شامگاه شنبه 27آبان ماه و در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی از جدیدترین اثر مجید قیصری رونمایی شد. در این نشست که با حضور علی موسوی گرمارودی، بلقیس سلیمانی، محمذرضا بایرامی، قاسمعلی فراست و جمعی از علاقمندان و اصحاب رسانه برگزار شد از رمان «سه کاهن» که روایتی از زندگی پیامبر اعظم(ص) است، رونمایی شد. در ادامه گزیدهای از اظهارات میهمانان این نشست را به نقل از ایسنا می خوانیم:
بلقیس سلیمانی: رمان را یکنفس خواندم
- درباره رمان میگویند رمان فرآورده و محصول شرایط جدید انسان غربی، زندگی صنعتی غربی و فرزند نسبیت است، بنابراین این گونه بیانی اصولا نمیتواند هیچ خویشاوندی با دین داشته باشد. علتش این است که خردی که در رمان بیان میشود، یک خرد قیاسی، تکثرگرا و نسبیتگراست. این خرد با حقیقت و یقینی که قابلیت دستیابی به آن از طریق فرضهای دینی وجود دارد، مغایر است. همانطور که هگل درباره نمایشنامه «آنتیگونه» گفت: آنتیگونه برحق است، شخصیتهای مخالفش هم برحق هستند. بسیاری دیگر بعد از او این سخن را تکرار کردند که شخصیتهای داستانی حق و باطل ندارند؛ فقط در جایگاهی که قرار دارند خواننده باید بتواند با آنها ارتباط برقرار و آنها را درک کند.
- اگر رمانهای دینی فاقد اصول زیباییشناسی هستند، به این دلیل است که با هدف اخلاقی و آموزشی نوشته شدهاند و حتا فنون زیباییشناسی هم در خدمت این است. مخالفان رمان دینی میگویند، رمان قرار است سؤال کند و پاسخ ندهد، به همین دلیل از ادبیات متعهد دوری میکنند و اگر تعهدی برای ادبیات قائل باشند، تعهد به فنون و ژانر ادبی است.
سلیمانی در ادامه با اشاره به شکل خوب کتاب جدید قیصری، «سه کاهن»، درباره ساختار این کتاب گفت: در ایران ما ادبیات دینی خوشخوان که ضمن سرگرم کردن به ما حکمت و اخلاق هم بیاموزد، کم داریم. این نوع ادبیات به دلیل ایدئولوژیزده و سیاسی بودن نتوانسته بین مردم جایگاه داشته باشد. این کتاب طلیعهای است بر رمان دینی در ایران. اینکه نویسنده فقط با 24 ساعت از زندگی پیامبر (ص) آن هم چهارسالگی ایشان که مکتوم است، بازی فرمی داشته باشد، بسیار هنرمندانه است.
- داستان متعلق به زندگی انسان است، چون داستان به خصلتهای آدمی مثل اشتباه، انتخاب، سردرگمی و تمایل به شر میپردازد، به همین دلیل فرشتگان داستان ندارند، مگر زمانی که پای انسان به قلمرو آنها برسد. عالم معصومین هم داستان ندارد، مگر در تداخل با جهان غیرمعصومین. داستان بر نقص وجود آدمی متکی است. ترفند زیبای قیصری این است که ضمن سخن نگفتن از تمایلات و درونیات حضرت رسول (ص)، میدانی میسازد و حضرت را در مرکز این میدان قرار میدهد. چندین نفر از جمله حلیمه، شوهرش و سه کاهن با مغناطیس وجود حضرت رسول (ص) به گردش دور وجود ایشان واداشته شدهاند.
- در این اثر قهرمان از زوایه دید و کنش دیگران شناخته و روایت میشود. قیصری داستان جدال حق و باطل را با نمایش نقصهای شوهر حلیمه و سه کاهن نشان میدهد. حقیقی بودن یا نبودن داستان اهمیتی ندارد؛ کاری که قیصری انجام داده، مهم است.
- هنر قیصری این است که اثرش با وجود تنگنا، ماجرا دارد و خواننده را به هول و ولا میاندازد. من کتاب را یکنفس خواندم. قیصری توانسته بود داستانش را با وجود دینی بودن، خوشخوان بنویسد. وقتی میخواهید داستانی بنویسید که ماجرا داشته باشد، باید ضربآهنگ نثر با استفاده از جملات کوتاه تند باشد.
