۰ نفر
۱۵ آذر ۱۳۹۱ - ۱۸:۲۳

داستان گرانی در کشور ما گویا قبل از انقلاب هم داستان تلخی بوده که پایانی نداشته وگرنه جناب توفیق در 50 سال قبل اینطوری از بی اعتمادی به اخبار ارزانی نمی گفته است!

هرکه گوید گشته ارزان نرخ‌ها باور نکن
گشته ارزان نرخ ماش و لوبیا باور نکن

هرکه گوید نان به نرخ شهرداری در دکان
می‌دهد بر ما جناب نانوا باور نکن

هرکه گوید من خریدم سبزی از سبزی فروش
بود نرخش کمتر از نرخ طلا باور نکن

هرکه گوید طالبی یک من سه تومان کمتر است
یا بگوید هست گرمک بی بلا، باور مکن

هرکه گوید گوشت را قصاب بی انصاف داد
دست من با نرخ ارزان مطلقا باور نکن

هرکه گوید در دکان شهرداری دیده ام
قدر یک مثقال رنگ اندر حنا، باور نکن

 

 

 

 

توفیق. شماره 27. سال1344
 

6060

کد خبر 261791

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۹:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۶
    8 0
    خدایش اون موقع راحتر زندگی نمی کردین !!! از این که تو این صفحه هیچ نظری رو چاپ نکردین معلومه که نظر منو هم نمیزارید گفتم که گفته باشم عقده نشه تو گلوم!!!!
  • بدون نام IR ۱۰:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۶
    2 0
    خیلی قشنگ بود تشکر
  • بدون نام IR ۰۸:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۸
    2 0
    گرانی اون موقع با این موقع فرق میکنه ما تخم مرغ مرحلی 10 ریال و معمولی 9 ریال البته سال 57 شما حساب کنید پرتقال فروش را که تخم مرغ از پارسال به امسال چقدر گرون شده؟