در مقطع حساسی که به دنبال اعمال یا حتی اعلام تحریم برعلیه جمهوری اسلامی ایران، موجی از گرانی، نگرانی و فشارهای روحی گریبان آحاد مردم را گرفته است، به جرأت میتوان گفت که موفقیتهای غرورآفرین فرزندان برومند ایران اسلامی در صحنه بینالمللی المپیک، تأثیر بسزایی در کاهش عوارض این مشکلات کمرشکن دارد و اختلاف اصلی این موفقیت نسبت به ادوار گذشته المپیک دقیقاً در رشتهای اتفاق افتاده است که نمونه آن حتی برای یک مدال در تاریخ المپیک کشورمان رخ نداده است.
موفقیت تیم کشتی فرنگی در حالی قاطعانه و قدرتمندانه رخ داده است که ناداوریها و اعمال قدرتها نیز نتوانست از بروز این رخداد عظیم روحیهبخش جلوگیری کند. قهرمانیهای پی در پی دلیر مردان این رشته در شبهای متوالی اخیر، در آرامسازی و تنشزدایی در سطح جامعه، چهها که نکرد. تا آنجا که دولتمردان ما نیز در اعلام تبریک و تهنیت گوی سبقت را از یکدیگر میربودند. به زودی دلایل متعددی در ایجاد این موفقیت مطرح خواهد شد: شاید 1- درایت مدیران 2- برنامهریزی درازمدت بر روی تیمهای پایه و لیگ کشتی 3-خواست جمعی مسئولین 4- تأمین مالی لازم 5- مسابقات برونمرزی و تدارکاتی بینالمللی و سطح بالا 6-اردوهای بلندمدت کارشناسی شده 7-افزایش روحیه جنگاوری کشتیگیران 8-عملکرد کادر فنی و در رأس آن رهبری تیم به واقع در خلق این شاهکار عظیم مجموعه عوامل 1 تا 7 چند درصد سهم دارند؟
1-آیا مدیران گذشته همگی بیدرایت بودند؟ 2-آیا در سالهای گذشته برای کسب موفقیت برنامهریزی نمیشد؟ یعنی برنامهها برای عدم موفقیت و شکست طراحی میشدند؟ 3- سالی را سراغ دارید که مسئولین مختلف ورزشی و حتی سیاسی کشور به جد علاقمند به موفقیت در عرصه جهانی ورزشی نباشند؟ 4- انصافاً آیا ارقام مالی هزینهکرد برای این رشته ورزشی در سطح ملی در این چند سال با هزینه نه تمام فوتبال مملکت، بلکه فقط با هزینه امسال یکی از باشگاههای فوتبال پایتخت قابل مقایسه است؟ 5- آیا در سالهای گذشته کشتیگیران ما به مسابقات مختلف معتبر بینالمللی اعزام نمیشدند؟ 6-آیا در رشتههای دیگر نظیر فوتبال اردوهای مختلف بلندمدت برگزار نمیشود؟ 7- آیا جوانان شایسته این مرز و بوم در گذشته دارای روحیه جنگاوری در عرصه مبارزه نبودند یا اکنون این روحیه به دلیلی به خودباوری تبدیل شده است؟
به زعم من عامل اصلی و غیرقابل انکار این موفقیت سترگ، رهبر این تیم است و مجموعه عوامل دیگر هیچگاه بدون حضور چنین گوهر گرانبهایی نمی توانستند به خلق این شاهکار دست بزنند. کارگردان توانایی به نام محمدبنا که بیچشمداشت و به عشق وطن و سربلندی آن و در زمانه کنونی تقریباً دستتنها و شاید حتی بیتوجه به وعده و وعیدهای احتمالی و با عزتنفس کاری کرد کارستان که آنچنان سطح غرور ملی را در آحاد مختلف جامعه بالا برد که هیچ رقم مادی نمیتواند حتی گوشهای از آن را جبران کند. در این حال مطرح کردن رقم ناچیز یکصد ملیون تومان پاداش برای خالق موفقیتی بیبدیل و آثار گرانبهای آن در سطح جامعه را اگر ناشی از ناشیگری و کجسلیقگی ندانیم باید بیتوجهی و یا عادت به بیتوجهی به رشتههای غیرفوتبالی قلمداد کنیم. چگونه میتوانیم بستری را در ورزش فراهم کنیم که بازیکنان و مربیان حتی غیرموفق فوتبال بتوانند ارقام ملیاردی دریافت کنند اما حتی پس از کسب چنین موفقیت بزرگی این چنین از زحمات این مرد بزرگ، ناسپاسی کنیم.
در سالهای اخیر، فوتبال چه موفقیتی بزرگتر از صعود به جام جهانی داشته است و کجا با صرف صدها برابر بودجه بیتالمال توانسته است در میدان المپیک و جام جهانی، حضوری غرورآفرین داشته باشد؟ و چگونه میتوانیم به مربیان خارجی فوتبال، ملیاردها تومان پرداخت کنیم اما چشمانمان را بر عملکرد مربی کاربلد ایرانی ببندیم. انتظار جامعه ایرانی از مسئولین کشور این است که این روزها را به یاد بسپارند و این هیجانات را و این شادیها را. و از این معمار بزرگ ورزشی آنچنان تقدیر کنند که شایسته یک جامعه اسلامی و رهبران آن است. آنچه در مورد "بنا- فرمانده مقتدر این آوردگاه بزرگ-" اتفاق میافتد شاخصی است برای اندازهگیری مناعت طبع و انصاف شما و عمل به " من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق "
دکتر فرهاد تیمورزاده
مدیر مسئول انتشارات تیمورزاده مدیر مسئول نشریه طبیب
4141
نظر شما