به گزارش خبرآنلاین، در این جلسه روح الله حجازی کارگردان، محمدرضا شفیعی تهیهکننده و محمدرضا لطفی منتقد و مجری حضور داشتند.
حجازی: به پروژه قبلیام پروانه ساخت ندادند
در ابتدای این نشست محمدرضا لطفی گفت این فیلم دومین ساخته روح الله حجازی است که نسبت به ساخته قبلیاش یک حرکت رو به جلو است و نشان از رشد فیلمساز دارد. «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» بر خلاف ادعاهایی که گفته میشود موضوع آن درباره خیانت است، اما اصلا چنین نیست و این تنها یک پیچش دراماتیک برای کشاندن تماشاگر و تهیج اوست. حرف این فیلم تقابل میان سنت و مدرنیته است که از امتیازهای آن ایرانیزه شدن فیلم است.»
او با این توضیح خطاب به محمد روحالله حجازی پرسید: «نحوه شکلگیری این فیلم به چه شکلی بود؟ آیا فیلمنامه مستقیما به دست تهیه کننده رسید و بعد کارگردان انتخاب شد یا شما به عنوان کارگردان فیلمنامه را به تهیه کننده پیشنهاد کردید؟»
حجازی در پاسخ گفت: «پیش از این قصه ما برای فیلمنامه دیگری به اتفاق آقای شفیعی درخواست پروانه ساخت داده بودیم که نویسنده آن قصه هم طالبآبادی بود، اما ارشاد به آن قصه ما پروانه ساخت نداد و بعد که پرونده آن فیلم بسته شد من به آقای شفیعی گفتم یک خط قصه دیگر هم دارم و او گفت داستانش را تعریف کن، من هم در یک خط گفتم مردی در زندگیاش ارتقاء شغلی میگیرد و پیشرفت میکند و با این پیشرفت تصمیم میگیرد تا همسرش را هم به همان سطح بکشاند. بعد از این بالا رفتن حالا زندگی انها دچار تعارض میگردد. همین یک خط نظر آقای شفیعی را جلب کرد و گفت که همین خیلی خوب است و ما به اتفاق آقای طالب آبادی شروع به نگارش قصه کردیم و در واقع از همان ابتدا هر سه ضلع یعنی کارگردان، تهیه کننده و نویسنده در کنار هم بودیم.»
شفیعی: در مدیریت فعلی سینما پسرفت کرده است
پس از پاسخ حجازی، منتقد برنامه با این توضیح که در طول این سی و چند سالی که از عمر سینمای پس از انقلاب میگذارد ما شاهد بودیم که سینماها در آستانه ورشکستگی و تعطیلی قرار گرفتند و این خطر از بین رفتن سینما به نوعی همیشه وجود داشته و سایهاش حس میشده، در عین حال همین سینما نیز همواره برای کشورمان افتخار کسب کرده و سفیر فرهنگی ایران بوده است. این یک پارادوکس عجیب و پیچیده است که هنر صنعتی در عین موفقیت و پویایی همیشه در مرز تعطیلی هم قرار دارد، از محمدرضا شفیعی سئوال کرد: «شما که اولین تجربه تهیه کنندگی خود را در سینما پشت سر گذاشتهاید علت این پارادوکس را در چه میبینید؟»
شفیعی در پاسخ گفت: «البته پاسخ این پرسش را آقای شمقدری باید بدهد نه من، اما فکر میکنم که دوستان این دوره با تفکری جلو آمدند که جواب نداد و حتی باعث پس رفت سینمای ما هم شد. من معتقدم که برای پیشرفت سینما یک زیرساخت سازی نیاز است که این زیرسازیها صورت نگرفته است و بودجهها در راه درستی خرج نمیشود. چنین اشکالی در ورزش ما هم وجود دارد. به عنوان مثال شما به جای آنکه برای این زیرساختها هزینه کنید تا سینمای کشور رشد میکند میآیید مثلا شش میلیارد هزینه تولید یک فیلم میکنید و این فیلم در موقع اکران در کل شش میلیون تومان فروش میکند و بعد هم به تاریخ سپرده میشود. همان چیزی که در ورزش به جای صرف هزینه برای ساخت ورزشگاه میآییم کلی پول به مربی خارجی میدهیم و فکر میکنیم که این مربی قرار است معجزه کند. این ان مشکلی است که سینمای ما دچارش است و به دلیل عدم این زیر ساختهای قوی و علیرغم تمام افتخاراتی که با خود میآورد همان سایه خطر ورشکستگی و تعطلیلی که شما گفتید همواره بر سرش سایه میاندازد.»
در ادامه لطفی از شفیعی پرسید: «آیا فکر نکردید برای اولین تجربه سینمایی خود سراغ نامهای با تجربهتر و مسنتر بروید؟»
سفیعی پاسخ داد: «از نظر من خیلی میانگین سنی و سپیدی موی ملاک کار خوب نیست. ما از روز اول تصمیم داشتیم تا دست به یک کار متفاوت بزنیم و این روحیه در درون هم حجازی و هم طالبآبادی وجود داشت و مضاف بر اینکه حجازی تلهفیلمهای بسیار خوبی ساخته بود و حتی فیلم قبلی او هم نشان از یک کارگردان کار بلد را میداد که دغدغههای مرا از بین برده بود. مضاف براینکه معتقدم که اتفاقا نامهای بزرگ گاها با خود بارهایی به همراه میآورد که خیلی هم خوب نیست.»
