شفقنا نوشت:

مهندس فیروزان، داماد امام موسی صدر گفت: امام موسی صدر، آزادی نزد انسان، عقل و انتخاب آزاد را به رسمیت می شناسد. ایشان تعدد اندیشه را نعمت و دگم بودن در اندیشه را نقمت می داند.
داماد امام موسی صدر با تشریح بخشی از دیدگاه های ایشان و اشاره به رفتارهای صادقانه امام صدر در جمع خانواده و بیرون از آن، تاکید کرد که امام صدر تعدد اندیشه را نعمت و دگم بودن در اندیشه را نقمت می دانست.
مهندس مهدی فیروزان در پاسخ به این سوال که امام موسی صدر را در قالب چه تعابیری همانند روشنفکر، فقیه، اسلام شناس می شناسید؟ تصریح کرد: اینگونه طبقه بندی های رایج در خصوص اینکه شخصی را متفکر، فیلسوف، فقیه، مفسر و دانشمند بخوانیم، در بسیاری از حوزه ها قابل تطبیق است اما شخصیت های استثنایی، به دلیل استثناء بودن، چندان در محدوده یک طبقه نمی گنجند.
او با بیان اینکه زمانی امام موسی صدر را یک فقیه با معانی ایده آلی از فقه می دانستم و تصور می کردم که ایشان شخصی است که تفقه کرده، تاریخ را می شناسد و قدرت استنتاج دارد، خاطرنشان کرد: امام موسی صدر ثابت کرده است که فقیه بودن برای ایشان کافی نیست تا بتوان تصویر ایشان را در ذهن مخاطب ترسیم کرد. در عین حال نمی توانیم ایشان را مصلح بخوانیم، چراکه مصلحان بسیاری در دنیا وجود دارند. هم چنین نمی توانیم بگوییم که وی متفکر است، زیرا متفکر کسی است که خود را در دامنه فقه و قوانین محدود نمی کند و اندیشه خود را به همه جا پرواز می دهد، اما امام موسی صدر فراتر از این واژه است.
او افزود: هم چنین اگر بخواهیم بگوییم که وی روشنفکر دینی است که هم دین و هم نیازهای جامعه را می شناسد و می تواند بر اساس واقعیت های جامعه حرف دینی بزند، می بینیم، در حالیکه ایشان این خصوصیت را دارد اما باز هم این تعبیر برای او کافی نیست لذا معتقدم که امام موسی صدر همه این تعابیر را در بر دارد و نمی توان به شکل محدود واژه ای را برای او به کار برد. بنابراین اگر بخواهیم با یک دیدگاه علمی اما با مسامحه بگوییم که امام موسی صدر کدام یک از تعابیر است، باید تاکید کنیم که ایشان مصلح زمان شناسی است که دغدغه اصلی وی انسان بود.
فیروزان با بیان اینکه وقتی می گوییم مصلح، مصلح باید مبتنی بر یک اندیشه باشد و چارچوب امام موسی صدر مشخصا، بر اساس دین بود، گفت: اگر می گوییم ان الدین عندالله اسلام، امام موسی صدر در این دیدگاه جا دارد. چراکه حوزه فعالیت و تفکر ایشان اسلام بود، اما در مورد باقی سنت ها و ادیان هم کار می کرد بنابراین بسیار سخت است که یک تعبیر برای ایشان به کار بریم.
او امام موسی صدر را بسیار بیشتر از یک اسلام شناس دانست و اظهار کرد: کسان بسیاری در تاریخ اسلام شناس بودند، اما در مورد مسایل روز پاسخگو نبودند. چراکه اگر پاسخگو بودند، وضعیت جوامع اسلامی به این نحو عقب افتاده نبود. چراکه از وقتی اروپا خدا را کنار می گذارد، کشورهای اسلامی هم دنیا را کنار می گذارند لذا اسلام شناس داشتند اما دنیاشناس نداشتند. همانند اینکه اروپاییان در مسیحیت دنیاشناس داشتند، اما خداشناس نداشتند. از این رو بسیار سخت است که آدم های استثنایی را در قالب های تعریف شده آکادمیک گنجاند.
