگری می‌کنید بود، همین‌طور آرام کنار زمین ولی‌ واقعاً در این فوتبال یک‌سری مناسباتی هست که آدم بخواهد این جوری باشد، می‌شود کسی مثل احمد سنجری یا مجید جلالی که یک جاهایی‌ حق‌شان واقعاً خورده می‌شود. هنوز اعتقاد نداری باید آستین‌هایت را بالا بزنی‌؟
نه اینکار را نمی‌کنم، حالا در لیگ برتر فکر کنم این مسائل کمتر باشد، به هر حال نظارت هست و به نظرم داور آنقدر به خودش جرأت نمی‌دهد که بخواهد طرف یک تیم را به وضوح بگیرد چون این مواقع‌ کسی‌ عصبانی می‌شود که ببیند حقش دارد خورده می‌شود ولی‌ در لیگ برتر به نظرم این مسائل خیلی‌ کم است. فکر کنم در این یک فصل یکی‌، دو بار بیشتر پیش نیاید. کلاً اعتقاد زیادی به داد و بیداد ندارم و به نظرم در تمرینات اگر بچه‌ها توجیه شوند و اگر وظایفشان را داخل زمین انجام دهند دیگر نیازی به داد و بیداد نیست.
*حالا چه‌ شد رفتی‌ صبا، پیشنهاد آنها بهتر بود؟
نه من پیشنهاد دیگری‌ نداشتم به جز صبا. واقعیت را دارم می‌گویم. بعد از اینکه دو سال در لیگ یک بودم و یک سال هم کمک بودم در لیگ برتر دنبال یک فرصت بودم که بتوانم به عنوان سرمربی‌ کار کنم.
*یک انتخاب خیلی‌ سخت داشتی، به هر حال یک مربی‌ خیلی‌ موفق آنجا بوده که توقعات را بالا برده است.
بله. کار سخت است.
*به هر حال پارسال صبا بازیکن به آن صورت نداشت و سهمیه آسیا را گرفت و همه از یحیی‌ گل‌محمدی انتظار دارند اگر بالاتر از فصل گذشته نشود پایین‌تر هم نشود، خیلی‌ کار سختی داری و می‌توان گفت ریسک کرده‌ای؟
بله متوجه‌ام چه می‌گویید، ما صحبتی‌ هم که با مسئولین داشتیم همان روز اول خودشان عنوان کردند ما هیچ انتظاری نداریم که شما بخواهید تیم را حتی تا همان رده چهارم بالا ببرید.
*یعنی‌ فقط گفتند تیم را نگه‌دار؟
بله چون بیشتر بحث هزینه‌ها بود، دنبال بازیکنان جوان بودند، دنبال این بودند که یک تیمی ببندند که کمترین هزینه‌ها را داشته باشد و من هم این تیم را برایشان بستم و از لحاظ نفری هم من فکر می‌کنم که از پارسال خیلی‌ بهتر باشیم. ولی‌ خب شرایط پارسال شرایط خیلی‌ عجیبی‌ بود. مثلاً تیم‌هایی مثل پرسپولیس، ذوب‌آهن، فولاد و تیم‌هایی که همیشه خوب بودند شرایط خوبی نداشتند و از این فرصت صبا خیلی‌ خوب استفاده کرد و توانست این بالا بیاید ولی‌ امسال می‌بینید تیم‌ها بازیکن‌های خوبی گرفته‌اند وهمه سرمایه‌گذاری‌های خیلی‌ هنگفتی کرده‌اند و برای قهرمانی برنامه‌ریزی می‌کنند و همه مدعی هستند، در هر صورت کارمان نسبت به سال گذشته خیلی‌ سخت‌تر است.
*پس قبول داری ریسک کردی؟
ریسک کردم، بله ولی خب ‌مسئولین‌ واقعاً دارند کمک می‌کنند و همان روز اول هم به من گفتند هیچ انتظاری ندارند که مثلاً تیم دوباره چهارم شود یا حتی گفته بودند انتظار ندارند از دور اول جام باشگاه‌های آسیا هم صعود کنند.
*خیلی‌ انتظارهم نداشته باشند که سهمیه بهشان بدهند.
آنکه حالا بحثش جداست، اگر رفتیم را می‌گویم.
*این تیم که الان داری چقدر تغییر دارد نسبت به تیم پارسال، چیزی از بازیکنانش را عبدالله انتخاب کرده؟
همه هستند، بازیکنانی که پارسال فیکس بودند شاید دوتایشان رفته باشند، یکی‌ حمدی‌نژاد بود که به نفت رفت و یکی‌ هم رضا عنایتی که رفت مس. بقیه بازیکن‌ها را نگه داشته‌ایم و چندتا بازیکن جوان و با انگیزه هم اضافه کرده‌ایم.
*یعنی‌ شکل تیم حفظ شده، درست است؟
بله اولین بازی‌مان در لیگ نسبت به تیم پارسال فقط سه‌تا تغییر داشت و هشت نفره از پارسال در بازی بودند.
*یک چیزی که وجود دارد این است که این بچه‌ها می‌خواستند سال قبل در فوتبال شناخته شوند و همین نتیجه گرفتن به سودشان بود، الان اسمشان کم‌کم سر زبان‌ها افتاده، از این نمی‌ترسی که بی‌انگیزه و اشباع شوند؟
نه هنوز که به جایی‌ نرسیده‌اند، رده چهارم رده‌ای نیست که حالا بخواهند به آن راضی‌ شوند، این‌ها کار اصلی‌شان امسال است، حالا پارسال یک اسمی به قول شما در کرده‌اند ولی‌ امسال باید بیشتر خودشان را نشان دهند، باید بیشتر انگیزه داشته باشند، حالا احتمالاً تیم در جام باشگاه‌های آسیا هم هست و اگر بخواهیم نتایج ضعیف بگیریم شاید به نوعی خودشان بروند زیر سؤال که مثلاً نتایج پارسال شانسی بوده، جرقه بوده. من فکر می‌کنم به این درک باید برسند و خودشان را ثابت کنند که دیگر حرف و حدیثی پشت‌شان نباشد، امسال سال خیلی‌ حساسی است برایشان.
