کاوه علیاسماعیلی، رضا دلجوان - خبرورزشی / از بین چهار مربی پرتغالی شاغل در فوتبال ایران در زمانی که کارلوس کروش، سرمربی تیمملی ایران، مشکلات زیادی در هدایت تیمملی دارد و همچنین کاستا، سرمربی صنعتنفت آبادان، نتوانسته فوتبالدوستان خطه جنوب را راضی نگه دارد و نتایج قابل قبولی بگیرد و در زمانی که مانوئل ژوزه، سرمربی تیم بحرانزده پرسپولیس متزلزلتر از هر روزی روی نیمکت این تیم نشسته، به جدیت میتوان گفت تونی اولیویرا، سرمربی تراکتورسازی تبریز، در مدت زمان حضورش در ایران عملکرد بهتری نسبت به دیگر هموطنانش در کشورمان داشته است. این پیر فوتبال پرتغال و معمار باشگاه بنفیکا با رفتار حرفهای و جدیت در کار و همچنین انتقال حس برتریخواهی به بازیکنانش ثابت کرده حرفهای زیادی در فوتبال ایران برای گفتن دارد. اوایل فصل که هنوز تیمها مشغول آمادهسازی و تدارک بازیهای دوستانه بودند با تونی اولیویرا مصاحبه مفصلی انجام دادیم تا فوتبالدوستان بیشتر با این مربی آشنا شوند. حال که هفته نهم لیگبرتر به پایان رسیده این مربی که همیشه مطالب روزنامه خبرورزشی را بهطور دقیق دنبال میکند، برای مصاحبه تفصیلی دیگری اعلام آمادگی کرد و ساعتی را برای مصاحبه با خبرورزشی اختصاص داد که این گفتوگو را با هم میخوانیم. تونی دوستداشتنی و محبوب بین هواداران تراکتورسازی، در این مصاحبه حرفهای جالبی به زبان آورد که خواندن آن میتواند نگاه حرفهای این مربی نسبت به فوتبال را نمایان کند بهخصوص که او راجع به شرایط حل مشکل فوتبال ملی ایران و رسانهها پیشنهاداتی را مطرح کرده.
*آقای تونی با تشکر از وقتی که به ما دادید برای شروع، بد نیست از فوتبال پرتغال و شرایطی که در آن وجود دارد، صحبت کنید.
بیشتر مسائل و عملکرد و چگونگی آغاز فوتبال خود را در مصاحبه اول فصل به شما گفتهام اما بهتر است شما سؤال کنید تا من جوابگو باشم.
*شما زمانی که در باشگاه بنفیکا شروع به بازی کردید در کشور پرتغال جنگ و درگیری بود، از آن دوره بگویید که فوتبال را چطور ادامه میدادید؟
بله در پرتغال از سال 1961 جنگی شروع شد و تا سال 1974 ادامه داشت. من زمانی که به باشگاه بنفیکا پیوستم سال 1968 بود و 7 سال از شروع جنگ میگذشت. البته این موضوع را هم بگویم که من 39 ماه در زمان جنگ پرتغال با کشورهای استعماری آفریقا به خدمت سربازی مشغول بودم که در این مدت به هیچ خط مقدمی نرفتم و در صف اول جنگ حضور نداشتم.
*نقش شما در راهاندازی اتحادیه بازیکنان پرتغال در آن سالها چه بوده و آیا شما پرچمدار این حرکت بودید؟
اوایل دهه 70 میلادی بود که هیچ سازمان یا مجموعهای برای حمایت و گرفتن حق بازیکنان در فوتبال پرتغال وجود نداشت و همین امر باعث شد تعدادی از بازیکنان بزرگ پرتغال جنبشی به راه بیندازند تا بتوانند حقوق خود را بگیرند و تصمیم به تشکیل سندیکایی بگیرند و البته من هم یکی از این بازیکنان بودم که تلاش زیادی در تشکیل این سندیکا به همراه دوستانم انجام دادم و این سندیکا را تشکیل دادیم. البته باید بگویم این سندیکا در آن زمان که حکومت دیکتاتوری در کشور پرتغال بر سر کار بود به سرانجامی نرسید تا اینکه به سال 1974 رسیدیم و بعد از این سال با تمام شدن این حکومت، سندیکای بازیکنان فوتبال بهطور رسمی و جدی فعالیت خود را آغاز کرد.