او با اشاره به اینکه علمای ما همواره در طول تاریخ تفکر اسلامی به انسان بها می دادند و خلیفه الله خواندن انسان، موید این مطلب است، تصریح کرد: علما همواره معتقد بودند که انسان در خدمت تشکیلات دینی است لذا به انسان بها می دادند؛ البته در ادیان دیگر هم این بها دادن دیده می شود؛ توجه به انسان فارغ از اینکه یک الزام ایدئولوژیک باشد، یک واقعیت اجتماعی است تا خود را تبیین کند.
مهندس فیروزان با بیان اینکه گروهی از متفکرین یا اسلام شناسان درِ این تعامل را بین اندیشه و جامعه می بندند و در قالب اندیشه می نشینند و فکر می کنند و نظر می دهند که نظرشان هم در تاریخ موجود است، افزود: گروهی دیگر هستند که در این تعامل را بین انسان و ایدئولوژی نمی بندند و برای نجات انسان از ایدئولوژی استفاده می کنند و برای تعالی ایدئولوژی هم از انسان و ویژگی های انسان استفاده می کنند زیرا اگر انسان خلیفه الله است، باید رابطه ای بین انسان و کسی که او را خلیفه می کند وجود داشته باشد لذا شما نمی توانید برای انسان جانشینی تعیین کنید که این خصوصیات را نداشته باشد.
او با تاکید بر اینکه باید بین جانشین و مستخلف رابطه وجود داشته باشد، بیان کرد: این رابطه، رابطه خویش و قومی نیست تا همانند سلطنت موروثی باشد و با مردن پادشاه، فرزندش جانشین او شود بلکه باید بین خدا و انسان رابطه کیفی از حیث صفات و اسماء وجود داشته باشد. به قول فلوطین که می گوید؛ چشم برای دیدن خورشید باید عنصری خورشیدی داشته باشید، یعنی شما برای فهمیدن یک پدیده باید از آن پدیده چیزی داشته باشید. هم چنین به قول عرفا؛ عقلی که در انسان است، عقل خداوندی است زیرا اگر نباشد، امکان شناخت خداوند را ندارد.
او با بیان اینکه آنچه در انسان از اسماء و صفات و عقل و توانایی اندیشیدن گذاشته شده است، برای این است که خداوند را بشناسد، خاطرنشان کرد: اگر قرار است برای جانشین و کسی که جانشین تعیین می کند، رابطه ای تعیین کنیم، این رابطه قطعا در اسماء و صفات و عملکردها و نفش است زیرا خلیفه نقش مستخلف را در زمین بازی می کند و برای همین است که انسان اسلام، وظیفه اش دفاع از ادیان گذشته، دفاع از طبیعت و کل آفرینش است.
داماد امام موسی صدر یادآور شد: انسان اسلام، انسانی است که در مقابل محیط زیست، همسایه، انسان و عمل خود و تاریخ مسوول است یعنی عملکرد انسان در نقش خلیفه بودن برای خداوند، توحید صفاتی و اعمالی خداوند را بر عهده انسان می گذارد که خداوند حامی و ناصر و عزیز و قوی و خالق و عاقل است لذا اینها می شود عملکرد انسان.
او اظهار کرد: اگر ما در چارچوب یک سنت الهی و ایدئولوژی دینی بنشینیم و فارغ از ضروریات اجتماعی و مقتضیات اجتماعی درباره انسان حکم صادر کنیم، یک جور و یک نوع و یک کیفیت از حکم را صادر کرده ایم و اگر از آن قالب بیرون بیاییم و در نگاه انسانی که قرار است خلیفه خداوند باشد، به اندیشه و ایدئولوژی نگاه کنیم، جور دیگری نگاه می کنیم اما اگر قرار باشد به عنوان دین به انسان نگاه کنیم، از منظر دین به انسان نگاه کرده ایم و اگر بنشینیم و از پشت چشم انسان به دین نگاه کنیم، ممکن است جور دیگری فکر کنیم لذا تفاوت در بین متفکرین دینی از اینجا آغاز می شود که ابتدا رابطه خیلفه بودن انسان با خدا را غفلت می کنند و هر آنچه غیر از خداست، در ذهنشان تقدس خود را از دست می دهد لذا وقتی تقدس و شانیت خود را از دست می دهد و نسبت به آن غفلت می شود، این وجود مغفول مجبور است احکامی را بپذیرد و بر او حمل شود که آن احکام ممکن است انسانی نباشد. به همین دلیل است که وقتی تعبیر اومانیزم اسلامی را بیان کردیم با مسامحه بیان شد.
