عکس الصاق شده به این شعر، خیلی تزئینی است!
هر آنکه گشت دراین روزگار یار فلانی
دمی نبود دل آسوده در کنار فلانی
شکست رونق بازار اوج با عظمت را
میان مردم عالم قد چنار فلانی
شعور و فهم در او نیست قدر یک سر سوزن
شبیه مردم دیوانه هست کار فلانی
بغیر راه مزخرف بغیر رسم مخالف
در این زمانه نباشد دگر شعار فلانی
سزد ز جرگه او دور شد بدون خسارت
که نیست هیچ زمان برد در قمار فلانی
چو مار باید از او دائما فراری بود
بدا به حال هر آنکس که گشت یار فلانی
خدا مگر بفتوحی نظر کند ز تلطف
که گشته است دم آخری دچار فلانی
توفیق شماره 3 ص 5 سال 1319
6060
نظر شما