*این سندیکایی که به کمک شما و دوستانتان تشکیل شد، چقدر توانست به احقاق حقوق بازیکنان پرتغال کمک کند؟
در زمان ما که در حال بازی در زمین فوتبال بودیم چون این سندیکا نوپا و جدید بود مطمئناً نمیتوانست کمک زیادی به گرفتن حق ما کند ولی با گذشت زمان و کسب تجربیات، این مجموعه بازیکنانی که در حال حاضر در فوتبال پرتغال در حال توپ زدن هستند، سندیکایی بسیار قدرتمند را در پشت خود میبینند که از حق و حقوقشان به خوبی دفاع میکند. میشود گفت هر سازمان نوپایی نمیتواند در همان سالهای اول، کارآمد و بهرهور باشد. همه چیز به مرور زمان و شرایط بستگی دارد تا نهادی بتواند قدرتمند شود.
*زمانی در فوتبال دنیا پولی در کار نبود یا بهتر بگوییم پولهای کلانی به مربیان و بازیکنان پرداخت نمیشد. در پرتغال ورود پول به فوتبال از چه سالی آغاز شد؟
در آن زمانها که در فوتبال پول نبود تیم بنفیکا در دهه 70 و 80 توانست به پنج فینال راه پیدا کند و از این پنج فینال دو بار به مقام قهرمانی اروپا رسید یا تیم اسپورتینگ لیسبون توانست در آن دوران سوپرجام اروپا را از آن خود کند و در کل در زمان بیپولی فوتبال در پرتغال افتخارات بزرگی توسط بنفیکا و اسپورتینگ کسب شد و این دوران همان زمانی بود که فوتبال پرتغال را بازیکنان بزرگی تشکیل میدادند که این بازیکنان با جان و دل برای تیمهایشان بازی میکردند بدون اینکه پولهای هنگفتی بگیرند و این را شما هم میدانید که بازیکنان بزرگ باعث کسب نتایج بزرگ در تیمها هستند اما ورود پول به فوتبال پرتغال از 20 سال پیش یعنی اوایل سال1990 شروع شد و البته ارقامی که پرداخت میشد خیلی زیاد نبود ولی به مرور زمان از همان سال 1990 رقمها بزرگتر و بزرگتر شد تا به الان که خودتان بهتر میدانید بازیکنان حرفهای در اروپا و بهخصوص پرتغال با چه ارقامی قرارداد میبندند. این امر نه فقط در فوتبال پرتغال و اروپا بلکه در کل فوتبال دنیا مرسوم شد و به نظر من با ورود تلویزیون به عرصه فوتبال و خرید نمایش فوتبال توسط شبکههای گوناگون تلویزیونی و به واسطه آن تبلیغاتی که در لابهلای پخش مسابقات انجام میشد، افزایش رقم قرارداد بازیکنان صورت گرفت. البته چند وقتی است این هزینه کردنها سمت و سو گرفته و کشورهایی مانند ژاپن، چین و دولتهای عربی و بلکه آمریکا و کشورهای این قاره در تلاش هستند پول زیادی را به فوتبال تزریق کنند تا بتوانند به اهداف اقتصادی خود برسند و از این بازاریابی که درست کردهاند سودهای کلانی ببرند. شما میبینید در چند سال اخیر کشورهای عربی شروع به خرید باشگاههای بزرگ انگلیسی و حتی در برخی موارد خرید باشگاههای فرانسوی کردهاند. این کار تنها از دست همین اشخاص برمیآید. در حالی که جهان در بحران اقتصادی به سر میبرد اینها میتوانند بدون اهمیت به این بحران، پول خرج کنند و هر کاری دوست دارند انجام دهند.
*آقای تونی! زمانی که شما پا به توپ بودید از این پولها خبری نبود. چطور در آن زمان امرار معاش میکردید؟
ما با حداقل پولی که میگرفتیم زندگی خود را سپری میکردیم و با عشق، علاقه و پشتکار، با همان پول ناچیز برای تیم باشگاهی و ملی میجنگیدیم که البته در آن دوران این امر طبیعی بود و در اکثر کشورهایی که فوتبال در آن جریان داشت اوضاع به همین منوال میگذشت.
