اگر ایران درصدد است که در دورهی 3 سالهی ریاست خود در سازمان غیرمتعهدها به شکل کارآمدی فعالیت کند، باید به شکل تخصصی به بحث نگاه کند و تلاش نماید از رهیافتهای فکری موجود و تجارب سایر سازمانها در این خصوص استفاده کند. نکتهی کلیدی در تمشیت و تدبیر ایران برای برنامهریزی جهت یک دیپلماسی کارآمد در جنبش غیرمتعهدها، مهندسی نو همگرایی مدرن و انفکاک از همگرایی کلاسیک است. تجربهی همگراییهای مدرن و تطبیق و مقایسهی آن با همگراییهای کلاسیک نشان میدهد بایستههایی وجود دارند که به طور حتم باید در نظر گرفته شوند تا با تأمین مؤلفههای لازم در دورهی مشخص و طبق یک جدول زمانبندی شده، همگرایی مدرن تحقق بپذیرد.ادامه….
اما مشخصات کلیدی همگراییهای کلاسیک به اختصار عبارتاند از:
- عمود محور بودن؛
همگراییهای کلاسیک هرموار و از بالا به پایین تعبیه شده بودند. در آنها همگرایی دستوری از طرف صاحبان قدرت تعریف و تجویز میشد.
- نظام دو قطبی؛
پارادایم همگراییهای کلاسیک، یک نظام دوقطبی مبتنی بر رقابت بلوک شرق و غرب بود که آنها نیز هدایت اغلب سازمانهای منطقهای و جهانی را به این ترتیب به دست گرفته بودند. جنبش غیرمتعدها نیز در عمل برای گریز از این ساختار تعبیه شده بود.
- انحصار دولتها؛
یکی از مهمترین ویژگیهای همگراییهای کلاسیک، انحصاری عمل کردن دولتها یا ملت – کشورهاست. آنها به خاطر اینکه قدرت را تسهیم و تقسیم نکنند، به سایر بازیگران غیر دولتی اجازهی مانور و نقش آفرینی نمیدادند.
- سیاست محوری؛
دیدگاه حاکم همگراییهای کلاسیک سیاست محور، امنیت محور و نظامی محور بوده است. به عبارت دیگر آنها به سایر مؤلفهها مانند: «اقتصاد، فرهنگ، حقوق بشر و محیط زیست» تأکیدی نداشتند. یک دیدگاه امنیتی سیاسی مضیق و غیر قابل انعطاف در آنها حاکم بود که سعی میکردند بر اساس فرمول موازنهی قدرت و یا امنیت دستهجمعی عمل کنند.
اما در مقابل در نو همگراییهای مدرن گرایشهای محوری جدیدی مطرح هستند و هر چه این همگراییها از مؤلفههای کهنه دور شده و به سمت این شاخصههای جدید و نوین حرکت کنند کامیابتر و موفقتر ارزیابی میشوند. به طور مختصر این ویژگیها عبارتاند از:
- افقی محور بودن؛
در این نوع از همگراییها سعی میشود که از آیین دستوری دور شده و به سمت آیین مشورتی و تصمیمگیری دموکراتیک و دستهجمعی حرکت کنند و در بهترین حالت تصمیمگیری اجماعی تحصیل شود. اگر چه در همهی انواع همگراییهای منطقهای و جهانی برخی از بازیگران نسبت به سایر بازیگران از پارامترهای قدرتی مؤثرتری برخوردارند اما سعی میشود تا روند همگرایی از حالت هرمی خارج شود.
- نظام چند قطبی؛
نو همگراییهای مدرن امروز در یک نظام چند قطبی شکل گرفته و عمل میکنند. برخلاف نظام دوقطبی در نظام چند قطبی مراکز مختلف قدرت وجود دارند که هر کدام به ویژه در مناطق گوناگون صاحب نفوذ و سیطره نسبی میباشند. در واقع همین مراکز چند گانهی قدرت باعث میشود که فلسفهی وجودی غیرمتعهدها مانند گذشته ادامه داشته باشد، اما به طور قطع فضای سیاست بینالملل امروز نسبت به گذشته سخت متفاوت است.