* به تیم ملی‌ فکر می‌کنند، یعنی‌ بازیکن‌هایت بزرگ فکر می‌کنند؟
هستند چندتایشان که به تیم ملی‌ و باشگاه‌های بزرگ‌تر فکر کنند. خوشبختانه توانستیم بازیکن‌هایی را بگیریم که رقابت ایجاد کنیم، الان در هر پستی ما دو تا بازیکن خیلی‌ خوب داریم در حد خودمان و همین باعث یک رقابت خیلی‌ خوب بین آنها شده که خیلی‌ کمک می‌کند به روند پیشرفت تیم. حالا من فکر کنم در بازی‌‌های آینده از لحاظ کیفیت خیلی‌ بهتر شویم، ما دوران آماده‌سازی خوبی داشتیم ولی در حقیقت وقت کم آوردیم، به ویژه برای بازی‌‌های دوستانه که بتوانند به یک هماهنگی‌ برسند.
*سال قبل مربی‌ شما آقای ویسی، پرعنوان‌ترین و پرلقب‌ترین مربی‌ بود. یحیی‌ گل‌محمدی دوست دارد این اتفاق برایش بیفتد؟ در بازی هم شنیدم به شما گفتند مورینیو، مثل اینکه القاب را زیاد دوست نداری؟
مورینیو را ابتدا در نساجی مازندران به من می‌گفتند.
*ولی‌ فکر کنم خودت خیلی مورینیو را دوست نداری؟
نه اتفاقاً بهترین مربی‌ دنیاست و در آن شکی‌ نیست.
*پس اینجا هم می‌خواستی‌ رقیب ویسی باشی‌، او گواردیولاست و تو هم مورینیو؟
نه اصلاً این‌جوری نیست، اصلاً بحث رقابت مطرح نیست، ما در مقابل آنها هیچی‌ نیستیم، ما خیلی‌ کار داریم تا بخواهیم خودمان را در حد یک مربی‌ درجه یک مطرح کنیم.
*به هر حال او گواردیولا وطنی بود و تو هم مورینیو وطنی می‌شوی‌؟
نه من زیاد به این چیز‌ها علاقه‌ای ندارم.
*واقعاً دوست نداری به تو لقب بدهند؟
نه اصلاً.
*آقا یحیی‌ الان که برگشتی‌ سرمربی شدی برای این است که سرمربی بمانی‌ و موفق بشوی. شروع خوبی هم داشتی. خودت توضیح بده برایمان اوایلش هم ‌به عنوان مربی-‌ بازیکن بودی، بعد در فصل دوم هم ماندی. درست است؟
من فصل دومم همان موقع بود که دیگر تیم منتقل شد به قم، مسئولین قم زنگ زدند و گفتند تیم را جمع و جور کن، من هم همین کار را کردم، بازیکن گرفتیم حتی یک سربرگ باشگاه صبا هم نداشتیم و دستی‌ قرارداد بستیم با بچه‌ها و حتی بازیکن خارجی‌ گرفتم مثل آلوز. ده روزی بود که با بچه‌ها دوران بدنسازی را طی‌ می‌کردیم که یک‌دفعه زنگ زدند و گفتند تیمسار ملاحی به عنوان مدیر آمده و فیروز کریمی‌ را آورده، من هم گفتم کاری نمی‌شود کرد. دست شما درد نکند و خداحافظ. مسئولین فشار آورده بودند به آقای کریمی‌ که فلانی باید باشد توی تیم، حالا به عنوان بازیکن، بعد آقافیروز آمد با من صحبت کرد که حالا زود است بخواهی بروی و از این حرف‌ها، بعد دیگر به عنوان بازیکن کار را شروع کردم و تا نیم‌فصل بازی‌ کردم. به‌هر حال با توجه به اتفاقاتی که افتاده بود شرایط روحی‌ خوبی هم نداشتم ولی‌ خوب بازی می‌کردم، بعد که تیم یک مقدار به چالش افتاد و بد نتیجه گرفت زمزمه‌هایی‌ شد که می‌خواهند فیروز را بگذارند کنار و دوباره من را بیاورند، برخورد‌ها یک مقدار بد شد، دیگر مجبور شدم از آن مجموعه جدا شوم و رفتم دنبال کلاس‌های مربیگری و یک جور‌هایی‌ هم خوب شد برایم از لحاظ اینکه توانستم طی دو سال درجه A آسیا را بگیرم.
*حالا یحیی‌ سرمربی‌ می‌‌ماند یا ممکن است دوباره کمک هم بشود؟
نه، وقتی‌ سرمربی شدم، دیگر نمی‌توانم کمک باشم.
*شروع غافلگیرکننده‌ای داشتی، یعنی‌ این شروع هم برای تیمت می‌تواند خوب باشد و هم برای خودت به عنوان مربی‌، برای حفظ این موقعیت چه فکری کردی؟
ببینید کار خوبی که ما انجام دادیم این بود که استخوان‌بندی تیم را حفظ کردیم یعنی‌ نگذاشتیم داخل تیم تحولات ‌اساسی‌ به وجود بیاید و تو بازی‌ اول تقریباً 85 درصد بازیکنان فصل پیش بازی کردند. اگر شاید یک مربی‌ دیگری بود تیم را کاملاً متحول می‌کرد و این کار خیلی‌ خوبی بود که انجام دادیم و این هماهنگی‌ که بین آنها بود از پارسال به وجود آمده و بالاخره یک سال کنار هم بازی‌ کرده‌اند و این هماهنگی‌ را از سال قبل داریم، با توجه به اینکه بازی‌های تدارکاتی خیلی قوی نداشتیم ولی‌ توانستیم در بازی‌ اول خیلی خوب کار کنیم و ما یک‌سری ایده‌‌هایی بهشان دادیم و خودشان هم از سال گذشته ایده‌هایی‌ داشتند.