او تصریح کرد: ما می گوییم انسان خداگونه، اما این جمله خیلی مسامحه دارد. اولین مسامحه این است که انسان اتصال ذاتی با خداوند ندارد، بلکه اتصال ذاتی و اتصال جوهری دارد. به معنای دیگر اگر بگوییم انسان خداگونگی، این مسامحه را در تعریف داریم. در همین ارتباط که شما تامل می کنید و انسان خداگونه را می شنوید و با همین تعبیر می شنوید که خدا انسان شد تا انسان خدا شود، این را با یک مفهومی غیر از لغت به لغت به آن نگاه می کنید و برای تقریب ذهن می گویید.
مهندس فیروزان با بیان اینکه در تعریف اومانیزم، انسان صاحب عقل، اراده و انتخاب به کار می رود، خاطرنشان کرد: طبق تعریف اومانیزم؛ عقل، اراده و انتخاب در اومانیزم اسیر هستند؛ البته مصداق های آن نزد متفکران قدیم و جدید تفاوت دارد، اما منظور ما مصداق نیست، بلکه در اندیشه است لذا معتقدیم انسان صاحب عقل، اراده و انتخاب، اگر مسلمان باشد، عقلش از چشمه اسلام می اندیشد، اراده اش از چشمه اسلام عمل می کند و انتخابش بر اساس چارچوب یک هویت الهی عمل می کند.
او با اشاره به اینکه امام موسی صدر انسان را در انتخاب آزاد می دانست، اما بسیاری از متفکرین که انسان را در خدمت دین می دانند، قائل به انتخاب آزاد انسان نیستند، گفت: اگر ما نوشته های امام موسی صدر را بخوانیم همانند کتاب آزادی و کرامت انسان، به راحتی تعریف انسان را می یابیم و می فهمیم که سوء ظن به انسان، سوءظن به خداوند است و البته این جمله فقط از رابطه خلیفه و مستخلف می آید لذا اگر به مستخلف سوءظن داشته باشید، به خلیفه سوءظن دارید و بالعکس.
فیروزان افزود: لذا به محض اینکه شما می گویید سوءظن به انسان، سوءظن به خداوند است، یعنی شما در مورد انسان صفاتی را قائل هستید که عقل، اراده و انتخاب آزاد در آن است. چون در خداوند هم وجود دارد زیرا اگر این رابطه وجود نداشته باشد، سوءظن هم اتفاق نمی افتد و اینها جمله و انشاء نیستند که در کلام امام موسی صدر دیده می شوند.
داماد امام موسی صدر با بیان اینکه سکوت یک فقیه به معنای تایید است و این یک حکم شرعی است، اظهار کرد: اگر شما نزد امام معصوم کاری کردید و امام نگفت نکن، آن کار جایز است لذا فقیه هم همین وضع را دارد. اما اگر فقیهی حرف بزند و بگوید که بدگمانی به انسان بدگمانی به خداست یا بگوید که صیانت از آزادی امکان پذیر نیست الا به آزادی، یعنی شما به آزادی اصالت می دهید. اینجاست که می گوییم اومانیزم اسلامی به دلایل امام موسی صدر به انتخاب آزاد انسان اعتقاد دارد حتی با مسامحه که اشتباه کند.