- تعدد بازیگران؛
یکی از نشانههای صورتبندی جدید نو همگراییهای مدرن، تعدد بازیگران مختلف مانند سازمانهای غیردولتی، آژانسهای مالی و پولی، اتحادیهها، عناصر بازار، نهادهای مدافع محیط زیست و تأمین حقوق بشر است. به عبارت دیگر هر چقدر در سازوکار مربوط به همگراییهای مدرن از انحصارگری دولتها کاسته شود و به سمت تعدد بازیگران و تصمیمسازی و نقش آفرین آنها حرکت کنیم، میتوانیم مدعی شویم که آن سازمان در مسیر تحقق نوهمگرایی مدرن مؤثرتر و بهتر عمل کرده است.
- حاکم بودن دیدگاه امنیت جامع.
یکی از شاخصههای کلیدی در تفکیک همگراییهای کلاسیک از همگرایی مدرن، نوع نگاه به موضوع امنیت است، همانطور که اشاره شد، در روند همگرایی کلاسیک یک پنجرهی بسیار کوچک به فضای امنیت باز میشود، اما امروزه این پنجره بسیار موسع و منعطف است که در متون آکادمیک از آن به عنوان امنیت جامع یاد میشود. در این نگرش سعی میگردد که علاوه بر موضوعات امنیتی، سیاسی و نظامی به موضوعات دیگر مانند حقوق بشر، محیط زیست، همگرایی اقتصادی و پولی، همکاریهای علمی و فرهنگی، توسعهی پایدار و غیره نیز تأکید گردد.
ایران و غیرمتعهدها
در زمان جنگ سرد 2 اردوگاهی که مقابل هم قرار گرفته بودند دارای پیمان نظامی در قلمرو خود و متحدانشان بودند. جنبش غیرمتعهدها در میان این 2 قلمرو قرار داشتند؛ اما اکنون در دورهی بعد از جنگ سرد که دیگر اردوگاه شرق وجود خارجی ندارد و ایالات متحده به قدرت هژمونی جهانی تبدیل شده، این یک واقعیت است که جنبش غیر متعهدها با ساختار دورهی جنگ سرد نمیتواند پاسخگوی نیاز اعضا در شرایط کنونی باشد؛ چرا که در ساختار موجود برای اعضای جنبش در قبال یکدیگر تعهدی تعریف نشده و تنها قدرت آنان در رأی به نفع اعضا در سازمانهای بینالمللی از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مجمع عمومی سازمان ملل و از این قبیل امور است که در قبال دستیابی ایران به انرژی صلح آمیز هستهای از حق مسلم ایران دفاع کردهاند.
نکتهی کلیدی این است که جنبش عدم تعهد هنوز دارای اهمیتی نهادین و مهم در عرصهی سیاست بینالملل است. این در حالی است که روابط و سابقهی همکاری جمهوری اسلامی ایران با جنبش غیرمتعهدها ترجمان ارتقای جایگاه اجلاس در عرصهی بینالمللی است و باید که از محورهای اصلی اقدامهای دیپلماتیک کشور باشد.
نکتهی کلیدی این است که جنبش عدم تعهد هنوز دارای اهمیتی نهادین و مهم در عرصهی سیاست بینالملل است. این در حالی است که روابط و سابقهی همکاری جمهوری اسلامی ایران با جنبش غیرمتعهدها ترجمان ارتقای جایگاه اجلاس در عرصهی بینالمللی است و باید که از محورهای اصلی اقدامهای دیپلماتیک کشور باشد.
همکاریهای میان ایران و جنبش عدم تعهد دارای قدمت تاریخی است، ولی در سالهای اخیر حمایت این جنبش از برنامههای صلح آمیز هستهای تهران و بیانیهی تروئیکای جنبش عدم تعهد و بیانیهی گروه عدم تعهد در آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حمایت از دیپلماسی هستهای جمهوری اسلامی از برجستهترین این سیاستها تلقی میگردد.
مؤسسان جنبش با درک اختلاف دیدگاه ایدئولوژیک و تنوع گستردهی اعضا به این نتیجه رسیدند که به جای ارائهی منشور و ایجاد ساختار سازمانی منسجم و گسترده با اتخاذ روشهای کاری ساده و مورد توافق امورات و وظایف خویش را بر مبنای اصول و اهداف اساسی و همچنین تصمیمهای اتخاذ شده را به پیش ببرند. بر این اساس جنبش فاقد دبیرخانه میباشد و مسئولیت امور دبیرخانهای بر عهدهی کشوری است که ریاست دورهای را بر عهده دارد یا میزبان نشستهای مختلف در سطوح گوناگون میباشند.