*به نظر شما در آن زمانی که پول ناچیزی در فوتبال بود کیفیت و غیرت در بازیها بیشتر بود یا الان که پولهای زیادی در فوتبال رد و بدل میشود؟
میتوانم بگویم فوتبال هم مثل اکثر موارد در زندگی پیشرفت کرده است. آن زمان همین دستگاه دیجیتالی که برای ضبط صدا جلوی من قرار گرفته، ساخته نشده بود یا اینترنتی در کار نبود و وسایل ارتباط جمعی به این حد پیشرفت نداشت. پس میتوانیم ادعا کنیم فوتبال هم در کنار دیگر موارد و پا به پای صنعت پیشرفت زیادی داشته؛ چه از نظر تکنیکی و چه از نظر تاکتیکی. سختافزار و نرمافزارهای گوناگون که همگی دست بهدست هم داده تا فوتبال زیباتری از نظر ظاهر شاهد باشیم.
*در مورد غیرت در بازی فوتبال شاهد چه تغییراتی بودیم؟
غیرت و تعصب کاری، بستگی به شخصی دارد که اگر حرفهای را برای خود انتخاب میکند تا چه حد به آن حرفه اهمیت میدهد و چه قدر شغل خویش را عاشقانه دوست دارد و چه هدفی برای خود مشخص کرده است. غیرت در فوتبال میتواند همیشه وجود داشته باشد چه زمانی که پول در فوتبال نبود و چه الان که بازیکنان و مربیان پولهای خوبی میگیرند. همه این مسائل بستگی به شخصیت فرد دارد نه به کمی یا زیادی پول داشتن. به نظر من الان شرایط کار برای بازیکنان خیلی بهتر است و بازیکنان میتوانند بدون دغدغه مالی برای انجام دادن فوتبال زیبا با خیال راحت تمام تلاش خود را کنند. با همین اوصاف الان تیمها از نظر تاکتیکی خیلی پیشرفت کردهاند طوری که اگر دو تیم فوتبال که از تاکتیک خوبی بهره میبرند در مقابل هم قرار بگیرند میتوانند فوتبال خوبی را به نمایش بگذارند. البته در بعضی از مواقع همین برابری تاکتیکی باعث میشود که زیبایی فوتبال در تقابل دو تیم کم بشود. مثلاً شما تیمی را تصور کنید که با قدرت تاکتیکی میتواند حرکتها و نقشههای حریف را خنثی کرده و عملکرد تیم مقابل را به صفر برساند و زیبایی بازی از بین برود ولی بعضی مواقع در اوج حرکات تاکتیکی دو تیم حرکات تکنیکی بازیکنانی خاص که استعداد بالقوهای دارند، روند بازی را عوض کرده و تمام معادلات را به هم بزند. بهطور مثال بازیکنانی مثل مسی، رونالدو و ابراهیموویچ از این دسته بازیکنان هستند که در مسابقات میتوانند تمام معادلات مربیان تیم حریف را با حرکات تکنیکی خود به هم بزنند و نتایج بازیها را عوض کنند.
*شما مدتی دستیار اسون گوران اریکسون بودید. از آن زمان بگویید و اینکه چه چیزهای از این مربی یاد گرفتید؟
زمانی که من دستیار اریکسون بودم، هم من از این مربی درسهایی گرفتم و هم او از من درسهای زیادی آموخت! اریکسون در زمانی که سرمربی بود و من در کنارش کار میکردم با خوش شانسی زیادی مواجه شد و بازیکنانی به تور این مربی خورد که از درک و فهم تاکتیکپذیری بالایی برخوردار بودند و همین امر باعث شد در مدت مربیگریاش نتایج شگفتانگیزی کسب کند. ذهنیتهایی در مورد فوتبال داشت که با توجه به قابلیتهای بازیکنانش میتوانست به راحتی این افکار را به شاگردانش انتقال بدهد و با تمرینهای سادهای که انجام میدادیم توانست به این موفقیتها دست پیدا کند. اکثر بازیکنان نیز اریکسون را دوست داشتند چون تمریناتش بسیار ساده و قابل فهم بود، فوتبال را ساده یاد میداد و آن را به شکل زیبایی به نمایش میگذاشت. این را بگویم که سختترین کار در فوتبال، ساده بازی کردن است. هر کسی از پس این امر برنمیآید. اریکسون با انجام دادن یک سری کارهای ساده توانست در اکثر زمانها نتایج خوبی کسب کند که البته بعضی از مواقع هم در گرفتن نتیجه ناکام بود که در کل، کار خوبی را از خود به نمایش گذاشت. اریکسون که از بنفیکا خداحافظی کرد به ایتالیا رفت و در تیمهایی مثل لاتزیو، فیورنتینا و رم مربیگری کرد و بعد هم به تیمملی انگلیس پیوست و در حال حاضر هم در یک تیم تایلندی مشغول سرمربیگری است که اگر اشتباه نکنم اسم این تیم تایلندی «برودیسانا» (خبرورزشی: منظور اولیویرا تیم تیروسیسانا تایلند است) است و یک ماهی میشود که اریکسون به این تیم پیوسته و مشغول کار است.