او با بیان اینکه اگر انسان قدرت آزادی نداشته باشد، نیازی به توبه ندارد و همه چیزش جبری است که از طرف خداوند بر او تحمیل شده است، خاطرنشان کرد: فلسفه باز بودن دروازه بزرگ توبه برای انسان، آن هم در حوزه اعتقادات به دلیل این است که انسان حق انتخاب آزاد دارد و حق دارد وقتی اشتباه کرد، تصحیح کند لذا اگر نگاه شما به اسلام این باشد، نگاه شما به انسان مسلمان این است که نزد او اختیار در انتخاب را به رسمیت می شناسید، آزادی را در انتخاب به رسمیت می شناسید و عقلش را هم به عنوان عقل شایسته پاسخگویی و انتخاب، به رسمیت می شناسید و دیگر به دنبال قیم برای او نیستید.
او با اشاره به اینکه ما تعاریف و پدیده ها را به گونه ای تنظیم و تعریف می کنیم که آن پدیده به شکل کامل باشد، گفت: اگر ما از عقل انسان صحبت می کنیم، صحبت از انسان کامل و عقل او می کنیم لذا تعاریف همیشه در شأن کامل آن پدیده ها صورت می گیرد لذا امام موسی صدر، آزادی نزد انسان، عقل و انتخاب آزاد را هم به رسمیت می شناسد و البته این مساله ایست که همه معتقدان به انسان، به رسمیت می شناسند.
مهندس فیروزان با تاکید بر اینکه عمل نزد امام موسی صدر یکی از مهم ترین وظایف انسان است، تصریح کرد: امام موسی صدر عمل را در ارزیابی انسان بسیار مهم می داند. به تعبیر ایشان هیچ چیزی به تسامح اتفاق نمی افتد. لذا جایگاه عمل نزد انسان، در شکل یافتن انسان و جامعه و تاریخ در پیشگاه امام موسی صدر بسیار ویژه است. اما عمل بسیاری از متفکرین از اندیشه شان متفاوت است. البته خود ما هم در زندگی عمومی همینگونه هستیم و همیشه بین عمل و باورمان تفاوت وجود دارد. بنابراین یکی دیگر از مشخصات کم نظیر امام موسی صدر این است که عملش عین عقیده اش است.
او ادامه داد: اگر از خانواده امام موسی سوال کنید، آنچه امام در بیرون می گوید، در محیط خانه و حتی در خلوت و رابطه با فرزندانش اتفاق می افتد و بسیار از آنچه در خانه برای تربیت فرزندانش می گوید، بیرون اتفاق می افتد یعنی بین بیرونی و اندرونی امام موسی صدر، بین خلوت و جلوت و بین زندگی خصوصی و زندگی عمومی امام موسی فرقی وجود ندارد.
به گفته فیروزان، کسانی که از نزدیک با متفکرین آشنا هستند، می گویند که نزدیک فلاسفه و متفکرین و هنرمندان نشوید و آنها را از دور بشناسید چون وقتی نزدیک می شوید، خیلی وقت ها تناقضاتی را در عمل و تفکر آنها می یابید که باعث دلزدگی شما می شود اما در مورد امام موسی صدر اینطور نیست زیرا هرچقدر به ایشان نزدیک تر می شویم، علاقمندتر می شویم زیرا بخشی از اندیشه ای را که در کلام ایشان نمی شنویم، در عملشان می بینیم.
داماد امام موسی صدر، اعتقاد امام موسی صدر به عمل و ارزش عمل در تاریخ سازی، انسان سازی و جامعه سازی و هم چنین ضروری دانستن تطبیق عمل با گفتار را در امام موسی صدر از جمله نکات بسیار مهم دانست و بیان کرد: ایشان به آنچه می گفت عمل می کرد و آنچه که عمل می کرد بر آن اعتقاد داشت لذا این خصوصیت هم از ویژگی های کم نظیر وی است.