*ارنج یا تاکتیک هم حفظ شده؟
ارنج حفظ شده اما تاکتیک کاملاً عوض شده.
*یعنی‌ سیستم عوض شده یا تاکتیک بازی‌، مثلاً فکر کنم آن تیم خیلی‌ روی عمق فکر می‌کرد و روی ضد حمله‌ها برنامه داشت، تیم عبدالله ویسی مثل تیم‌های هکتور کوپر بازی‌ می‌کرد، یعنی ضربه آنی‌ و برد.
پارسال خیلی‌ علاقه داشتند با گوش‌ها بازی کنند و از پاس‌های مورب استفاده کنند ولی‌ امسال نه اینکه بگویم کار‌های پارسال را انجام ندهید، گفتم در ذهنتان باشد و یک سری ایده‌هایی‌ مثل پرسینگ و حمله‌های سریع هم ما اضافه کردیم که اساس کار ما را تشکیل می‌دهد و امسال فکر کنم بازی‌های خوبی را از تیم شاهد خواهید بود.
*نبود رضا عنایتی در اینکه شما کنار‌ه‌هایتان را کمرنگ‌تر کنید نقش داشته؟
نه ما با همان سیستم پارسال کار را ادامه می‌‌دهیم، یک مشکلی‌ که این تیم پارسال داشت این بود که بازیکن‌های گوش را خیلی‌ عوض می‌کردند ولی‌ امسال دوتا گوش خوب داریم، زیاد به شیوه پارسال دست نزدیم، ضمن اینکه در حمله سریع تأکید زیادی داریم که در این مقوله هم تا حدودی موفق بوده‌ایم.
*این تیم صبا الان چهارتا زده آن هم به تیم عبدالله ویسی، به نظرت بچه‌ها می‌خواستند اتفاق‌هایی‌ که بین فصل افتاده بود را جواب بدهند یا اینکه انگیزه خاصی‌ داشتند که خودشان را به ویسی ثابت کنند، یا همه بازی‌ها قرار است صبا این جوری متحول‌شده باشد و این شروع ادامه پیدا می‌کند، چون الان سطح توقع از تیم صبا خیلی‌ بالا رفته که می‌تواند در ادامه برایتان مشکل ساز شود.
ببینید همه‌چیز برمی‌گردد به طرز تفکر مجموعه، باید تا آخرش هم بتوانیم همین روند را ادامه بدهیم، هفته اول آن بحث‌هایی که گفتید خیلی‌ مهم بود و به بچه‌ها هم گفتم یکی‌ از دلایلی که بازیکنان پارسال را گذاشتم در تیم همین بحث انگیزه و شناخت از تفکرات آقای ویسی بود که تفکراتش را می‌دانستند و خیلی‌ تأثیر دارد که با تفکرات مربی آشنا باشی‌ و جلوی‌ تیمش بازی کنی‌. این سطح توقع دست خودمان است، اول نباید مغرور شویم، حالا هفته اول، چهارتا زده‌ایم فکر کنیم که هفته دیگر هم همین اتفاق می‌افتد، ما در این بازی شاید ده تا موقعیت داشتیم که حالا چهارتا تبدیل به گل شد.
*بعد از بازی‌ زنگ نزدی به آقای ویسی تا دلداری بدهی؟
نه بابا.
*من آقای ویسی را پیدا نکردم. چهارتا خط دارد ولی‌ اصلاً پیدا نشد. خانه‌نشین کردی ویسی را.
نه بابا خانه‌نشین چیه؟ تازه اول راه است. عبدالله واقعاً چه از لحاظ شخصیت و چه مربیگری آدم بزرگی است و من به خودش هم گفتم وقتی‌ شما نتیجه می‌گیرید انگار من نتیجه می‌گیرم و تشکر هم کردم به خاطر زحماتی که برای تیم کشیده‌اند.
*معمولاً یک رسمی هست که اجازه می‌گیرند، اجازه نگرفتی؟
آره صحبت کردیم.
*اجازه گرفتی؟
اجازه نه. تشکر کردم بابت زحماتی که پارسال برای این تیم کشید، گفتم مربی‌های جوان هرچه بیایند در کار برای ما بهتر می‌شود.
*این صبا با این ویژگی جدیدش با این تفکرات شما که خیلی پرهیاهو نیست، مصاحبه زیاد ندارد، به هر حال عبدالله با سیستمش صبا را خیلی سر زبان‌ها انداخت، عبدالله یک جور‌هایی با نماد‌سازی‌هایش هر روز بود، فکرکنم با شخصیتی که از شما سراغ داریم برعکس ویسی هستید و همه ما هشتاد، 90 تا بازی ملی از شما به یاد داریم و شاید در این دوران 10 تا مصاحبه هم نکرده باشید. این چقدر در نگاه مردم نسبت به صبا تغییر ایجاد می‌کند؟
ببینید من دوست دارم تیمم بیشتر خودش را نشان دهد تا یک فرد بخواهد از خودش یا مجموعه صحبت کند. ما باید این‌قدر قوی ظاهر بشویم، این‌قدر خوب بازی کنیم، اینقدر از لحاظ فنی محکم ظاهر بشویم که شما بروید از روی عملکرد فنی تیم بنویسید و راجع به این چیز‌ها صحبت کنید. آن موقع من فکر کنم اثراتش خیلی بهتر باشد تا اینکه بیایم راجع به تیم صحبت کنم و شما هیچ اطلاعی از بحث فنی نداشته باشید، دوست دارم از لحاظ فنی این‌قدر با کیفیت باشیم که همه بیایند راجع به تیم صبا صحبت کنند، نه فقط من.