*برایمان جالب است بدانیم شما که هموطن خوزه مورینیوی معروف هستید، چه شناختی از این مربی نامدار دارید؟
زمانی که خوزه مورینیو کودک بود من با پدرش در یک تیم بازی میکردم. البته سن پدرش از من زیادتر بود ولی در حال حاضر من با خوزه مورینیو رابطه نزدیک و صمیمی دارم و هر هفته توسط ایمیل یا تلفن با او در تماس هستم.
*در این تماسها به غیر از احوالپرسیهای معمول، در مورد مسائل فنی هم صحبت یا مشورت میکنید؟
اکثراً رابطه من با خوزه مورینیو دوستانه و صمیمی است و در هر موردی میشود صحبت کرد که البته من خبر گرفتن از حال یکدیگر و احترام و تحسین و دوستی متقابل را انجام میدهم. این کار را حتماً هفتهای یک بار متقابلاً انجام میدهیم تا رابطهمان همواره پابرجا بماند.
*شما با تیمملی پرتغال مقابل ایران هم بازی کردید. آیا این بازی را بهخاطر میآورید؟
نه من به یاد ندارم مقابل تیمملی ایران بازی کرده باشم. شما از این موضوع مطمئن هستید؟!
*تا آنجا که بررسی کردیم، گویا در سال1972 مقابل ایران بازی کردید. کمی فکر کنید شاید بهخاطر بیاورید!
(مکث)ها! بله، بله، الان بهخاطر آوردم. در سال 1972 در جامی در برزیل که به اسم مینیکاپ برگزار میشد دو گروه بودیم که در گروه ما تیمهای شیلی، اکوادور، ایران و جمهوری ایرلند حضور داشتند. تیم ایران را با نتیجه 3 بر صفر شکست دادیم و در گروهمان اول شدیم. در گروه دیگر هم تیمهای آرژانتین، روسیه، اروگوئه و برزیل بودند که سه تیم آرژانتین و اروگوئه و روسیه را هم شکست دادیم و در فینال هم با برزیل بازی کردیم. حتی به یاد دارم مقابل ایران هم من در میدان حضور داشتم و در ترکیب اصلی بودم.
*آقای تونی از جام باشگاههای آسیا تعریف کنید و اینکه مقابل تیم پرسپولیس چه کردید؟
زمانی که در تیم شارجه امارت بودم در تهران مقابل پرسپولیس با نتیجه سه بر صفر متوقف شدیم و تیم شارجه هم بعد از انجام چهار بازی از ادامه مسابقات انصراف داد. دو، سه فصل بعد از این اتفاق، من به الاتحاد عربستان رفتم و در جده پرسپولیس را شکست دادیم. بنیادکار و الوحده امارات را هم از پیشرو برداشتیم تا در گروه خودمان اول شویم.
*پرسپولیس آن زمان که در دو بازی مقابلش قرار گرفتید و پرسپولیس الان از نظر شما چه تفاوتی دارد؟
مسلم است که خیلی تغییرات در این تیم انجام شده. بازیکنان جدید، کادرفنی جدید و تاکتیکهای جدید وارد پرسپولیس شده است. البته چون با این تیم در لیگ امسال رقابت داریم و در آینده مسابقه خواهیم داد بهتر است صحبتی نکنم ولی آن پرسپولیس که مقابل شارجه در تهران پیروز شد با این پرسپولیس تفاوت چشمگیری دارد.
*همانطور که در اول مصاحبه گفتید اتحادیه بازیکنان را تشکیل دادید برای گرفتن حق بازیکنها. به نظر شما تشکیل این اتحادیه در ایران میسر است، یا با تشکیل این سندیکا کمکی به فوتبال و بازیکنان ایرانی میشود؟
باید توجه داشته باشید هر کشور و هر ملیتی خصوصیات منحصر به فرد خودش را دارد. من نمیتوانم بگویم تشکیل اتحادیه در ایران به نفع چه کسی یا به ضرر چه کسی تمام میشود بلکه این خود بازیکنان حاضر در فوتبال ایران هستند که نسبت به موقعیت و شرایط جامعه خود میتوانند برای آیندهشان تصمیم بگیرند. آنها بهتر از هر کس مشکلات را میدانند و حتماً هم میتوانند چارهای برای برطرف کردن مشکلاتشان و گرفتن حق خود پیدا کنند. من نمیتوانم در این مورد نظری بدهم. اینجا، تنها در مورد تراکتور که سرمربی آن هستم باید صحبت کنم.
