دکتر محمد دورعلی، استاد مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف هر سال در اولین جلسه درس طراحی اجزای 1 ماجرایی را با رویکرد طنز تعریف میکند که این یادداشت را با (نقل به مضمون) آن آغاز میکنم.
«برای آنکه سازهای را طراحی کنیم، ابتدا تمام شرایط محیطی را بررسی میکنیم، دامنه تغییرات را مشخص میکنیم و سازه را طوری طراحی میکنیم که بتواند با اطمینان کافی در برابر تمام این عوامل و شرایط محیطی پایدار بماند. مثلا فرض کنید میخواهیم سدی بر روی رودخانهای احداث کنیم. یکی از کارهایی که باید انجام شود، این است که شدت سیلاب و طغیان رودخانه را در طول تاریخ بررسی کنیم. مثلا رودخانهای وجود دارد که طبق بررسیهای آماری هر 150 سال یکبار سیلاب وحشتناکی در آن اتفاق میافتد. اگر بخواهیم این سد را بهطور اصولی طراحی کنیم، میبایست آن را طوری بسازیم که در برابر این سیلاب احتمالی مقاومت داشته باشد؛ اما این کار نیازمند استحکام بیشتر سازه و بالتبع صرف هزینههای بیشتر است. به همین دلیل، برخی مهندسان در زمان طراحی اینطور فرض میکنند که انشاءا... چنین اتفاقی نمیافتد و در طول عمر این سد، چنین سیلابی رخ نخواهد داد. اینطور میشود که مهندسان با اعمال ضریب توکل بسیار زیاد در طراحی، سد را میسازند. اما در همان روزهای اول بارندگی شدیدی اتفاق میافتد و آن سیلاب عظیم به راه میافتد و سد را میشکند.»
متاسفانه اطلاع ندارم که چنین اتفاقی در واقعیت اتفاق افتاده یا نه (هرچند که طبق قانون مورفی بعید میدانم چنین اتفاقی هرگز نیفتاده باشد) اما ماجرای این نوع ضریب توکل چیزی است که متاسفانه در زندگی روزمره به وفور مشاهده میکنیم. توجه داشته باشید که منظور بنده از ضریب توکل، امید بیهوده به درست شدن کاری است که بدون حساب و کتاب انجام شده؛ وگرنه همانطور که در آموزههای دینی ما تاکید شده، اگر میخواهید کاری را انجام دهید، ابتدا باید تمام جوانب آن را بسنجید و همه چیز را در نظر بگیرید و سپس با توکل به خدا آنرا انجام دهید.
بگذارید از صنعت گاز کشور مثال بزنم. وقتی کشور با ورود موجی از سرما غافلگیر میشود و شبکه توزیع گاز طبیعی در برخی نقاط قطع میشود، همیشه مسوولان چنین توضیح میدهند که افزایش مصرف گاز بسیار بیشتر از پیشبینیهاست و درخواست میکنند که در مصرف گاز صرفهجویی شود. اشکال کار در آنجاست که پیشبینیهای اولیه معمولا اشتباهند و در آنها ضریب توکل با مقدار بالایی اعمال شده است؛ یعنی روز اول که میخواستند شبکه انتقال گاز را طراحی کنند، بهجای آنکه بررسی کنند این شبکه قرار است تا چند سال دیگر توسط چند میلیون نفر استفاده شود و هوا ممکن است تا چه اندازه سرد شود و برای آنکه شبکه قطع نشود، باید چه نکاتی را مدنظر قرار دهیم، تعداد معمولی مصرفکنندگان و دمای معمول زمستان را ملاک محاسبه قرار داده بودند تا پروژه با هزینه پایینتر و در زمان کمتری به نتیجه برسد؛ غافل از این که با این کار، یک سرمایهگذاری بلندمدت با ارزش افزوده بالا را به پروژهای تبدیل کردهاند که با اولین موج سرمای غافلگیرکننده کارایی خود را از دست میدهد و تعداد قابلتوجهی در سرما تنها میمانند.
در مورد پروژههای تولید و انتقال برق، ذخیرهسازی و انتقال آب، طراحی و ساخت خودرو و ... هم نمونههای متعددی وجود دارد که با ذکر عبارت «انشاءا... چنین اتفاقی نمیافتد...»، به سادگی برخی از مهمترین پدیدهها و عوامل خطرناکی را که میشود از وقوعشان پیشگیری کرد، نادیده میگیرند و واقعا خواست خداست که تا همین الان هم خیلی از حوادث ناگوار اتفاق نیفتاده است.