او امام موسی صدر را صاحب اندیشه و صاحب مکتب فکری دانست و گفت: وقتی روزگاری می گوییم که انسان در دیدگاه امام مرکزی ترین و مهم ترین پدیده خلقت است و دین در خدمت انسان است و بدگمانی به انسان، بدگمانی به خداوند است، این اندیشه است زیرا تفکر انسان ها از سه چیز تعریف می شود؛ عمل، گفته ها و اعتقادات. اعتقادات ممکن است بیان نشود اما وجود داشته باشد. چرا که شما در پناه یک حادثه غیرمستقیم به اعتقاد کسی پی می برید. عمل چیزی است که اتفاق می افتد، مشهود است و می بینید و گفته ها چیزی است که اندیشه انسان را بیان می کند. برای پی بردن به مکتب امام موسی صدر که در خیلی جاها نوین است و امام یکی از کسانی است که باید ایشان را به عنوان یک منظومه دید، عمل و گفتار و اعتقاداتش از یک جنس است و تناقض ندارد و مجموعه اندیشه امام موسی را تشکیل می دهد.
او با اشاره به دلایل رفتن امام موسی صدر به لبنان، با اشاره به تاریخ و مصاحبه هایی که موسسه امام موسی صدر در حال جمع آوری آنهاست، گفت: در آن زمان چند عامل وجود داشت؛ یک مساله این بود که حوزه های علمیه مجتهد و فقیه بسیار داشت و اگر امام موسی در قم می ماند، یک مجتهد همانند مجتهدان دیگر می شد اما امام موسی در خود ظرفیتی بیش از یک کار علمی می دید یعنی معتقد به تغییر عملی در هویت انسان بود. به همین دلیل به دنبال فضایی می گشت که اندیشه ای را که در ذهنش شکل گرفته است را نسبت به انسان و اسلام پیاده کند لذا آن زمان طبیعت لبنان، طبیعتی بود که با نیازهای ذهنی امام برای تطبیق دین و زندگی، تطبیق دنیا و آخرت و برای بیان تعریف جدیدی از اسلام و انسان بسیار مناسب بود. دوم اینکه امام اعتقاد به اجرای دین در زندگی بشر داشت و این را در لبنان می توانست به سامان برساند زیرا به میزانی که در چالش انواع و اقسام مکتب ها و مشرب ها قرار می گیرید، اندیشه خود را قوام می دهید و نوآوری می کنید یعنی تا زمانیکه خود را منزوی کنید، خلاقیت های درونی شما هست و کمک می کند تا به یک اندیشه تعالی دهید اما وقتی در محیط تضارب آرا و گفت وگو قرار می گیرید، اندیشه خود را خلاق تر و قوام یافته تر و توسعه یافته تر می کنید.
مهندس فیروزان با اشاره به اینکه تمام چالش امام موسی صدر در بخش اندیشه اسلامی، سنت و مدرنیته و بعد هم چالش اندیشه ای بین مبانی سنی و شیعه بود، گفت: تمام چالش آن روز انسان را در قم و ایران، چالش بین اسلام و مدرنیته تشکیل می داد اما در لبنان، چالش اسلام و مارکسیسم، چالش اسلام و مسیحیت و چالش اسلام و مدرنیته و چالش اسلام و اقوام و قوانین لائیک مطرح بود که این مساله برای امام موسی نعمت بود چراکه ایشان معتقد بود که طایفه گری نقمت است و طایفه نعمت یعنی ایشان تعدد اندیشه را نعمت و دگم بودن در اندیشه را نقمت می دانست.
او با بیان اینکه لبنان این امکان را در اختیار امام موسی صدر قرار داده بود که خود را در معرض چالشهای گوناگون قرار دهد، خاطرنشان کرد: امام موسی صدر این ظرفیت را در خود می دید و چون اعتقاد دارد که اسلام می تواند به مسایل زمان پاسخ دهد، می رود و خود را در مرکز این چالش ها قرار می دهد و البته جواب هم می گیرد.