*در مورد تیمملی ایران که هموطن شما کارلوس کروش رهبری آن را به عهده دارد صحبت کنید. به نظر شما مشکل فوتبال ایران چیست؟
دقیقاً مشکل فوتبال ایران مرا یاد پرتغال دهه 90 میلادی میاندازد که به جامجهانی نمیرفت چون در آن سالها تیمملی پرتغال هم چنین مشکلی داشت که نمیتوانست از مراحل مقدماتی جامهای گوناگون عبور کرده و در مسابقات اروپا یا جامجهانی نتیجه بگیرد. آن روزها هم تیم پرتغال به در بسته میزد تا سال2000 که این روند عوض شد. تیمملی پرتغال بهطور مداوم به تمام تورنمنتهای گوناگون راه پیدا کرد و البته موفق هم بود.
*چه امری باعث شد از سال 2000 به بعد تیمملی پرتغال نتیجه گرفت؟
در واقع دوبارهسازی ساختار فوتبال در پرتغال باعث این امر شد. دو یا سه مسئله در تغییرات ساختاری فوتبال مهم است. یکی سازماندهی منظم با افراد کارکشته فوتبالی در رأس امور و دوم داشتن بازیکنان با کیفیتهای بسیار مطلوب. اینها یکسری بازیکنان بزرگ بودند که از سال 2000 به بعد در فوتبال پرتغال ظاهر شدند. مثلاً فیگو، روی کاستا، نونو گومژ و چند نفر دیگر که این امر تا امروز ادامه پیدا کرده و بازیکنان باکیفیت جایگزین این بازیکنان میشوند.
*در فوتبال ایران هم در سال1997 بازیکنان مطرح و با کیفیت خوبی مانند عابدزاده، خداداد عزیزی، کریم باقری و مهدی مهدویکیا و آقای گل جهان یعنی علی دایی ظاهر شدند. چرا این نسل فوتبال ایران جایگزینی در حال حاضر ندارد؟
همین الان گفتم تیم پرتغال هم در آن زمان بد بازی میکرد. ما هم در آن زمان مثل الان شما به دنبال مقصر بودیم و جالب اینکه اولین کسی هم که در تیررس ما قرار میگرفت، کسی نبود به غیر از سرمربی تیمملی! این یک امر طبیعی است که همه سرمربی را مقصر میدانند. الان میشود گفت اسکولاری یا کروش یا کسانی دیگر، همه مقصرند در صورتی که اینطور نیست. خیلی از شرایط دست بهدست هم میدهد که تیمی نتیجه نگیرد. به نظر من همه افرادی که در فوتبال ایران هستند باید بسیج شوند تا بفهمند دلیل روند نزولی ایران چیست. این قضیه را شما باید بررسی کنید. تحقیق کنید. شما خبرنگاران و رسانهها میتوانید مشکل را پیدا و حل کنید. همه باید دست بهدست هم بدهید و دلایل ضعف تیمملی کشورتان را پیدا کرده و با کمک هم این مشکلات را مرتفع سازید. شما اصحاب رسانه باید تلاش کنید ساختارهای فوتبالی کشورتان تغییر کند. کارلوس کروش مربی کاربلدی است و میتواند با کمک همه شما نتیجه مطلوب بگیرد. من نقش بازی نمیکنم و خود را وکیل مدافع کروش نمیدانم ولی این موضوع را میدانم که چهار پرتغالی حاضر و کرانچار، سرمربی سپاهان، آدمهای بد فیلم سینمایی فوتبال شما و مقصر شرایط بد فوتبال ایران نیستند.
*از بین چهار مربی پرتغالی حاضر در فوتبال ایران پیشبینی میکنید کدام موفقتر باشد و نتایج بهتری بگیرد؟
ما اگر در مورد این مسئله بخواهیم صحبت کنیم باید منتظر نتایج هفتههای آینده باشیم ولی به نظر من، ما هر چهار نفر تمام تلاش خود را میکنیم و هرکس به روش خود کارش را ادامه میدهد. هرکس برای خودش سبک خاصی دارد گرچه زمینه اساس کار ما به یک شکل است اما از روشهای گوناگونی استفاده میکنیم و امیدوارم هر چهار نفرمان به اهدافی که داریم، برسیم.
