۰ نفر
۵ مهر ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۰

عالمان دینی که رهبران جامعه‌اند، بیش از دیگران باید در سخن گفتن احتیاط کنند، قطعا تعبیر پاپ وامانده نیازمند تعدیل است.

 

در ایام برگزاری اجلاس سران جنبش غیرمتعهد در تهران که همگان مقهور تبلیغات رسانه‌ها بودند و هر کسی از منظری به آن می‌نگریست، یک مسأله از دید بسیاری مخفی ماند و چندان مورد توجه واقع نشد، البته این نویسنده نمی‌داند که اساسا چنین مسأله‌ای از وجاهتی برخوردار بوده یا نه، ولی چیزی بود که در ایران شیعی رخ داد و آن مسأله پیام مراجع قم، به طور جداگانه به سران جنبش بود. این که در وجاهت آن تردید شده، از آن جهت است که در ادیان و مذاهب موجود، چنین سنتی چندان مرسوم نیست که شماری چند از شخصیت‌ها به عنوان رهبران قلمداد شوند و این می‌تواند تا حدی نشان از تشتت باشد. عرف ادیان آن‌ست که یک فرد یا گروهی به صورت شورایی، به عنوان مرجع نهایی قلمداد می‌شوند، بنا بر این شاید برای آنان این گونه پیام‌ها چندان معنادار نبوده باشد. (البته نویسنده  نمی‌داند آیا پیام‌ها ترجمه شده و به دست شرکت کنندگان رسیده یا نه!)
به هر حال این پیام‌ها نشان‌دهنده‌ی نوع نگاه و دغدغه‌های بزرگان مذهبی ایران است. در این میان یک مورد به جهاتی چند شایسته‌ی اعتنا و امعان نظر ویژه، و حتی مایه‌ی فخر و مباهات است و آن پیام آیت‌الله صافی گلپایگانی بود. وی به عنوان یکی از مراجع تقلید و وابسته به طیف سنتی، به کوتاهی نکاتی را یادآور شد که به راستی نشان از زمان‌شناسی و جهان‌شناسی وی دارد. اولین نکته همین کوتاه‌گویی و ایجاز است که با صلابت و اتقان مبنای فکر اسلامی را بیان کرده است و دیگر دوری از ادبیات خشک و تندروانه‌ی معطوف به گرایشات مذهبی یا ملی و نادیده‌انگاری دیگران است و سه دیگر احترام به مخاطبان و تخاطب تعظیمی است و چهارم ترغیب سران به اندیشیدن برای حل مشکلات بشریت و جوامع ضعیف و کاستن از قدرت زورگویان تا «همه‌ی ملل و اُمم، همسان و یکسان، از همه‌ی حقوق واقعی انسانی نظیر عدالت، امنیت،‌ رفاه و آسایش بهره‌مند گردند». اما علاوه بر این‌ها دو نکته بیش از این‌ها چشم و دل آدمی را می‌نوازد؛ یکی احترام به همه ادیان و مذاهب است که جناب ایشان با آیه‌ی تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ به آن پرداختند و دیگر دعوت به صلح و آرامش در دنیای کنونی است. ادبیات این فقیه بزرگ از خشم و خشونت و دشمن‌پنداری فاصله گرفته و به جای تخریب و ستیز، به اصلاح و دوستی دعوت کرده و آورده است: «سران و نمایندگان دول اسلامی نیز می‌بایست با توجه به این اصولی که در اسلام برای احترام به حقوق انسان‌ها تثبیت شده است، مواضع بلندِ خیر و صلاح و صلح جهانی که توصیه‌های مؤکد قرآن کریم می‌باشد، به گوش همه‌ برسانند و ... موضوعاتی مثل تروریسم، فرقه‌گرایی تکفیری و عملیات انتحاری را محکوم نمایند.»
چه زیبا می‌توان روی چنین نگره‌ای پای فشرد و پیام اسلام را بدین‌گونه به جهانیان رساند، اما هنوز این ادب و ادبیات بر اندیشه‌ها نقش نبسته بود که اقدام کوته‌فکرانه‌ی دسته‌ای از بازیچه‌های دست جهالت با تمسخر بزرگ‌ترین شخصیت اسلامی، ذهن‌های بسیاری را مشغول و مغشوش ساخت؛ توهین به پیامبر بزرگ خدا(ص).