*یعنی دوست داری این طوری تیمت را بیندازی سر زبان‌ها؟
بله، باید بحث فنی را اینقدر ببریم جلو که یک کارشناس راجع به ابعاد مختلف تیم صحبت کند، نه مثلاً فقط گوش‌های تیم.
*به غیر از کلاس مربیگری آسیا، کجا رفتید شما؟
جایی نرفتم.
*آخرین باری که مقابل پرسپولیس مربیگری کردی یادت هست، همان که چهار بر یک باختی، حالا فصل گذشته صبا چهارتا به پرسپولیس زده، امسال مقابل پرسپولیس یا استقلال تیمت چطور بازی می‌کند؟ در این لیگ اصلاً کجا قرار می‌گیرد؟ آن روزی که چهارتا خوردی خیلی تیمتان به‌هم ریخته بود.
البته به‌هم ریخته که نه، چندتا از این مربی‌ها که عوض شدند و مدیرهای جدیدی که آمدند واقعاً هیچ اطلاعی از فوتبال نداشتند و خیلی آماتور برخورد می‌کردند با شرایط تیم، شرایط ما خیلی خوب بود. از لحاظ جدولی ما دوم، سوم بودیم و حتی اگر پرسپولیس را می‌بردیم ممکن بود قهرمان بشویم و این آشنا نبودن مدیران تیم با جو فوتبال برای ما خیلی باعث اذیت شد.
*تیم را از کی‌ گرفتید؟
آقای ضیایی.
*الان این تیم صبا آخر فصل کجا قرار می‌گیرد، در لیگ می‌خواهد بماند یا می‌خواهد پدیده شود؟ به هر حال هرکسی‌ ایده خودش را دارد ولی‌ مثلاً ویسی از اول می‌‌گفت می‌خواهم تیم را به آسیا ببرم و در آخر تیم آسیایی شد، می‌‌خواهیم ببینیم شما هم برای تیمتان هدف‌گذاری کرده‌اید؟
صددرصد.
*یعنی‌ می‌‌خواهم ببینم شما از اول چه می‌گویید و در یک جمله، چه هدفی دارید؟
در یک جمله که نمی‌شود بیان کرد، ما دیروز با استاندار جدید جلسه‌ای داشتیم و این سؤال‌ را خبرنگار آنجا هم کرد و جوابی‌ که من دادم این بود که شما از لحاظ امکانات و مسائل مالی کم نگذارید و همه‌چیز به موقع پرداخت شود و من قول می‌دهم جزو تیم‌های بالای جدول باشیم.
*نیمه بالای جدول؟
توی چهار، پنج‌تای‌ بالای جدول.
*قول قهرمانی هم دادید؟
ببینید می‌گویم اگر در بحث مالی مشکلی‌ پیش نیاید، همان‌طور که گفتم تیم ما امسال تیم خیلی‌ خوبی است و چند جوان باانگیزه هستند.
*نتیجه بازی‌ اول همه را غافلگیر کرد، واقعاً فکر می‌کنی‌ آخر فصل هم می‌توانی‌ همه را غافلگیرکنی‌؟ داشتیم از این تیم‌هایی‌ که یک‌سره تا آخرش خوب رفتن و داشتیم تیم‌هایی‌ که این‌جوری شروع کردند و آخر فصل سقوط کردند!
نه ببینید بازهم می‌گویم، من یک تیمی را جمع کردم و همه چیز را آماده کردم، از این به بعد بیشتر به مسئولین بستگی دارد که حمایت کنند و اگر مشکل مالی نداشته باشیم من بهشان قول دادم که جزو تیم‌های بالای جدول باشیم.
*یعنی‌ به قهرمانی فکر نکردی اصلاً؟
ممکن است اگر حمایتشان خیلی‌ خوب باشد تا آخر فصل بتوانیم همه را غافلگیر کنیم.
*یعنی‌ اگر همه چیز خوب باشد همه را می‌برید؟
نه بحث بردن نیست، بحث نتیجه‌گیری کلی‌ است.
*بیشتر دوست داری چه تیمی را ببری در لیگ؟
بیشتر دوست دارم همه تیم‌ها را ببرم.
*یعنی‌ برایت تیم خاصی‌ فرقی‌ ندارد؟
نه فرقی‌ ندارد.
*اگر اشکالی‌ نداشته باشد این بحث را اینجا تمام کنیم و برگردیم به 10، 11 سال پیش، بازی ایران و عربستان دقیقه 88...
همان که یک بر هیچ باختیم را می‌گویید؟
*آن لحظه چه شد؟ چون چهار، پنج سال در فوتبالت تأثیر گذاشت که در حقیقت تقصیر تو هم نبود.
نه اتفاقی‌ هم نیفتاد به آن صورت، ببینید تقریباً دقیقه 88 بود که رضا شاهرودی یا استاد اسدی اخراج شدند، آن روز محمد خاکپور نمی‌دانم چه جوری بود که کفش مناسبی نداشت و کفش‌هایش را از من گرفت و رفت داخل زمین‌ و من وقتی‌ دقیقه 88 آقای مایلی‌کهن گفت برو تو زمین نگاه کردم دیدم کفش ندارم و نمی‌دانم کفش کی‌ را گرفتم که دو سایز هم برایم بزرگ بود و گفتم دو دقیقه که فرقی‌ ندارد، رفتم تو زمین با همان کفش. جو خیلی‌ بدی بود و تماشاگران زیادی آمده بودند، تیم عربستان هم در آن سال انصافاً تیم خوبی‌ داشت. یک توپ فرستادند گوش راست و من رفتم بازیکن حریف را بگیرم، نمی‌دانم، فکرکنم لیز خوردم و من را دریبل کرد و سانتر کشید و توپ را گل کردند و یک بر صفر باختیم.