به عبارتی جنبش عدم تعهد یک مجمع مهم برای هماهنگ نمودن مواضع کشورهای عضو با یک تشکیلات اداری منحصر به فرد، غیر سلسله مراتبی، چرخشی و مشارکتی است که به همهی کشورهای عضو اجازه میدهد بدون تفاوت یا تبعیض در سیاستها و تصمیمسازی جهانی شرکت نمایند. جنبش عدم تعهد همزمان، اصول روشمندی، مفاهیم، برنامهها و توافقاتی را توسعه داده است که راهنما و مبنایی برای انجام و نمایش دادن اجماع میان کشورهای عضو میباشد. این اقدامها در بیانیهها، برنامههای عمل، قطعنامهها، اعلامیهها، گزارشها و دیگر متون مصوب کنفرانسهای سران و وزرا تجلی مییابد.
مؤسسان جنبش با درک اختلاف دیدگاه ایدئولوژیک و تنوع گستردهی اعضا به این نتیجه رسیدند که به جای ارائهی منشور و ایجاد ساختار سازمانی منسجم و گسترده با اتخاذ روشهای کاری ساده و مورد توافق امورات و وظایف خویش را بر مبنای اصول و اهداف اساسی و همچنین تصمیمهای اتخاذ شده را به پیش ببرند.
دههی نخست شهریور، آغازی بر ریاست 3 سالهی جمهوری اسلامی در جنبش غیرمتعهدها به عنوان بزرگترین سازمان بینالمللی است. جمهوری اسلامی با میزبانی از اعضای این سازمان، فصل جدیدی در سیاست خارجی خود میگشاید. اگر ایران بتواند با نگاهی جامع، هوشمند و متمرکز بر اهداف بلندمدت، رهبری معقول و مناسبی را در طول این 3 سال برای سازمان فراهم سازد، امکان رشد مجدد این جنبش بهعنوان سازمانی کارآمد و تأثیرگذار در صحنهی بینالملل به وجود خواهد آمد؛ البته این چالش و خلأ در دوران ریاست مصر و قبل از آن نیز به خوبی مشهود بود.
اما سازمان غیرمتعهدها از ضعفها و ناکامیهای عمدهای رنج میبرد که از آن جمله میتوان به «ناهمگونی اعضا، اهداف و سیاستهای آنها» اشاره کرد. در طول تاریخ 50 ساله هیچگاه به اندازهی امروز میان اعضای اجلاس تشتت، ناهمگونی و اختلاف رویه وجود نداشته است. تحولات کشورهای عربی در فرآیند جنبش بیداری اسلامی، تغییر رویهی کشورهای آسیای میانه به سمت وحدت با چین و راهی که آمریکای لاتین به سمت برقراری ارتباط مجدد با ایالات متحده در پیش گرفته است، باعث میشود چشمانداز روشن برای نیل به توافق مؤثر در اجلاس شانزدهم محدودتر از گذشته باشد.
در دیگر سو بحرانهای جهانی اقتصادی که بازارهای ناتوان آفریقا و خاورمیانه را تهدید میکند، تقویت تمامیت ارضی کشورهای عضو که به ویژه در آسیا با چالش حضور آمریکا مواجه شدهاند و پایبندی اعضا به اصول تجمعات بینالمللی باعث شده است کشورهای غیر متعهد پیش از برگزاری اجلاس شانزدهم، همگرایی خود را تثبیت شده ببینند.
این در حالی است که محل برگزاری اجلاس، یکی از نکات سیاست واگرایانه در طول شانزده دورهی گذشته بوده و همواره برخی اعضا، «محل برگزاری» را مستمسک فرافکنی و عدم حضور خود قرار دادهاند. در عین حال باید به حضور احتمالی مقامهای عالی کشورهای تونس، لیبی و مصر نیز اشاره کرد که حکومت آنان پس از دومینوی سقوط دیکتاتورهای عرب، تمایل روزافزونتری به تهران و سیاستهای محور مقاومت پیدا کردهاند.
اثر دیگری که بر این همگرایی جهانی مترتب است آنکه اگر ایران بتواند در حد توان و مقدورات، فضایی برای نهادهای غیردولتی و جوامع مدنی کشورهای عضو جهت نقشآفرینی فراهم آورد، تراز خود را به قوت ارتقا داده است زیرا در بسیاری از نهادهای بینالمللی، دولتهایی که بتوانند حمایت جنبش عدم تعهد را پشت سر خود داشته باشند قدرت مانور و تأثیرگذاری بسیاری خواهند داشت و این یقیناً به نفع منافع ملی کشور نیز خواهد بود.
