مهرداد صدقی در این یادداشت طنز، به ارتباط عاشقانه دانشجویی از منظری دیگر پرداخته است و نام آن را گذاشته وقتی اکوسیستم عاشقانه تهدید می‌کند!

سلام عزیزم!
متأسفانه با این که این روزها یخ‌های قطب در حال آب شدن هستند اما روابط ما روز بروز گسترده‌تر می‌شود. در این بیابان عاطفه، مدت‌هاست که گل لبخندت خشک شده و سیل باران اشک من، نه تنها سود ندارد بلکه گویا اسید هم دارد. هر چند که چشمه اشکم مانند دریاچه ارومیه در حال خشک شدن است، که نمی‌گذارم خشکسالی، آن را به سرنوشت هامون دچار سازد.

عزیزم!
از غم فراق تو، موهایم دارد می‌ریزد و سرم مانند جنگل گلستان در حال تنک شدن است. سوء تفاهم‌ها، مانند آب‌های خزر مدام به سوی ما پیشروی می‌کنند و سطح اعتمادمان هم، مانند سطح آب سد کرج، روزبروز پایین‌تر می‌رود. گاهی با خود می‌اندیشم چگونه یک خواستگار پولدار توانست چنین سونامی عظیمی در رابطه‌مان ایجاد کند؟ به هر حال نمی‌دانم خزان رابطه ما کی بهار خواهد شد، اما به عنوان یک تهدید، خود را موظف می‌دانم بگویم اگر با من ازدواج نکنی همه جا نامزد تو را به اوزون تشبیه خواهم کرد!

برداشت دوم
پسر به دختر: در تأیید فرمایشات شما باید عرض کنم به خاطر احترامی که برای شخصیت شما قائلم، دوست ندارم ارتباط علمی ما خدای ناکرده شبیه دوستی‌های مبتذل کوچه و خیابانی باشد.
دختر به پسر: به نظرم می‌تونیم با رعایت حریم احترام متقابل و با کمک هم، انشاالله در پیشبرد اهداف علمی و درسی همدیگر مفید باشیم.
دختر به پسر: جالبه، شخصیت شما باعث شده دید من راجع به آقایون کلاً عوض بشه. در ضمن، پیشنهادتون درباره ارتباط علمی و در عین حال سازنده برام جالب بود.
پسر به دختر: خواهش می‌کنم. به هر حال این شماره تماس منه. اگر مشکلی تو درسا داشتین تماس بگیرین.
پسر به هم اتاقی: ... آره بابا، مخش و حسابی زدم!
دختر به هم اتاقی: ... نه بابا، شوت شوته!
پسر به پدر: بازم پول می‌خوام آخه این ترم استادا کلی کتاب تخصصی معرفی کردن که باید همه‌شونو بخرم.
پسر به هم اتاقی: داری تا سر برج یه خورده دستی بهم بدی؟
پسر به کارمند: ببخشید، این فیش‌های کمک هزینه نیومد؟
دختر به پسر: بابت ادکلونی که برام خریدی... ممنون!
 

 

 

نقطه ته خط. سوره مهر

6060

کد خبر 257871

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • فرزاد IR ۲۳:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۶
    5 3
    احساس میکنم از مریخ اومدی این طنزو نوشتی، به قول سهراب: "دل خوش سیری چند؟"