*شاید آنجا در حقیقت روند تیم ملی‌ مایلی‌کهن تغییر کرد، یعنی‌ بعد از آن اتفاق سرنوشت زندگی‌ مایلی‌کهن عوض شد و تو هم تقریباً بعد از آن اتفاق که فیکس بودی، مهدی پاشازاده در آن دوران جایت را گرفت و بازی‌ در جام جهانی‌ را هم از دست دادی. نظرت چیست؟
من در بازی‌های مقدماتی خیلی‌ از بازی‌ها را فیکس بودم و بعد که آن تغییر و تحولات اساسی‌ در تیم ملی‌ ایجاد شد، وی‌یرا آمد، سرپرست عوض شد و من در آن مقطع یک مصدومیت شدید از ناحیه مچ پا هم داشتم و به بازی با استرالیا نرسیدم و بعد که تیم صعود کرد، ایویچ آمد و دیگر همه چیز رفت روی روابط و از من که از هفده بازی مقدماتی ده، دوازده تا بازی را فیکس بودم، حتی یک دعوت خشک و خالی‌ هم نکردند. فقط یک‌بار ایویچ من را دعوت کرد در مجموعه انقلاب برای دوران بدنسازی و در همان دوران من را خط زد. بعدش تیم را بردند اردوی بروجرد.
*من فکر می‌کنم چون خیلی‌ ترکه‌ای بودی و ایویچ خیلی‌ بازیکن‌های درشت اندام را می‌‌پسندید.
نه بحث این نبود، مربی‌ باید در بازی بازیکنانش را ببیند، مگر آدم ترکه‌ای فوتبالیست نمی‌شود؟
*نه مثلاً ایویچ می‌گفت من کماندو می‌خواهم و از این حرف‌ها، چون تو شش هفت سال بعد از آن دفاع ثابت بودی و از بهترین‌ها بودی، چه با تیم بلاژ و چه چهار سال بعد از آن با تیم برانکو در جام جهانی.
نمی‌دانم وقتی‌ شرایط تغییر کرد اصلاً نگاه‌ها به بعضی‌ از بازیکن‌ها هم عوض شد که یکی‌ از آنها من بودم. برعکس چندتا از بازیکن‌ها که اصلاً تمرین هم نمی‌کردند و در اردوی بروجرد تنها کاری که می‌کردند رفتن به استخر بود، آنها را مستقیم به جام جهانی بردند‌.
*شاید به خاطر این بود که همیشه آرام بودی و اعتراض نمی‌کردی، مثلاً می‌گفتند اگر یحیی‌ را بگذاریم کنار اعتراض نمی‌کند؟
بله به احتمال زیاد یکی‌ از دلایلش همین بود.
*شاید هم فامیل نداشتی مثل بعضی‌‌ها؟
شاید.
*استاداسدی چطور بود؟ تو هم از آن دسته بودی که خیلی‌ سر به سرش می‌گذاشتی؟
نه، استاد خیلی‌ بامزه بود و هرجا که بود همه می‌رفتند همان‌جا و صحبت که می‌کرد آدم خنده‌اش می‌گرفت.
*بهترین چیزی که برایت تعریف کرد چی‌ بود که همیشه یادت هست؟
ما اردویی داشتیم در مجموعه انقلاب و استاد از این ماشین‌های دراز داشت، نمی‌دونم شورلت بود، بیوک بود، چی‌ بود، خیلی‌ ماشین درازی بود، آن موقع هم ذوب‌آهن بازی می‌کرد، می‌گفتم چه جوری با این می‌روی تمرین و آنقدر جا می‌خواهی‌ چه‌کار؟ می‌گفت من سرویس بچه‌ها هستم، میرم دنبال همه یعنی‌ پانزده نفر را توی آن ماشین جا می‌داد و می‌‌رفت تمرین.
* در آن دوره افشین پیروانی بود، شما بودی، استاد بود، خاکپور بود و مهدی پاشازاده، دفاع‌های مایلی‌کهن این پنج تا بودند، خیلی‌‌ها می‌گفتند مهدی پاشازاده حقش خورده شده و به بقیه بازی نمی‌رسد، واقعاً این‌جوری بود یا واقعاً شما بهتر بودید؟ می‌گفتند چون مایلی‌کهن پرسپولیسی است به پرسپولیسی‌ها بازی می‌‌داد؟
با آن شناختی‌ که من از آقای مایلی‌کهن دارم اصلاً تو این بحث‌ها نبود، یعنی‌ اگر احساس می‌کرد که شما حقّت است بازی کنی‌، شما را بازی می‌‌داد و آدمی‌ نبود که بخواهد ناحقی‌ کند. فکرکنم تشخیص خودش بود، من زیاد نمی‌دونم چه‌ بگویم راجع به این موضوع.
*در آن زمان فقط منصوریان از استقلال بود و مهدی پاشازاده را حتی دعوت هم نمی‌کرد و این موضوع باعث دامن زدن به این صحبت‌ها می‌‌شد.
نه ببینید من را هم در یک دوره خیلی‌ راحت خط زد، با اینکه من خیلی‌ آماده بودم؛ سال 96 در بازی‌های جام ملت‌ها. اردوی آخر من و نادر محمدخانی‌ و مجتبی‌ محرمی بودیم و در آخر که اسامی را خواند فکر کنم من و نادر خط خوردیم و فقط مجتبی‌ را برد. اگر تشخیص می‌داد کسی‌ به دردش نمی‌خورد واقعاً نمی‌برد.
*پس اصلاً بحث پرسپولیس و استقلال در تیم ملی‌ نبود؟
نه من چنین چیزی را احساس نمی‌کردم.
