بیست و هفت کشور اتحادیه اروپا نخستوزیر پیشین بلژیک، هرمان وان رومپویی، را به عنوان نخستین رئیس ثابت اتحادیه اروپا برگزیدند و همزمان مسئولیت سیاست خارجی اتحادیه اروپا را بر عهده خانم کاترین آشتون سیاستمدار گمنام انگلیسی گذاشتند. بدین ترتیب پس از سالها کش و قوس، اتحادیه اروپا با انتخاب رئیس کابینه اروپا (رئیسجمهوری) نخستین گام اجرایی را جهت ایجاد اروپای متحد برداشت. این رویایی است که بسیاری از اروپاییها امیدوارند شاهد تحقق هرچه بیشتر آن باشند. با این حال آقای رومپویی و خانم آشتون چهرههای شناخته شده ای نیستند لذا انتقادها فزونی یافته است مبنی بر اینکه این افراد نخواهند توانست در جهت تحقق اهداف اتحادیه اروپا گامهای اساسی بر دارند . خبر در گفتوگو با حسام الدین واعظزاده استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل اروپا مسائل مربوط به این انتخاب را مورد واکاوی قرار داده است.
*انتخاب نخستین رئیس اتحادیه اروپایی با واکنشهای سرد محافل خبری و سیاسی مواجه شده است. ارزیابی شما از انتخاب فردی نه چندان مشهور به این سمت چیست؟
فرآیند تشکیل اتحادیه اروپا به صورت سیستماتیک بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد. وقوع جنگهای جهانی اول و دوم نه تنها بیثباتی بلکه موجب پیدایش تفرقه در میان کشورهای اروپایی شده بود به همین دلیل بعد از جنگ جهانی دوم نقش اروپاییها در عرصه بینالمللی رو به کاهش نهاد. اتحادیه اروپا با هدف بالا بردن نقش کشورهای اروپایی در عرصه بینالمللی و افزایش تعامل با قدرتهای جهانی ایجاد شد. در سال 2007 با تصویب معاهده لیسبون ساختار جدیدی برای اتحادیه اروپا پیشبینی شد. تعیین فردی به عنوان رئیسجمهور و همچنین فردی به عنوان نماینده عالی سیاست خارجی و امنیتی که البته وزیر خارجه اروپا گفته میشود اتحادیه اروپا را بیشتر به سمت ایالات متحده اروپایی سوق داد. البته در عرصه عمل کنار گذاشتن دشمنیهای قدیمی بهخصوص آلمان و فرانسه از یک سو و انگلیس از سوی دیگر بسیار سخت است. به همین دلیل این کشورها نتوانستند روی سیاستمداری شناخته شده از کشورهای مؤثر اروپایی به اجماع برسند. در نتیجه هرمان وان رومپویی که کمتر شناخته شده است جلب توجه کرد. منتقدین معتقدند ایشان و همچنین وزیر خارجه منتخب نمیتوانند اهداف اتحادیه اروپا را تحقق بخشند اما باید توجه کرد که این گام نخست است و دو سال و نیم دیگر که دوره این افراد به اتمام رسید احتمالاً افراد مهمتری به این سمت انتخاب خواهند شد. هنری کیسینجر درباره لزوم اتحاد اروپاییها سخن مشهوری دارد. وی زمانی که وزیر خارجه آمریکا بود میگفت «من میخواهم با اروپا تماس بگیرم اما آنها شماره تلفن ندارند» این جمله کنایه از این بود که اروپاییها متحد نیستند. با انتخاب اخیر رئیس و وزیر خارجه اروپا دارای شماره تلفن شدند. این مسئله به عنوان گام نخست مهم و مؤثر است. اینکه این افراد چهرههای شناخته شدهای نیستند مسئلهای است که در ادوار آینده جبران میشود.
*گفته میشود نخستوزیر سابق بلژیک به علت عملکرد مثبت اقتصادی نیز مورد توجه قرار گرفته است. به نظر شما این خصوصیات چقدر در این انتخاب تأثیر گذاشته است؟
این صحبت تا حدودی میتواند درست باشد. ایشان اقتصاد خوانده، رئیس یکی از بانکهای اتحادیه اروپا بوده و سابقه مثبتی در مدیریت اقتصاد و بازار داشته است. در این شرایط که بحران جهانی اقتصاد همچنان باقی است و کشورهای اروپایی ترجیحات اقتصادی دارند این مسئله میتواند مؤثر باشد.
*برخی دیگر از تحلیلگران نیز معتقدند تمایل کشورهای اروپایی به تأثیرگذاری ملی یکی از دلایل انتخاب فردی کمتر شناخته شده به این سمت بوده است؟
این احتمال نیز دور از ذهن نیست. همانطور که در جنگ عراق شاهد بودیم کشورهای اروپایی به دو گروه تقسیم شدند در برخی مسائل دیگر نیز اختلافات باقی است. یکی از دلایل عدم انتخاب تونی بلر به این سمت اختلافات موجود بود. احزاب چپ و سوسیالیست اروپا به دلیل گرایشات خاص بلر به شدت با انتخاب وی مخالفت کردند و در نتیجه فردی که مورد اجماع همه باشد به این سمت برگزیده شد.
*پیمان لیسبون دقیقاً چه اختیاراتی به این رئیس اتحادیه اروپا داده است که در گذشته رئیس اتحادیه فاقد آن بود؟
ایشان رئیس شورای اروپا و رئیس کابینه وزرای اتحادیه اروپا ست. اختیاراتی که در باب تصمیم گیریهای اقتصادی و اداری دارد بسیار وسیع است و بعضاً پس از تصویب پارلمان اروپا برای کشورهای عضو نیز لازم الاجرا میباشد. بهعبارتی اتحادیه اروپا در حال حاضر دارای کابینه اجرایی، پارلمان برای قانونگذاری و همچنین محاکم اروپایی است. یعنی ساختار یک کشور را دارد.
*انتخاب رئیس جدید اتحادیه اروپا بر مناسبات ایران و اروپا چه تأثیری میتواند داشته باشد؟
قطعاً نمیشود الان نظر قطعی داد ولی به هر حال ایران با مجموعه منسجمتری در اروپا مواجه خواهد بود. اگر ایران با اتحادیه اروپا تعامل مثبتتری داشته باشد طبعا میتوند از سیاستهای کوتاه مدت رهایی یافته و به عنوان شریک استرتژیک اروپا شناخته شود ولی اگر تعامل مثبت برقرار نشود واکنش اروپای یکپارچه بسیار متفاوتتر با حال حاضر خواهد بود.
نظر شما