فیروزان در پاسخ به این سوال که آیا با وصیت علامه شرف الدین امام موسی صدر به لبنان رفت؟ و اگر با این وصیت رفته است، پس چرا بعد از گذشت یک سال و نیم این سفر را انجام می دهد؟، یادآور شد: برای شخصیت هایی که ظرفیت بالا دارند، صرف وصیت و دعوت برای تصمیم گیری و انتخاب کافی نیست. اینها ظواهر تاریخ است که علامه شرف الدین ایشان را می بیند و دعوت می کند. آن حادثه هم معروف است که امام یک ماه به لبنان می رود و بعد کتابچه ای را به علامه می دهد و علامه می بیند که ایشان به همه روستاها رفته و آمار هم گرفته است، کاری که تا آن زمان دولت لبنان انجام نداده بود. بعد علامه دفترچه را به دیگران نشان می دهد و می گوید که فرق ایشان با دیگران در این است. البته نیت امام این بود که اگر قرار است روزگاری به لبنان بروم، حتی یک ماه نباید از دست برود.
داماد امام موسی صدر خاطرنشان کرد: در آن زمان کسی که در حوزه های علمیه خوش می درخشید، اخبارش هم به همه می رسید زیرا جامعه کوچکی بود و کل حوزه های علمیه قم و نجف و عراق و لبنان همه با هم در رفت و آمد بودند و اخبار را منتشر می کردند. در عین حال آقای شرف الدین غیر از اخباری که از امام موسی صدر می شنید، نسبت خانوادگی هم با وی داشت. در عین حال لبنان سرزمین آبا و اجدادی آنهاست، اما آنها برای اقامت به لبنان نرفتند بلکه امام موسی صدر ظرفیتی را در خود دید که با آن ظرفیت می تواند دین را نسبت به آن اعتلاء دهد.
او با تاکید بر اینکه امام موسی صدر اسلام را در محدوده قم و نجف نمی دید، بلکه جهانی می دید، گفت: بسیاری از متشرعین، خیابان های تهران را قبول نداشتند و بسیاری کارها را خلاف شرع می دانستند و حتی از جلوی سینماها رد نمی شدند و مسیر خود را عوض می کردند. همچنین فامیل های خود را نمی دیدند به خاطر اینکه خطایی در زندگی داشتند لذا میان کسی که اسلام را جهانی می بیند و کسی که منطقه ای و جغرافیایی و اقلیمی می بیند، فرق وجود دارد.
فیروزان با اشاره به صرف نظر کردن آیت الله بروجردی برای فرستان امام موسی صدر به ایتالیا، یادآور شد: امام موسی یک سری فعالیت ها در قم داشت که فارغ از اینکه تصمیم بگیرد به لبنان برود یا خیر، اینها را طراحی کرد و وقتی هم لبنان رفت از طریق دوستانش در قم پیگیری کرد. هم چنین فوت علامه شرف الدین و درخواست طایفه شیعه از امام موسی صدر برای آمدن به لبنان چون علامه شرف الدین تاکید کرده بود و متوسل شدن به آیت الله بروجردی برای فرستادن ایشان به لبنان به جای ایتالیا، از جمله عواملی بود که ایشان را به لبنان هدایت کرد؛ البته آیت الله بروجردی هم علی رغم سنتی بودن، افق های بازی داشتند که گفت وگو با الازهر و به رسمیت شناختن شیعه با الازهر از جمله گام موثر ایشان است و اینکه وی به گفت وگوهای اسلام و مسیحیت اعتقاد داشتند، موجب شد تا امام موسی صدر را به لبنان بفرستند. در عین حال ایشان زعیم بودند و به راحتی نمی توانستند اجازه کاری را بدهند که تا آخر آن را نمی توانستند بخوانند. ما خیلی وقت ها تصمیمی می گیریم که ابتدای آن دست ماست اما انتهای آن دست ما نیست، اما یک مرجع تقلید باید تا انتهای تصمیم را حداقل پیش بینی کند لذا همه اینها کنار هم قرار گرفت و تصمیم بر این شد که به لبنان بروند.