*در سال 96 تیم ملی‌ رفت به جام جهانی‌ و فوتبال ایران متحول شد، چهار سال بعد که کشور رونقی گرفته بود در فوتبال و رسیدیم به بلاژویچ و شما هم فیکس بودید و مردم خیلی‌ تیم ملی‌ را دوست داشتند، چه‌ شد که آن تیم نرفت جام جهانی‌؟ آن همه ستاره هم در اوج آمادگی داشت، علی‌ دایی، مهدی مهدوی‌کیا و کریم باقری.
آن تیم واقعاً رؤیایی بود و شرایط خیلی‌ خوبی داشتیم و یک‌سری اتفاقات افتاد که مجموعه آنها باعث شد آن تیم به جام جهانی‌ نرود. مثلاً اتفاقات داخل زمین را بخواهم بگویم، گلی‌ که خودم به تیم بحرین زدم و داور آفساید گرفت در حالی‌ که حداقل یک متر و نیم من خارج از آفساید بودم و اگر ما آنجا سه امتیاز را می‌گرفتیم اصلاً کار به بازی با بحرین هم نمی‌کشید.
*ولی‌ بیشتر از این‌ها شما از بیرون زمین ضربه خوردید، از همان اردوی زاگرب  و بعد از آن.
یک اشتباه بزرگی‌ که بلاژ کرد این بود که تیم را یک هفته زود‌تر برای بازی با بحرین به اردو برد. خیلی‌ ضربه زد به تیم ما. البته من مصدوم بودم و به اون بازی نمی‌رسیدم ولی‌ با تیم رفتم. مثلاً بازیکن‌ها را بعد از تمرین ساعت نه تا یازده و نیم آزاد می‌گذاشت و بچه‌ها می‌رفتند خرید و تمرکز خوبی نداشتیم روی آن بازی.
*یک ذره اروپایی رفتار کرد با شما.
یه خورده که نه خیلی‌، یک هفته از هر نو غذایی‌ مثل غذاهای دریایی‌ تا هر چیز دیگری بچه‌ها خوردند وکسی فکر بازی نبود.
*یعنی‌ شما تیم را صعود کرده می‌دانستید چون شانس‌تان بالا بود؟
شاید بچه‌ها تیم بحرین را دست‌کم گرفته بودند و فکر می‌کردند تیم صعود می‌کند.
*اشتباه بیشتر از بلاژ بود یا از بازیکن‌های ما؟ شاید بچه‌های ما آن‌طور که باید بزرگ فکر نمی‌کردند؟
ببینید بچه‌ها دنبال این بودند که بهشان خوش بگذرد و ماهیت همه بازیکن‌های فوتبال همین است و اگر آنها را آزاد بگذارید، هرکاری دلشان بخواهد می‌کنند.
*هنوز هم برای مردم سؤال  است که چه چیز بحرین را دست‌کم گرفتند وقتی‌ فقط شما یک بازی داشتید تا جام جهانی‌؟
من می‌گویم تیم برای بردن نرفت داخل زمین. این‌قدر مسائل حاشیه‌ای زیاد شده بود که دیگر کسی‌ فکر برد نبود. البته نمی‌گویم به فکر نبودند، نمی‌توانستند به برد فکر کنند وقتی‌ شما یک هفته بخوری و بخوابی و خریدکنی،‌ همین اتفاق می‌افتد.
*آقا یحیی‌ خیلی‌‌ها می‌گویند در آن دوران خیلی‌ باند بازی زیاد بود و حالا خیلی‌ بهتر شده، حتی خود شما را هم جزو باند علی‌ دایی می‌دانستند؟
نه من قبول ندارم این بحث باند بازی و این چیز‌ها را، واقعاً وقتی‌ بچه‌ها می‌رفتند داخل زمین اصلاً این مسائل نبود. البته یک دوره‌هایی بود که مثلاً استقلالی‌ها به استقلالی‌ها پاس می‌دادند و پرسپولیسی‌ها به پرسپولیسی‌ها.
*کدام دوره بود؟
دوره‌های خیلی‌ قدیم.
*البته باند بازی‌ در فوتبال موضوعی طبیعی است و حتی در تیم ملی‌ آلمان هم وجود دارد.
در تیم ملی‌ آلمان وجود دارد ولی‌ در داخل زمین دخالت نمی‌کند.
*ولی‌ در تیم ملی‌ فرانسه دخالت می‌کند، یعنی‌ می‌خواهم بگویم که در تیم‌های بزرگ هم این‌جور چیزها هست؟
ولی‌ در تیم ما این مسائل خیلی‌ به چشم نمی‌آمد، مثلاً یک سری صحبت‌هایی‌ بود که می‌گفتند علی‌ کریمی‌ با علی‌ دایی مشکل داره و اذهان عمومی‌ به این سمت می‌رفت که وقتی‌ این‌ها باهم بازی می‌کنند همه بگویند دیدید یک‌جا به هم پاس ندادند.
*آقا یحیی‌ همه از شما دو صحنه به یاد دارند، یکی‌ آن گریه‌ای که کردی و دیگری آن گریه‌ای که درآوردی؛ همان پنالتی چیپ به چین، ولی‌ گریه‌ای که بعد از بازی مقابل ایرلند کردی خیلی‌ عجیب بود چون تقریباً حذف تیم ملی‌ مشخص شده بود، گریه‌ات به‌خاطر از دست دادن جام جهانی‌ بود یا به‌خاطر آن یک لحظه؟
نه به‌خاطر آن لحظه نبود، ما خیلی‌ زحمت کشیدیم، اردو‌های بلند مدت و کوتاه مدت زیادی داشتیم و خیلی‌ برای رفتن به جام جهانی‌ امید داشتیم، من خودم اولین جام‌جهانی‌ام بود اگه صعود می‌کردیم و می‌توانست آخرینش هم باشد چون 31 ساله بودم آن زمان، حالا بحث خودم هم نبود، به هر حال آن سال سالی‌ بود که هیجان فوتبال به اوج خودش رسیده بود و همه مردم دوست داشتند آن تیم را و خیلی‌ حمایت می‌کردند. واقعاً تمام زحمت‌هایی‌ که کشیده بودیم همه یک‌دفعه اومد تو ذهنم و گریه‌ای که کردم دست خودم نبود.