اما نمونه بارز این ماجرا را در ساختوساز و آمادگی در برابر زمینلرزه مشاهده میکنیم. کشور ما به دلیل موقعیت جغرافیایی خود روی کمربند زلزله زمین قرار دارد و به همین دلیل زمینلرزههای زیادی در کشور اتفاق میافتد. صفحه پوستهای عربستان سالانه 26 میلیمتر به سمت صفحه اوراسیا حرکت میکند و حاصل برخورد این دو صفحه که در فلات ایران اتفاق میافتد، رشتههای زاگرس و البرز و وقوع زمینلرزههای متعدد است. در مقایسه با کشورهای حاشیه اقیانوس آرام که به کمربند آتش مشهورند، ایران زمینلرزههای کمتر و ضعیفتری را تجربه میکند، اما همه میدانیم که خسارات برجامانده از زلزله در کشور ما به مراتب بیشتر از این کشورهاست. نمونهاش، زلزله 9 ریشتری مارس 2011 / اسفند 1389 در ژاپن بود که علیرغم شدت بسیار زیادش، حدود 20 هزار کشته بر جای گذاشت؛ جالب اینکه خسارتهای مستقیم در اثر زلزله بسیار کم بود و این سونامی غافلگیرکننده بود که بیشترین خسارتها (چه جانی و چه مالی) را به بار آورد. این درحالی است که زلزله 6.9 ریشتری خرداد 1369 در رودبار و منجیل به فوت 50 هزار نفر و زلزله 6.5 ریشتری دی 1382 در بم به فوت بیش از 30 هزار نفر انجامید. اگر در جدول مرگبارترین زلزلههای قرن بیستم و قرن بیستویک بنگرید، تمام زلزلههای با آمار مرگومیر بالا دارای شدتهای بسیار زیاد (حداقل 7 ریشتر) بودند، اما زلزلههای ایران علیرغم شدت پایینتر، مرگومیر بیشتری به بار آوردهاند.
متاسفانه ماجرای خسارتهای سنگین حوادث طبیعی در کشور ما هم به همین «ضریب توکل» برمیگردد. هنگام احداث خانهها، برخی مهندسان یا معماران یا حتی صاحبخانهها برای کاهش هزینهها از برخی خرجها میکاهند و با این استدلال که چهوقت چنین اتفاقی افتاده و چه کسی از آن صدمه دیده و با این امید که انشاءا... چنین اتفاقی رخ نمیدهد، ساختمانی ناامن میسازند و نتیجهاش این میشود که وقتی زمینلرزهای اتفاق میافتد، ساختمان بر سر ساکنان آن آوار میشود و مصیبتی عظیم پیش میآید.
اگر پیگیر خبرهای زمینلرزه اخیر آذربایجان شرقی باشید، متوجه شدهاید که بیشترین خسارتها در مناطق روستایی بر جا مانده، جایی که ساختمانها با کمترین مقاومت در برابر زمینلرزه ساخته شدهاند و ساکنان آن کمترین آمادگی در برابر زلزله نداشتند. هرچند طی سالهای اخیر اقدامات خوبی برای آماده کردن عموم مردم در برابر زمینلرزه آغاز شده، اما به جرات میتوان گفت عموم مردم کشور ما برای مقابله با این خطر آماده نیستند. سازههای قدیمی مقاومت زیادی در برابر زلزله ندارند و اغلب مردم هم نمیدانند در زمان وقوع زلزله باید چه کار کنند و این برای افرادی که زلزله یکی از ویژگیهای طبیعی محل سکونتشان به شمار میرود، خطرناکترین وضعیت ممکن است.
مردم خیلی از کشورها، زلزله و دیگر حوادث طبیعی را جزو ویژگیهای محل سکونتشان میدانند و بهجای آنکه به دنبال دلایل ماورایی برای وقوع آنها بگردند، آموختهاند که چگونه باید با ایمنساختن سازهها، جان خود را در زمان وقوع این پدیدهها نجات دهند. کشور ما نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی خود شاهد وقوع برخی حوادث طبیعی است؛ پس چه بهتر که یاد بگیریم با این شرایط کنار بیاییم و بیاموزیم که به جای پاک کردن صورتمساله، چطور باید در شرایط اضطراری، جان خود و همنوعانمان را نجات دهیم.
4747
نظر شما