مهندس فیروزان با بیان اینکه امام موسی صدر در حالی که اندیشه روشنفکری دینی داشت، اندیشه تغییر یکسری احکام تحقیق شده را نیز داشته و دارد، گفت: بنده معتقدم ایشان هنوز هم فکر می کند که در دیانت یا در احکام اهل کتاب چه باید کند اما تا زمانیکه به قطعیت نرسد، خود را نیز عوض نمی کند بنابراین هرآنچه از امام موسی صدر گفته شود، همانند اینکه می گویند با فلان کس دست داد یا قصد درآوردن لباس روحانیت خود را داشت، برای ما سندیت ندارد.
او با اشاره به اینکه امام موسی صدر مقید و استوار بر فقه جواهری بود، بیان کرد: همین که امام موسی صدر می گوید؛ دین در خدمت انسان است، جامع تمام اعمالی است که ما آرزو داریم رعایت کنیم، اما نمی کنیم. متاسفانه چون همیشه بخش احکام فربه تر از بخش اعتقادات و اخلاق بوده است، به نظر می آید اگر ما به بنیه اخلاق و مبانی اعتقادی فکر کنیم، بهتر است. لذا رواج نگاه سطحی به دین موجب شده تا ما از رهنمودهای اصیل دین که می تواند زندگی را متحول کند غافل شویم و در پی این باشیم که تغییر و بهبود زندگی ما از طریق مناسک باشد. در صورتی که به نظر بنده، ما تا زمانی که به دنبال تغییر مناسک هستیم و به فکر تغییر جوهر و مبانی نیستیم، اتفاقی در تغییر روابط نمی افتد.
او هجرت را در شکل گیری اندیشه و ایمان انسان ها عامل تعیین کننده و موثر دانست و تصریح کرد: اگر امام موسی صدر هجرت کرد و به لبنان رفت، این هجرت دو دلیل داشت؛ اول اینکه همه مصلحان ما دست به هجرت زدند و دوم اینکه قطعا قم و نجف برای امام موسی صدر و اندیشه و دیدگاهی که نسبت به پاسخگویی اسلام به جهان دارد و به پیام جهانی اسلام فکر می کند، کوچک هستند. ایشان جایی وسیع تر می خواست تا بتواند در معرض دنیا باشد.
داماد امام موسی صدر رفت و آمدهای امام موسی صدر به ایران را به دلیل عاطفی بودن و دید و بازدید با اقوام و خویشاوندانش دانست و یادآور شد: ایشان بسیار عاطفی و حساس است و تمام فامیل را دوست دارد. اگر به رفتار وی نگاه کنید، رابطه عاطفی و گفت وگویی ایشان با یک بچه دو ساله همانند یک انسان 70 ساله یا یک مرجع تقلید یا حتی راننده خود است. چراکه ایشان انسان را محور می داند و علاقه وی به انسان یکسان است. در ایران هم پیوندهای زیاد عاطفی دارد و تمام سفرها را هم برای دید و بازدید با دوستان و خانواده انجام می داد.
او ادامه داد: زمان گذشته، سفر راحت نبود و به دلیل جنگ داخلی در لبنان، وقتی امام موسی صدر قصد آمدن به ایران می کرد، دوستان روحانی و فامیل می فهمیدند. در آن زمان که مصادف با دستگیری کادر اصلی مجاهدین شده بود، خانواده امام بسیار نگران بودند، زیرا شاه قصد اعدام نسل اول مجاهدین را داشت. چراکه آمریکا پشت شاه بود و شاه هم خود کینه شخصی داشت. لذا وقتی امام موسی به ایران می آید؛ بسیاری از دوستان و خانواده مجاهدین و خانواده آقای هاشمی و آقای طالقانی نزد ایشان می آیند و از وی درخواست می کنند تا با شاه ملاقات کند. هم چنین ایشان خود به مادر بنده گفت که وقتی به ایران آمدم، علم با من تماس گرفت و گفت که با شاه ملاقات کنم، اما من به وی گفتم که سفر من شخصی و خانوادگی است و آمده ام در خانواده باشم، لذا خیال ندارم در سفر کار کنم و می خواهم استراحت داشته باشم.هم چنین به مادر و پدرم گفت که ملاقات با شاه فایده ای ندارد و کمکی به اصلاح امور نمی کند.