*این ایرلندی که در یورو دیدی، پیش خودت فکر نکردی که کاش ایرلند آن موقع هم این جوری بود؟
بله تیم آن موقع خیلی‌ سر بود و فکر می‌کنم 32 تا بازی بود که نباخته بودند.
*آقا یحیی‌ یادت هست آن شب چه جوری گذشت و حال و هوای بعد از بازی چه جوری بود؟
اصلاً یادم نمی‌آید چه جوری تمام شد، من خیلی‌ ناراحت بودم. بعد بلاژ آمد و زد روی شانه‌ام و گفت که من از تو راضی‌ام، ناراحت نباش. بعد من رفتم خانه و تا صبح نتوانستم بخوابم حتی مثلاً مادرم می‌آمد به من می‌گفت عیبی ندارد ولی‌ واقعاً تا دو، سه روز من از خانه نیامدم بیرون.
*بازیکن‌ها ته‌دلشان بلاژ را دوست داشتند؟
اکثراً دوست داشتند.
*حالا آقا یحیی‌ به قول عادل فردوسی‌‌پور آن لحظه واقعاً وقت چیپ زدن بود؟
مردم وقتی‌ با من برخورد می‌کنند همین دو لحظه را به یاد می‌آورند، حالا آنهایی که خوشبین هستند به یاد گل من به ایرلند می‌افتند و  آنهایی‌ که یک کم منفی‌ فکر می‌کنند صحبت آن ضربه چیپ را می‌کنند.
* تاحالا خیلی‌ از بازیکن‌های بزرگ تاریخ فوتبال ایران پنالتی خراب کرده‌اند، محمد پنجعلی، شاهرخ بیانی، ناصر محمدخانی و شما.
نه ببینید ایمان مبعلی هم قبل از من خراب کرد ولی‌ خب زد به اوت و اتفاقی‌ نیفتاد ولی‌ بحث، همان چیپ زدن است.
*حالا واقعاً چی‌ باعث شد چیپ بزنی‌، اعتماد به نفس بالای خودت بود؟ چه فکری کردی آن لحظه؟
من داشتم به دروازه‌بان حریف دقت می‌کردم، زودتر از ضربه همه را سمت چپ می‌‌پرید، من گفتم حالا مثل خیلی‌‌ها که چهارتا را به یک سمت می‌پرد و یکی‌ دیگر را سمت مخالف، پنالتی پنجم بود و کمی‌ گیج شدم. گفتم نکند بزنم سمت راستش و بگیرد، گفتم بزنم وسط و تصمیم گرفتم چیپ بزنم. ضربه چیپ خوبی نبود و اگر چیپ را خوب می‌زدم تبدیل به گل می‌‌شد ولی‌ ضربه را بد زدم.
*حالا خیلی‌ از بازیکن‌های بزرگ تاریخ فوتبال کشورمان اعتقاد دارند این بازیکن‌های الان که رقم‌های میلیاردی می‌گیرند اصلاً به این قیمت‌ها نمی‌ارزند، چرا فوتبال ما دیگر ستاره ندارد؟ می‌خواهیم ببینیم نظر تو چیست؟
واقعیت این است که بازیکن‌های ایرانی‌ به این پول‌های میلیاردی نمی‌ارزند، با بازیکن‌هایی‌ مثل ناصر محمدخانی یا حمید درخشان که مقایسه می‌کنیم واقعاً آنها یک چیز دیگری بودند، اگر آن فوتبالی ناصر محمدخانی را کسی‌ الان بازی می‌کرد به نظرم سه میلیارد برایش کم بود نسبت به رقم‌هایی‌ که الان بازیکن‌ها می‌گیرند. متأسفانه هر سال هم دو، سه تا باشگاه همچین رقابت‌هایی‌ را ایجاد می‌کنند که کدام باشگاه پول بیشتری می‌دهد و هر سال هم می‌بینیم که بد‌تر می‌شود.
*الان اگه بخواهی از دفاع نام ببری کدام دفاع ایرانی‌ را در حال حاضر بهترین می‌دانی؟
هادی عقیلی دفاعی که نسبت به بقیه مطمئن‌تر است، البته این نظر من است.
*آقا یحیی‌ این ماجرای بیماری شما خیلی‌ عجیب بود، یادم است سال 80 که با ناصر ابراهیمی در روزنامه جهان فوتبال مصاحبه می‌کردیم گفت فوتبال یحیی‌ گل‌محمدی دیگر تمام شده، بعد از چند سال شما دوباره آمدی. یکی‌ از چیزهای‌ عجیبی‌ که در مورد شما وجود دارد بازگشتتان بعد از آن بیماری بود. آن مقطع چه‌ به شما گذشت؟
من در اواخر سال 72 اومدم پرسپولیس و آن سال تب مالت گرفتم. آنهایی که این تب را گرفته‌اند، می‌دانند چه بیماری وحشتناکی‌ است، بیماری که به مفاصل می‌زند و دوران نقاهت طولانی‌ دارد، من دوبار هم این بیماری را گرفتم چون بار اول خوب درمان نکردم و دوباره بعد از چند سال این بیماری برگشت. خیلی‌ من را عقب انداخت از لحاظ فوتبالی، آن زمان هم تیم ملی‌ بودم و هم پرسپولیس و در اوج جوانی بودم و 2 ساله بد را داشتم. سال 78 که پرسپولیس بودم و مربی‌ آن آقای پروین بود نسبت به سابقه‌ای که داشتم خیلی‌ دیدگاه خوبی نسبت به من نداشت و من را در لیست مازاد قرار داد، عابدینی زنگ زد به من و نعیم که بیایید باشگاه، رفتیم و به ما گفتند شما دوتا در لیست مازاد قرار گرفته‌اید و دنبال باشگاه برای خودتان باشید. ما هم بالاخره چند سال پرسپولیس بودیم و برای خودمان اسمی درکرده بودیم، به هم نگاه کردیم و گفتیم چه‌ کار کنیم؟ حالا آبرویمان می‌رود، انداختنمان بیرون. چند مدتی‌ گذشت و نعیم زنگ زد  و گفت که از طرف فولاد زنگ زدند که برویم آنجا بازی کنیم، میای؟ منم گفتم بریم، تیم که نداریم، خلاصه رفتیم آنجا و از لحاظ مالی هم بهتر از پرسپولیس شده بود.