اثبات توان مدیریتی جمهوری اسلامی و ظرفیتهای بالقوهای که از این جنبش به فعلیت میرسد، فرصت سودمند مفیدی برای تحول در سیاست خارجی کشور ایجاد میکند. اما مهمترین فرصت در برگزاری اجلاس شانزدهم استفاده از ظرفیتهای بالای رسانهای و تبلیغاتی به عنوان ریاست جنبش عدم تعهد است که میتواند نمایش هوشمندی از قدرت حقیقی جمهوری اسلامی باشد.
اثبات توان مدیریتی جمهوری اسلامی و ظرفیتهای بالقوهای که از این جنبش به فعلیت میرسد، فرصت سودمند مفیدی برای تحول در سیاست خارجی کشور ایجاد میکند. اما مهمترین فرصت در برگزاری اجلاس شانزدهم استفاده از ظرفیتهای بالای رسانهای و تبلیغاتی به عنوان ریاست جنبش عدم تعهد است که میتواند نمایش هوشمندی از قدرت حقیقی جمهوری اسلامی باشد.
ایران و تلاش دیپلماتیک برای مهندسی نو همگرایی
اکنون پس از گذشت سالها از تشکیل این جنبش و افزایش اعضای آن، صرفاً این جنبش به اجلاسهای سالانه اکتفا کرده است و دبیرخانهای با یک مقر دائمی که متولی اجرای قطعنامهها باشد، ندارد و تنها این جنبش به صدور قطعنامههای مقطعی و موقتی بسنده کرده است.
اما جنبش غیرمتعهدها میتواند به عنوان دومین سازمان رسمی بینالمللی پس از سازمان ملل متحد با جایگاه، توان و روند پرشتاب خود، نماد بروز و ظهور نظام چند قطبی بوده و با به چالش کشیدن نظام سلطه و یکجانبهگرایی، افقهای روشنی پیش روی ملل جهان قرار دهد. هماکنون این جنبش میتواند تجلی ارادهی ملل مستقل برای دستیابی به صلح و بازار تولید و مصرف در کشورهای مستقل، نوید بخش آیندهی روشن در تحولات جهانی باشد.
الگوهای سیاسی ـ اجتماعی غرب برای کشورهای در حال توسعه به ویژه کشورهای مستقل قابل تجویز نیست و استفاده از این مدلها با ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این کشورها سازگاری ندارد. به واقع منزلتیابی جنبش عدم تعهد نیازمند آن است که الگوی جدیدی از رفتار و روابط را در دستور کار خود قرار دهد. این امر در شرایطی حاصل میشود که کشورهای مستقل بتوانند موقعیت خود را در فضای همکاری و مشارکت تعریف کنند. توسعهی همکاری با کشورهای مستقل جهان یکی از سیاستهای راهبردی و رویکردهای اصلی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.
جمهوری اسلامی ایران برای همگرایی و همکاری اقتصادی و امنیتی با کشورهای مستقل عزم راسخ دارد؛ زیرا بر این اعتقاد است که پیش زمینهی تقویت مناسبات، وجود روابطی مستحکم و در هم پیوسته بین کشورهای مستقل و غیروابسته است.
بنابراین، ایران باید بکوشد که این جنبش را از حالت سیاست محور و امنیت محور خارج کند و به آن یک دیدگاه مربوط به امنیت جامع را اعطا کند. جنبههای تصمیمگیری و سیاستگذاری مشترک را در آن تقویت نماید و از سمت دیدگاه صلح منفی به سمت صلح مثبت همکاری نماید به نحوی که در آن صرفاً مسئلهی پرهیز از جنگ نباشد بلکه به سمت همکاریهای مختلف به ویژه اقتصادی، مالی و پولی حرکت کند. در این راستا تقویت نهادهای غیردولتی یکی از شرایط اساسی برای مدیریت در دیپلماسی ایرانی است.
«دکتر رضا سیمبر» دارای مدرک دکتری علوم سیاسی، روابط بینالملل از دانشگاه «نیوساوث ویلز سیدنی» استرالیا است.
منبع: برهان
4949
نظر شما