گرمارودی: شرم میکردم اگر صادق هدایت را لعنت نمیکردم
- من با همان چهار تا پنج صفحهای که خواندم، مجذوب و متأسف شدم از اینکه فرصتی نداشتم که این کتاب خوب را بخوانم. خودشان قول دادهاند که یک جلد آن را امضا کنند و به من بدهند. پدر من استاد عزیزانی مثل دکتر اعوانی و مرحوم شهید مطهری بوده است، به همین دلیل شهید مطهری به پاس ارادتی که به پدر داشتند، من را هم به کلاسهای خصوصی خود دعوت میکردند. مثلا من با عده خاصی از جمله دکتر سروش و حداد عادل شبهای شنبه الهیات سبزواری را نزد شهید مطهری میخواندیم.
- در یکی از این جلسات بعد از نماز جماعت من به ایشان ایراد گرفتم که «داستان راستان» شما بسیار خشک و ساده است. ایشان فرمودند: من به معانی و تکنیک این کار آشنایی ندارم. این کارها کار شماست. پس از آن من طبق فرمایش ایشان کتابی نوشتم.
سیدعلی موسوی گرمارودی با اشاره به پیراهن مشکی که به مناسبت ایام محرم پوشیده بود، عنوان کرد: شرم میکردم از خودم اگر بر صادق هدایت لعنت نمیفرستادم. خداوندا صادق هدایت را لعنت کن! او با اعتقاد به اینکه نویسندهی «توپ مرواری» (صادق هدایت) توهینهای زشتی به امام حسین (ع) کرده است، اظهار کرد: وظیفه هر قلم به دستِ اهل قبله میدانم که حداقل به جوانان این کشور بفهماند که چه بیشرفهایی در این کشور قلم زدند که از امویان هم بدتر بودند؛ اسمشان هم صادق بود و هدایت مردم را برعهده داشتند.
تبریک ویژه محمدرضا بایرامی به قیصری
- در زمانهای که دچار فروپاشی اقتصادی شدهایم و ممکن است این به نوعی فروپاشی فرهنگی هم منجر بشود که زنگهای خطرش به صدا درآمده، بهروز نوشتن و تصویر امروز جامعه را نشان دادن برای بسیاری از نویسندگان هم سخت و هم آزاردهنده است.
- یک داستاننویس این را بهتر متوجه میشود که تمرکز بر روی یک مقطع تاریخی از جهات مختلف دشوار است. یکی از این جهات این است که داستان تا حدود زیادی و گاه کاملا لو رفته است و همه ما آن را میدانیم و این دانستن به ما این حق را میدهد که بر مسند قضاوت و نقد بنشینیم. از هوشمندیهای قیصری همین نوع انتخاب است. در چنین زمانهای که سخن گفتن از زمان حال گاهی به هم زدن لجنزار است، وقتی نویسنده با یک منشأ نورانی همقبله میشود، به تلطیف روح خود و خوانندگانش کمک میکند. همه ما میخواهیم گاهی به آنچه دوست داریم، گریزهایی بزنیم. فکر میکنم این کتاب موفق شده که این گریز را بزند و از این جهت جای تبریک دارد.
قاسمعلی فراست: باید به احترام قیصری سر تعظیم فرود بیاوریم
- تمام آثار قیصری را که مرور کنیم، میبینیم که دو موضوع در آن به صورت جدید پیگیری شده است؛ جنگ و دین که هیچیک در بازار ما چندان طالب ندارد و این یکی از جسارتهای نویسنده است. در روزگار کمرونقی این حوزهها این شهامت و درد دین و فرهنگ جنگ داشتن قابل تقدیر است.
- قیصری از معدود نویسندههایی است که تخصصی و حرفهیی مینویسد. او کتابهایش را برای دلش مینویسد؛ نه به صورت سفارشی. در کشوری آندره مالرو وزیر فرهنگ میشود، در کشوری اوکتاویو پاز از متصدیان فرهنگ است و در کشوری کاسترو با مارکز در زمینه فرهنگ مشاوره میکند، اما در کشور ما فرهنگ مثل دین از مقولههای مظلوم است. در این روزگار باید به احترام قیصری سر تعظیم فرود بیاوریم.
در پایان مراسم، مجید قیصری از کمالالدین قطب که چند تابلو از آثارش در این جلسه رونمایی شد و همچنین از ویراستار و طراح کتابش تشکر کرد و بخشهایی از «سه کاهن» را خواند و کتاب برای حضار رونمایی شد.
6060
نظر شما