بی‌تردید این حرکت ناشایست بخشودنی نبود و نیست و کسی نمی‌تواند سخره گرفتن عقاید هیچ انسانی را پذیرا شود و بر آن صحه گذارد، جز آن که از حقیقت انسانی بی‌بهره باشد، از همین روی نه تنها مسلمانان، بلکه آزادمردان دیگر ادیان نیز این قطعه فیلم و دست‌اندرکارانش را محکوم کرده و عمل صورت گرفته را سخیف شمردند. حتی دولت‌مردان و سیاست‌مداران کشورهای استکباری نیز به رغم ادعای وجود آزادی در کشور خود، این عمل را ناپسند شمرده و افراد را به دوری از چنین رفتارهایی توصیه کردند و جالب‌تر از همه آن که بازیگران فیلم نیز با ابراز انزجار از آن، بر ناآگاهی خویش از آن چه با نامشان ثبت شده پای فشردند و بدین گونه خود را از اهانت به پیامبر اعظم اسلام تبرئه کردند و این بسیار ارزنده است. در مواجهه با این فیلم بی‌اساس و ابتدایی، عالمان و مراجع شیعی نیز، همانند دیگر بزرگان اسلامی، با پیام‌ها و سخنانی به موضع‌گیری پرداخته و نظرات خویش را ابراز کردند که البته جز این نیز انتظار نبود، اما در این راستا یک پیام، با توقع اولیه همسویی نداشت و آن پیام آیت‌الله وحید خراسانی بود.
ایشان که در جرگه‌ی مراجع شیعی و از عالمان بزرگ سنتی است، گاه نکاتی تأمل‌برانگیز و قابل نقد اتخاذ می‌کند که شاید بی‌توجهی به آن تبعات گرانی را به دنبال آورد، در این مورد نیز چنین کرده است. ایشان که گویی در درس تفسیر خود، نسبت به این رخ‌داد اظهار نظر کرده و پیامی را ابراز داشته، چنین فرموده است: «ای پاپ وامانده! که سکوت می‌کنی، عرضه داری جواب این رابدهی؟ اگر این قرآن نبود به حکم تورات و انجیلی که الان هست، عیسی بن مریم ولد الزنا است و ولد الزنا محروم از ملکوت خدا است پس هم نَسَب عیسی، هم حَسَب عیسی به برکت نَفَس خاتم انبیاء است.»
این سخن از چند جهت زمینه‌ی نقد را فراهم می‌سازد؛ اولین چیزی که هر انسانی را به شگفتی وا می‌دارد، چگونگی تخاطب حضرت ایشان است که پاپ را با آن خوانده است! این ادبیات از مرجعی چون ایشان پسندیده نیست، چنان که اگر دیگرانی بزرگان ما را با چنین ادبیاتی خطاب کنند بر نمی‌تابیم. به نظر می‌رسد به راحتی نمی‌توان برای چنین تعبیری، توجیهی پیدا کرد. دومین نکته ادعای ولدالزنا خواندن حضرت مسیح در انجیل و تورات است که در صورت نبود پیام اسلام شیوع می‌یافت. در این که کتاب‌های آسمانی، جز قرآن مجید دچار تحریف شده‌اند، تردیدی نیست، اما این سخن به آن معنا نیست که هر چیزی را بتوان به آن نسبت داد. در این مورد نیز اولا تورات مربوط به قبل از حضرت مسیح است و طبعا انتظاری نیست که در آن چیزی درباره‌ی آن حضرت باشد، پس اساسا ادعای واردی نیست و ثانیا در اناجیل کنونی تصویر ناشایستی از این پیامبر آسمانی نیامده است، هر چند زیباترین شکل آن در قرآن انعکاس یافته است. سومین نکته به مسأله‌ی انتظار از پاپ است. می‌دانیم که پاپ از کنار این مسأله بی‌تفاوت نگذشته و آن را محکوم کرده است و حتی رهبر مسیحیان مارونی لبنان در حضور وی، این عمل را توهین به خداوند دانست و وظیفه‌ی همه مسلمانان و مسیحیان را محکوم کردن آن و مقابله با آن ذکر کرده است، پس جایی برای تندی و اهانت باقی نمی‌ماند.
اما گذشته از همه‌ی این‌ها، نوع نگاه حاکم بر سخن ایشان نیز مایه‌ی شگفتی است؛ چرا عمل سخیف تنی چند از بی‌مایگان که به هیچ دین و اخلاقی پای‌بند نیستند، به رویارویی اسلام و مسیحیت نسبت داده می‌شود؟ آیا به جنگ‌های صلیبی دیگری دامن زده نمی‌شود؟ واقعیت آن‌ست که این عمل هیچ ارتباطی با پاپ و مسیحیت ندارد. آنانی که به چنین کارهایی دست می‌زنند، گرچه در جامعه‌ای مسیحی زندگی می‌کنند، اما به حکم بی‌دینی و بی‌پایگی چنین می‌کنند، پس حتی اگر پاپ اظهار نظری نکند، باز به معنای همراهی او با آنان یا تقابل اسلام و مسیحیت نیست. مسلمانان و مسیحیان خدای واحدی دارند، به پیامبر آسمانی باور دارند و روز جزا را معتقدند، پس حساب اینان را باید از خطاکاران و بی‌ریشگان جدا کرد. خداوند نیاورد آن روزی را که پاپ نیز در واکنش به این سخنان، به چنین ادبیاتی روی کند، آن وقت چه خواهد شد!
چه نیکو است در راستای تلطیف آن چه گفته شد گامی برداشته شود تا با اتحاد دین‌داران، هر چه بیشتر در مبارزه با کفر و شرک اقتدار حاصل شود و جبهه‌ی بزرگ‌تری در مواجهه با بی‌دینی و بی‌اخلاقی شکل گیرد.
 

