یزدان سلحشور، روزنامه نگار در یادداشتی نوشت:
آنچه سامانه سام حلاش میکند:
یک.کتاب را از کالایی تجاری با پخشی غیرتجاری بدل میکند به کالایی تجاری با پخشی تجاری.
دو.برای کسانی که برای روشن و خاموش کردن سماور خانهشان هم از ریموت کنترل استفاده میکنند،کتاب را بدل به کالایی در دسترس میکند.
سه.کتاب را لااقل در شکل و شمایل نظریاش[نمیگویم عملی چون اساساً اعتقادی ندارم که مشکل نشر ما از پخش باشد و این،معلول است نه علت]در سبد خرید جامعه قرار میدهد و خانواده های فرضی میتوانند کنار پیتزای فرضی که قرار است در به در، به درِ آپارتمانشان برسد،رمانی یا کتاب شعری یا متنی تاریخی را سفارش دهند.
چهار.مؤلفان و مترجمانی که تا به حال خوشحال بودهاند از فروش هزار نسخه کتابشان در یک سال، میتوانند خوشحال باشند که هزار نسخه در کسری از این زمان به فروش میرسد و آنها میتوانند به جای انتظار دو ساله برای چاپ بعدی، انتظار دو سال و کسری از یک سال را تجربه کنند چرا که مشکل چاپ دوم ارتباطی با زمان اتمام چاپ نخست ندارد.
پنج.پخش خوب ،طبیعتاً شهرت بیشتری را برای مؤلف و مترجم به ارمغان میآورد لااقل در پیشگاه مخاطب عام.
آنچه سامانه سام حلاش نمیکند:
یک.نمیتواند نه تأثیر آنی و نه درازمدت روی تیراژ داشته باشد و در نتیجه بر روند اقتصادی زندگی و کار آدمهای حوزه نشر، اثری نخواهد داشت چرا که مشکل تیراژ در غیابِ خریدار کالاست نه در عدم دسترسی این آدم برآمده از قصههای هزار و یک شب، به این کالا.
دو.پخش یک کالا موقعی میتواند تأثیرگذار باشد که شما چرخه تولید خوبی داشته باشید و برای بازار فروش هم فکری کرده باشید.کتاب در این مملکت بازار فروش ندارد و اگر هم شنیدهاید که روزگاری قصهی بازنوشته فیلم قانون با بازی آمیتا باچان، در کشوری 40 میلیونی، 100 هزار نسخه فروخته این فروش ربطی به کتاب و کتابخوانی ندارد؛همانطوری که به چاپ 120 رسیدن فلان کتاب اسماش را نیار که اگر مثل من کمی فضول باشید میتوانید از انبار کوچکی سر در بیاورید که پر است ازچاپهای یک و دو و سه و چهار و پنجاش و باقی چاپها هم که مُهر است روی جلد و توی جلد اثری نیست از این چاپهای مکرر.
سه.روزگاری این کشور، 17 میلیون جمعیت داشت و جمعیت بالای دیپلماش به قدر جمعیت یک روستای 1391 هم نبود اما تیراژ کتاب، 5هزار نسخه بود.اواسط دهه 50 که حقوق یک کارمند ماهی حدوداً 2 هزار تومان بود و گوشت گرم گوسفند کیلویی 13 تومان و یک پاکت وینستون سه خط، 35 ریال،تیراژ کتابهای جیبی مشهور با قیمتی بین 3 تا 5 تومان، از مرز 20 هزار گذشت و جمعیت 37 میلیونی آن سالها به مؤلف ومترجم با نگاهی از سر احترام و ستایشآمیز مینگریستند.سال 58، متوسط تیراژ کتاب ، 60 هزار نسخه بود و ناشری میگفت که تیراژ 80 هزار نسخهای نهجالبلاغه، سه روزه نایاب شد.الان تیراژ واقعی کتاب چندتاست؟ چند نفر خواننده واقعی داریم یعنی آنهایی که خودشان مؤلف و مترجم نیستند و صرفاً خواننده کتاباند؟
چهار.سام نمیتواند احترام کتاب، نویسنده، مترجم را در ذهن مردم و مسؤولان زنده کند.آن احترام، مرده است. عشق به خواندن، مرده است و تیراژ 50 هزاری کتابهای مرثیه و ادعیه هم ربطی به این احترام ندارد و شکل تازه فرهنگ شفاهیست.فرهنگ شفاهی ایران نه مؤلف دارد نه مترجم،فقط حضور دارد؛ پس ماهیتیست پذیرفتنی و عمومی.
پنج.چرا اسماش را گذاشتهاید سام؟من نظر خودم را دارم؛ سام ،پدر زال است که سیمرغ بزرگاش میکند و البته این آغاز اسطورهای، تراژدیهای بعدی را رقم میزند از جمله مرگ اسفندیار و مرگ رستم و به اسیری رفتن زال را.بدبینم من؟هستم.میدانم! با این همه این حزن تراژیک ،قشنگ هم هست.من از تراژدی خوشم میآید از طرح سام هم.
ساکنان تهران برای تهیه هر کتاب و یا محصول فرهنگی کافی است با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و آن را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. سایر هموطنان نیز با پرداخت هزینه پستی می توانند این کتاب را تلفنی سفارش بدهند.
6060
نظر شما