*و اما در مورد تیم تراکتورسازی تبریز. تیم خودتان را چگونه آنالیز میکنید؟
از روز اولی که به تراکتور آمدم، با یک علاقه فوتبالی زیاد و روحیه جاهطلبی مثبت کارم را شروع کردم و آمدم که ایدهها و نظرات خودم را پیاده کنم و به دنبال این قضیه نیفتادم که ذهنیت بازیکنان ایرانی را عوض کنم. فقط خواستم بازیکنان ایرانی تراکتور را قویتر کرده و همچنین سعی کنم این روحیه جنگندگی و جاهطلبی مثبت را به آنها منتقل کنم. ما از روز اول مشکلات زیادی داشتیم. یکی از این مشکلات، زمان بود. زمان کافی در اختیارمان نبود و این قضیه تمام بازیکنان ما در طول فصل را اذیت خواهد کرد. همچنین نداشتن بازیهای تدارکاتی خوب در زمان شروع تمرینات. البته این روحیه ایثارگری و جنگندگی بازیکنان بود که با زحمت زیاد تمرین کردند و هر روز پیشرفت داشتند. در هر تیمی کاپیتان وجود دارد که نماینده بازیکنان دیگر است و دست راست مربی محسوب میشود. یک کاپیتان خوب، پل ارتباطی بین مربی و بازیکنان است و میتوان گفت این بازیکن مورد توجه بیشتر سرمربیان قرار میگیرد. مرتضی اسدی برای من چنین نقشی را در تراکتورسازی ایفا میکند و سایر بازیکنان هم کارشان را انجام میدهند که من از تکتکشان رضایت دارم. در این مورد شاید اتفاقاتی در هر تیمی رخ دهد که این طبیعی است اما ما باشگاهی هستیم که میخواهیم مقابل حواشی بایستیم و کارمان را با قدرت پیش ببریم. تراکتورسازی در این فصل رؤیاهای بزرگی در سر دارد. رؤیاهایی که باید آن را محقق کنیم. اینجا هواداران زیادی داریم. میلیونها نفر، قلبشان به عشق تراکتورسازی میتپد و نمیتوانم این احساسات را نادیده بگیرم. ما در این هفته به شیراز میرویم و مقابل یک تیم خوب قرار میگیریم. در آن بازی هم به دنبال پیروزی هستیم و تا آخر فصل میجنگیم تا در هر بازی، برنده و سربلند از زمین خارج شویم.
*حاشیهها تأثیری روی کارتان ندارد؟
من جو تیم را به سمت رفاقت بین بازیکنان بردهام تا نگذارم حواشی، گریبان تراکتورسازی را بگیرد. تا جایی که میشود در داخل و خارج از زمین با حاشیهها میجنگیم و نمیگذاریم ما را مغلوب کند.
*صحبت کردن با شما، واقعاً جذاب است اما زمان ما برای مصاحبه به انتها رسید. اگر حرفی باقی مانده، میشنویم.
تیم ما هر روز شخصیت کاملتری پیدا میکند. هم از نظر شناخت مربی از بازیکنان و هم برعکس، شناخت بازیکنان از مربی و این امر باعث میشود هر روز از گذشته، بهتر باشیم و به آینده امیدوارتر. الان جو خوبی در تیم حاکم است و همه با هم رابطه دوستانهای دارند و سعی میکنیم این رابطه خوب هر روز بهتر شود. البته ما میدانیم که هواداران خوب و خاص و دوآتشهای داریم که همیشه پشتسر تیم هستند و ما با وجود این هواداران امیدواریم که نتایج خوبی بگیریم. من از همه این هواداران تشکر میکنم. از آنها میخواهم مثل همیشه در کنار تیم خود باشند و تراکتور را به سوی قهرمانی سوق بدهند. در ضمن این را هم اضافه کنم که بعد از اتفاقات آن کنفرانس پرحاشیه در هتل پیش از دیدار با صبای قم، همه خبرنگاران فکر کردند من با آنها مشکل دارم ولی همین جا میگویم که من در طول فعالیتم در فوتبال که زمان زیادی مختص پرتغال بوده، با هیچ خبرنگاری مشکلی نداشتم و ندارم و نخواهم داشت، چون حرفهای فکر میکنم و میدانم مطبوعات، جزء جدانشدنی فوتبال است.
43 43
نظر شما