 

کد خبر 246134

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • يك معلم IR ۱۲:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    17 7
    به نام خدا بسيار مطلب خوبي نوشتيد. اميدواريم اين جور نوشته ها زيادتر شود و بزرگان ما دقت بيشتري بفرمايند. بعضي از سخنان واقعا موجب سرافكندگي است. اين جمله كه اگر خطا از بزرگي باشد، خرابي اش بيشتر است حرف درستي است. پس علما بايد حساب شده تر سخن بگويند.
  • بدون نام IR ۱۷:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
    10 5
    اين نظر منتشر نمي شه اما اي كاش شما بخونيد! اتفاقا بين اسلام و اديان ديگر تقابل وجود داره ما معتقد به چيرگي اسلام بر جهان هستيم.اين خود جدا از روش حصول اين چيرگي تقابل رو مي طلبه.
  • هادی IR ۰۰:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۰
    3 1
    زمانی که تنها از روی احساس تکلیف؛ بدون مطالعه ای تام و اطلاع از روابط پیچیده ای که در عرصه ملل وجود دارد، بلافاصله اظهار نظری صورت می گیرد، بیش از این نمی توان انتظار داشت... از طرفی خاطرم آمد که از ویژگی های مجتهدان طراز اول، مدیر و مدبر بودن است... آیا تدبیر اقتضا نمی کند که مراجع ما، به جای اینکه تنها در کتب شیخ انصاری و تفسیر آرای آخوند، به موشکافی بپردازند، به فضای باز فکری آنها کمی فکر کرده و حداقل از رویه شیخ انصاری پیرامون اظهار نظر راجع به دیگران پیروی کنند؟
  • بدون نام IR ۰۹:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۱۰
    5 1
    بعنوان یک هموطن مسیحی و خواهر شهید از شما سپاسگزارم .