داماد امام صدر افزود: اما به دلیل مراجعات بسیار و فشاری که بر آقای طالقانی و هاشمی در زندان وجود داشت، امام موسی صدر قبول می کند تا با شاه ملاقات داشته باشد که بخشی از این ملاقات فایده داشت و بخشی دیگر بی فایده باقی ماند.
مهندس فیروزان با اشاره به سفر امام موسی صدر به لبنان و درگیری هایی که در لبنان وجود داشت، گفت: ایشان در ابتدا که به لبنان می رود، چندین مخالف دارد زیرا بخشی از طایفه روحانیون شیعه با ایشان مخالف بودند و تصور می کردند که بعد از علامه شرف الدین آنها باید روی کار و مسوولیت طایفه قرار گیرند و وجود امام موسی صدر مزاحمتی برای آنهاست. هم چنین لبنان همیشه میان فئودالیزم سیاسی دست به دست شده و شخصی همانند امام موسی صدر آمده است که داعیه گفت وگو دارد. در عین حال شاه در پی این بود که بعد از علامه شرف الدین کسی را در اختیار داشته باشد که از طریق آن فرد بتواند لبنان را در اختیار بگیرد اما چنین مساله ای امکان پذیر نبود و امام هیچ رابطه ای با شاه برقرار نمی کرد لذا این شرایط فراهم شد تا درگیری های ابتدایی در این سفر رخ دهد.
او با بیان اینکه فلسطینی ها هم با استفاده از برخی شخصیت های ایرانی، علیه امام موسی صدر فعالیت می کردند، اظهار کرد: در آن زمان وقتی اسراییل به روستاهای جنوبی لبنان حمله کرد، تمام مردم لب خط مرز از این منطقه بیرون رفتند و در دیگر مناطق چادر زدند. امام موسی صدر که شش ماه بود به لبنان نرفته بود، پیش آنها رفت و به آنها گفت که اگر باز نگردید و اینجا خالی از سکنه شود، دیگر دستتان به خانه هایتان نمی رسد و هویتتان از دست خواهد رفت. ما تصور می کردیم که مقصود امام، پیشروی اسراییل در این مناطق است، اما بعدها فهمیدیم که مقصود فلسطینی ها بودند زیرا آنها در طرحی که میان اسراییل و برخی رهبران عرب بسته شده بود، قصد داشتند تا به مرز لبنان و دیگر قسمت های لبنان بیایند.
او هم چنین با اشاره به لغو تابعیت امام موسی صدر توسط شاه ایران گفت: وقتی امام موسی ربوده شد، رفتار دولت شاه فرق کرد. آنها در آن زمان پاسپورت تمام خانواده را پس دادند اما برای امام موسی صدر را پس ندادند، چراکه ایشان را ربوده بودند؛ البته گفت وگوهای میان شاه و لبنان را در دست نداریم، اما آن زمان مصادف با رفتن قدر شده بود. قدر هم کسی بود که تمام آتش میان ایران و لبنان توسط او افروخته شده بود و تمام چهره های روحانی را در مقابل امام موسی علم کرد. چراکه او ساواکی بود و به دلیل امنیتی بودن، اختلاف ایجاد می کرد؛ البته اسناد آن وجود دارد لذا وقتی قدر رفت، بسیاری فرصت کردند تا خطاهای قدر را به شاه بگویند. چند سفیر ایران هم در مصر و کویت و باقی کشورها با شاه مکاتبه و حتی دیداری حضوری داشتند. اما دیگر دیر شده بود و امام موسی صدر در اوج مقابله بود و زمان از دست شاه خارج شده بود. هم چنین امام موسی صدر توانست با عربستان ملاقات داشته باشد و درخصوص امام خمینی با آنها مذاکره کند و سقوط شاه را به نفع آنها نشان دهد؛ چراکه خاندان آل سعود امام خمینی را بسیار خطرناک می دانستند.
/30462

کد خبر 239323

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین