۰ نفر
۳۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۲۲:۳۰

یزدان سلحشور

انتظار اینکه تلویزیون ایران ما را شگفت‌زده کند [از منظر خوب‌اش البته!] دیگر انتظار بی‌جایی‌ست اما این وسط‌ها‌ گاه تک مضرابی به گوش می‌رسد که خوشایند است و آن هم از سمت و سویی دستوری و سفارشی؛ که نشان دارد از هوشمندی و استعداد کارگردان یا نویسنده یا نویسندگان یا دیگر عوامل یا همه.
  
 تا آنجا که به یاد دارم در تلویزیون این مملکت، معمولاً کارهای بی‌ادعا موفق‌تر بوده‌اند کارهایی که بی‌بوق و سر و صدا [و تبلیغ از اخبار سراسری حتی!] روی آنتن رفته‌اند و مخاطبانی پرشمار را برای خود فراهم کرده‌اند و تأثیرشان بر زنجیره آثار کپی بعدی، انکارناپذیر است. 

 «بیدارباش» احمد کاوری از شمار چنین آثاری‌ست؛ البته اعتراف می‌کنم که بزرگ‌نمایی «بهانه روایت»‌اش در تبلیغ پیش از نمایش‌اش، نوید دیدن چیزی بهتر از نسخه‌ای شتاب‌زده از «اخراجی‌ها» را به من نداد اما اصل کار چیز دیگری بود و هست.

اول از همه بگویم که این مجموعه را با معیارهای سینمایی نسنجیده‌ام و نمی‌سنجم که معیار چنین آثاری، تلویزیون است و آثاری که کم‌هرینه‌اند و در مکان‌های محدود اتفاق می‌افتند و بیشتر دیالوگ‌محورند تا کُنشمند. این آثار‌گاه حتی از قصه‌ای تازه یا محکم یا دارای ساختار متمرکز، محروم‌اند و قدرتشان در افق دید زبانی یا ادبی یا جهان‌نگرانه‌ای‌ست که در مجموعه‌ای از بازی‌های خوب و متنی عامه‌فهم و ضربه‌زننده، رخ نشان می‌دهد.

نوع کمیک این آثار، معمولاً موفق‌ترند [در جاگیری مستمر در حافظه جمعی] و مجموعه کاوری هم از این دست آثار است. شوخی‌های کلامی این مجموعه هم در مقایسه با شوخی‌های کلامی آثار این روزهای سینما و تلویزیون ایران، متین‌تر و موفق‌تر‌ند.

«بیدارباش» قرار نیست یک کار درخشان کمیک باشد و نیست اما اما در روزگاری که کار واقعاً کمیک کیمیاست، کمیک است و صحنه‌های مؤثرش را بدون زور زدن یا به این در و آن در زدن و گربه رقصاندن و آفتابه دست گرفتن به سرانجام می‌رساند. [در نمایش‌های عوام‌پسند 1320 تا 1332، هر وقت که مردم کم می‌خندیدند یا نق و نوق می‌کردند، فوراً کارگردان یک آفتابه می‌داد دست یکی از بازیگران که وارد صحنه شود و جماعت به خنده می‌افتادند؛ این قصه بعد از وقایع سال 32 آن قدر زیرساخت‌های عمیق اجتماعی به خود گرفت که از گذاره‌های مهم کمدی‌های فیلم فارسی شد و بعد‌ها به «فیلم‌های متفاوت» هم سرک کشید! این سنت را هنوز هم در بعضی از فیلم‌ها و مجموعه‌ها شاهدیم!]

این مجموعه تابع قواعد کمدی‌های کم‌خرج اما موفق تلوبزیونی مثل «دوستان» است با یک تفاوت که آن هم مربوط می‌شود به نخ باریک روایتی که قسمت‌های مختلف آن را به هم وصل می‌کند. «بیدارباش» در عین ساز و کار ایدئولوژیک خود، توضیحی نیست [چیزی که در کمدی‌های جنگی ایرانی بدل به یک سنت شده و حتی در «اخراجی‌ها» به رغم عبور از بسیاری از خطوط قرمز کلامی، شاهد فصل‌بندی‌های مختلف با وعظ‌های کوتاه و بلندیم].

این مجموعه در سال افول کامل مجموعه‌سازی در تلویزیون ایران، یک کورسو‌ست برای کسانی که هنوز امید دارند این رسانه، به رسانه‌ای پرمخاطب در سطح ملی بدل شود.

5858
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 244715

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۳:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۶/۳۱
    6 2
    من کلا تلویزیون نمیبینم اما چون مادرم این سریال رو دنبال میکنه یکی دو قسمت دیدم و خوشم اومد