حجازی: به دنبال نابازیگر بودم
در ادامه این نشست لطفی خطاب به روح الله حجازی گفت: «درباره حضور حاتمیکیا در فیلم شما به کرات صحبت شده است و شما هم پاسخ دادهاید، اما فکر میکنم این انتخاب یک نشانه به مخاطب جدی سینما میدهد و آن اینکه جاه طلبی کارگردان را نشان میدهد که به دنبال اولین هاست و نگاهش سنت شکن است. شاید این روحیه حجازی در سینمای ایران به شدت موفق باد و جواب هم بدهد. حال میخواهم از این منظر و نه چگونگی انتخاب حاتمی کیا، بلکه چرایی انتخاب حاتمی کیا صحبت کنیم.»
حجازی در پاسخ گفت: «اساسا نقش گوهریان از آن دست شخصیتهایی بود که بازیگرش نباید هیچ ذهنیتی نزد مخاطب داشته باشد و به دلیل شدت گرفتن ایهام و راز آلودگی این شخصیت از روز اول به دنبال فردی بودیم که نابازیگر باشد و با دنیای بازیگری ارتباطی نداشته باشد. بعد که حمید فرخنژاد قرارداد بست دیدیم که حاتمی کیا کسی است که مردم او را به عنوان رییس فرخنژاد میپذیرند و همین جرقه باعث شد تا از او دعوت کنیم. در واقع برای ما مهم بود که شخصیت گوهریان به نوعی به تصویر کشیده شود که معلوم نشود واقعا نیتی داشته یا نه و از نظر من حاتمیکیا بهترین گزینه بود، مضاف براینکه خب این کارگردان برای خود طرفدارانی هم دارد و حضورش در یک فیلم به عنوان بازیگر اتفاق جالبی برای سینما بود.»
شفیعی: این تفکر مسموم عواقب بدی دارد
در ادامه نشست مجری و منتقد برنامه درباره فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» گفت: «یکی از نکات بسیار مهم در این فیلم که کمتر جایی به آن اشاره کرده بحث و حضور بچه است که میتواند به نوعی نماینده نسل آینده باشد، اینکه ما به او توجه نمیکنیم و درگیر مشکلات و اتفاقات خود هستیم و دائما سعی داریم تا او را ساکت کنیم که این خود بحث خوبی است که در فیلم گنجانده شده است. موضوع بعدی بحث سیاه نمایی است که در چند جا خواندم گفته شده که فیلم سیاه نمایی دارد و خانواده ایرانی را متزلزل و عصبی نشان داده است که این تفکر از ریشه غلط است و به هیچ وجه در فیلم نیست.»
شیفیعی هم در ادامه این بحث گفت: «باید در نظر بگیریم که طرح مشکلات با سیاهنمایی کاملا متفاوت است و ما اگر از مشکلات حرف بزنیم معنایش این نیست که سیاهنمایی میکنیم. سیاهنمایی فرمول و قواعد و حتی رندی خود را دارد. ما کجا خانواده ایرانی را متزلزل و عصبی نشان دادهایم؟ این یک فیلم است درباره یک زن و شوهر و تنها قصه این زن و شوهر و نه زن و شوهرهای ایرانی. متاسفانه در بعضی از موارد ما میبینیم که اگر فیلمسازی از سر دلسوزی هم بخواهد مشکلی را مطرح کند عدهای او را متهم به سیاه نمایی میکنند و این یک تفکر مسموم و غلط است و عواقب بدی را بوجود میآورد.»
حجازی: نیازی به اطلاعات زیاد نبود
پس از پاسخ شفیعی، لطفی خطاب به حجازی گفت: «یکی از ایرادات فیلم عدم جغرافیای صحیح و عدم دادن اطلاعات کافی به تماشاگر است. در پانزده دقیقه ابتدایی فیلم شما اطلاعاتی به تماشاگر میدهید که باعث میشود مخاطب یک شناسنامه در ذهن خود از شخصیتها بسازد، اما در ادامه این اطلاعات بسط و گسترش پیدا نمیکند و و به همین دلیل فیلم وارد پوسته درونی نمیشود در پوسته ظاهری خود میماند.»
حجازی پاسخ داد: «موضوعی که ما برای این فیلم انتخاب کردیم یک موضوع انسانی است که خیلی از آدمها و زوجها را شامل میشود و نیازی ندارد که من بگویم فقط مربوط به این شخصیت است و برای همین منظور شخصیت را کاملا موشکافی کنم و بگویم که این آدم از کدام شهر است و چه بوده و چه میکرده، به زعم من همین که بگوییم این خانواده از طبقه متوسط هستند کفایت میکند و کافی است. زمانی شما میخواهید مثلا درباره یکی از تعصبات فلان منطقه فیلم بسازید که خب در انجا مجبور و موظف هستی که جزییات به شدت ریزی را به تماشاگر بدهی تا موضوع جا بیافتد، اما بحث فیلم ما چنین نیازی را نمیطلبید و ما عامدانه به این سمت رفتیم.»
5858
نظر شما