*خوب هم بازی کردید آنجا؟
آن سال که من رفتم بگوویچ آنجا بود و خیلی‌ باهم صحبت می‌کردیم، اتاق‌هایمان بغل هم بود و آنجا به‌خاطر گرمای هوا خیلی‌ بیرون نمی‌‌رفتیم و می‌شود گفت دیدگاه مرا  نسبت به فوتبال بگوویچ عوض کرد. تمرینات منظم، استراحت خوب و تمرکز در فوتبال، آنجا هم خیلی‌ انتظار زیادی از من نبود و خیلی‌ احساس راحتی‌ می‌کردم. خب به هر حال در پرسپولیس توقع از من زیاد بود و یادم می‌آید که اگر مچ پایم را نمی‌بستم تمرینات را شروع نمی‌کردم. اولین روزی که رفتم فولاد یک لحظه به مچ پایم نگاه کردم و به خودم گفتم اینجا دیگر کسی‌ انتظاری ندارد و بند را باز کن، فوقش می‌پیچد و دو ماه هم بازی نمی‌کنی‌، کی‌ به کیه. باز کردم و مچم حتی یک‌بار هم نپیچید، من اینقدر از لحاظ روحی‌ و روانی‌ وابسته به این بند بودم که در این پرسپولیس اگر کمی‌ کج می‌بستم، عصبی می‌شدم و همان روز مچم می‌پیچید. در فولاد احساس آزادی بیشتری کردم و احساس کردم آنجا فضایی دارم که بتوانم خودم را نشان دهم. سه سال سخت را آنجا داشتم و خانواده‌ام سختی زیادی کشید ولی‌ نقطه عطفی بود آن سال، توانستم در تیم ملی‌ جایگاهم را محکم کنم، بعد از آن برگشتم به پرسپولیس و بعد از آن هم صبا.
* الان که برمی‌گردی به آن سال‌ها خیلی‌ پشیمان نیستی‌ که آن اتفاق افتاد؟
نه اصلاً پشیمان نیستم و یک جور‌هایی‌ برایم خوب شد.
*جالب است که دوران اوج فوتبال شما مثل خیلی‌‌های دیگر در اواخر دوران حرفه‌ای بود؟
من 32 سالم بود که چهارده تا بازی ملی‌ داشتم از 32 سالگی تا 37 سالگی که در تیم ملی بازی کردم تقریباً هفتاد تا بازی اضافه شد، این نشان‌دهنده این است که یک تحولی‌ در این فوتبالم ایجاد شد.
*آقا یحیی‌ فکر می‌کنی‌ پرسپولیس امسال وضعیتش چه جوری است، از آنجایی که خودت یک پرسپولیسی هستی‌، فکر می‌کنی‌ می‌تواند جبران این چند سال اخیر را بکند؟
من خودم دوست دارم که موفق شود که جبران کند، در این چند سال هواداران پرسپولیس خیلی‌ ضربه دیدند، خیلی‌ سر خورده شدند و آرزوی قلبی‌ام این است که پرسپولیس با نتایج امسالش مرحمی بگذارد روی زخم هواداران ولی‌ کار سختی پیش رو دارید، شاید گرفتن بازیکن‌های گرانقیمت تضمینی برای موفقیت نباشد ولی‌ بی‌تأثیر نیست، صحبتی‌ که با چند تا از بازیکن‌های پرسپولیس داشتم می‌گفتند مربی خوبی آمد بالای سر تیم و قابلیت قهرمانی هم دارند. یک بازی تدارکاتی که با آنها داشتیم، انگار مقابل دو تا تیم ملی‌ قرار گرفتیم.
*حالا استقلالی‌ها مدعی هستند نیمه دوم نقل انتقالات را از پرسپولیس برده‌اند، فکر می‌کنید این جوری باشد؟
به هر حال آنها بازیکن‌های خوبی گرفتند و برای هر دو تا آرزوی موفقیت می‌کنم چون وقتی این دو تا تیم خوب باشند، تیم ملی‌ ما هم به آمادگی خوبی می‌رسد.
 

43 43

کد خبر 232106

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • متقاضی واقعی IR ۱۸:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۰
    56 15
    یحیی هم لندکروز داره و ما همچنان اندر خم یک پراید هستیم
  • ابيانو IR ۱۹:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۰
    68 8
    خودمونيم چه وقت چيپ زدن بود اقاي گل محمدي!!
  • بدون نام IR ۱۰:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۱
    27 25
    پنالتي خراب كن
  • بدون نام IR ۱۸:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۱
    33 4
    يادت بخير زحمت كش دفاع تيم ملي بودي.
  • تاج سوراخ کن IR ۰۰:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۴
    8 1
    یحیی جان سلام من خودم پرسپولیسیم واقعا دوست دارم بازیکن خیلی خوبی بودی خیلی خوشم میومد تو رو با پیراهن پرسپولیس میدیدم موفق باشی

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین