به گزارش خبر آنلاین، بخش پایانی برنامه «هفت» جمعه شب 8 آذر به میزگردی درباره مهندسی سینمای ایران و لزوم تحقق آن در مقطع فعلی اختصاص داشت. این نشست با حضور جواد اردکانی کارگردان و رامین شریفزاده کارشناس فرهنگی برگزار شد.
در ابتدای این نشست شریفزاده گفت: «اولین پرسش این است که اساسا عرضه دین و باورهای ملی در جامعه ما چه روندی را طی کرده است و یا به تعبیر دیگر چگونه باید تعریف شود؟ سوال بعدی این است که عرضه دین در جامعه هنری ایران چگونه است؟»
او ادامه داد: «طی تحقیقاتی که انجام دادهام به این موضوع پی بردم که نظریه پردازهای انقلاب ما از ابتدای انقلاب تا امروز یک مهندسی فکری درست و مدونی نداشتند. حضرت آقا حدود سه سال پیش در جلسهای که با مسئولان شورای فرهنگی داشتند، به این نکته اشاره کردند که هم اکنون باید نقشه مهندسی فرهنگی روی میز باشد که متاسفانه نیست.»
اردکانی در ادامه صحبتهای شریفزاده گفت: «معلوم است که ما مهندس فرهنگی نداریم. اگر داشتیم باید جایی نشانههای آن را میدیدیم. اما نکته مهم این است که چرا مهندسی فرهنگی نداریم؟ آیا در طی این سی سال به آن نیاز نداشتیم؟ آیا دچار یک غفلت سی ساله بودیم؟ مدیران کلان کشور هیچ وقت نمیخواستند مهندسی فرهنگی داشته باشیم؟ تصور میکنم با مکانیسم شورای انقلاب فرهنگی هنوز هم به این نقشه راه نمیرسیم.»
شریفزاده در ادامه گفت: «وقتی یک مدیر فرهنگی وارد عرصه کارش میشود نقطه شروع و پایانی برای او نمیتوان متصور بود. یک مدیر فرهنگی با چند مشکل روبرو است. یکی از آنها این است که مدیر قبلی دستاوردی برای مدیر بعدی باقی نگذاشته است و این معضل مدیریت ما است.»
او ادامه داد: «با عوض شدن دولتها و تفکراتی که پشت این دولتها وجود دارد متاسفانه مسائل فرهنگی ما هم دنباله رو این صحبتها است. هر مدیر فرهنگی که وارد میشود به سیاستهایی که به او دیکته شده است عمل میکند. به نظر من نقشه راه یک ساله و یا دو ساله نیست بلکه به این معنی است که مدیر قبلی از هر جا رفت مدیر بعدی کارش را ادامه دهد.»
اردکانی در ادامه با اشاره به ساز و کارهای مهندسی فرهنگی افزود: «مهندسی فرهنگی یعنی اینکه یک تابلو بزرگ ترسیم شود و به کل فعالیتهای فرهنگی کشور درطی چهل سال پرداخته شود و یک بعد آن میتواند سینما باشد و وقتی چنین چیزی وجود نداشته باشد، دچار صنفی گرایی میشویم. این نقشه راه میتوانست برای ارزیابی عملکرد مدیران در بخشهای مختلف هم معیار درستی باشد.»
این کارگردان سینما و تلویزیون ادامه داد: «متاسفانه بخش نظارت به جای مدیریت فرهنگی بر اثر فرهنگی اعمال میشود. بعد همه چیز طبق سلیقه پیش میرود.»
او ادامه داد: «ما قبل از پیروزی انقلاب، سینمایی داشتیم که ازساختاری تشکیل شده بود که با شرایط سینمای آن دوران منطبق بود. انقلابی اتفاق افتاد و تغییر ساختارها نتیجه این انقلاب بود. ما باید ساختار جدیدی طراحی میکردیم. این قطار فرهنگ باید روی ریلی راه میرفت. کدام دولت این طراحی را انجام داد؟ وقتی امر فرهنگ پیچیده میشود با محدودیت دولتها زمین گیر میشود. مدیریت فرهنگی ما در تمام این سالها آن قدر درگیر روزمرگی بوده که نمیتواند تبیین نقشه راه کند.»
اردکانی در ادامه گفت: «پیشنهاد میکنم اصلا به سازو کاری فکر کنیم که مدیریت بخش فرهنگ از دولت جدا شود. برای کار فرهنگی چهار سال وقت کمی نیست، اما برای چنین کارهای بزرگی مثل مهندسی فرهنگی چهار سال زمان کمی است. ما نه در اهداف فرهنگی زمان را رعایت میکنیم و نه در بحث جبران آسیبهای فرهنگی.»
شریفزاده نیز در ادامه گفت: «وقتی ما یک اثری را میبینیم روی آن اعمال نظر میکنیم و هیچ وقت به پشت پرده و این که چه شده که این قصه در ذهن کارگردان و نویسنده شکل گرفته است اشاره نمیکنیم. سالانه نزدیک به هزار نفر دانش آموخته سینما به جامعه تزریق میشوند. 80 درصد دروس آنها آکادمیک است. 20 درصد واحدهای دانشگاه به فرهنگ مربوط میشودو 15 درصد آن سهم فرهنگ غرب است و فقط 5 درصد به باورها و فرهنگ خودمان تعلق دارد.»
57247
نظر شما